کارگردان نمایش «مرثیهای برای ژاله. م و قاتلش» با اشاره به ویژگیهای این اثر نمایشی عنوان کرد تعداد محدود اجراهای تئاتر در شرایط کرونا باعث زیر ذرهبین قرار گرفتن بیشتر آثار شده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، میلاد فرجزاده نویسنده و کارگردان نمایش «مرثیهای برای ژاله. م و قاتلش» که این روزها در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است درباره استقبال از این اثر نمایشی گفت: این نمایش سال گذشته در تالار مولوی نیز روی صحنه رفته بود، اما با اجرای اثر در تماشاخانه ایرانشهر با بازخوردهای متفاوتی از جانب مخاطبان نسبت به اجرای قبلی روبرو هستیم. طرز نگاه و سلیقه هر مخاطب متفاوت از دیگری است، اما سالنی هم که یک اثر نمایشی در آن اجرا میرود ممکن است مخاطبان متفاوتی داشته باشد. معمولاً تماشاگران ایرانشهر به دنبال سلبریتی در نمایشهای این تماشاخانه میگردند پس ممکن است نمایشی مثل «مرثیهای برای ژاله. م و قاتلش» انتظارشان را برآورده نکند، اما تماشاگران مولوی تئاتریتر هستند و این نوع آثار را دوست دارند.
وی درباره نگارش نمایشنامه که برداشتی از داستانی به قلم ابوتراب خسروی به همین نام بوده است، توضیح داد: در قصههای ابوتراب خسروی همیشه فضای بینامتنی جریان دارد و داستانهایش را با امر نوشتن پیوند میدهد. من نیز در نگارش نمایشنامه تمام تلاشم را کردم که به این اصل وفادار باشم به این ترتیب که داستان ابوتراب خسروی در نمایش جریان دارد و من تنها سعی کردم که فضاهای خالی را که در داستان وجود دارد در نمایش پررنگتر و ملموستر کنم.
فرجزاده درباره شیوه اجرایی نمایش توضیح داد: معتقدم که این روزها کمتر فضای استعاری در تئاتر ما جواب میدهد به همین دلیل ما تلاش کردیم در اجرا بیشتر به سمت تئاتر مستند برویم و بستر استعاره را کنار بگذاریم.
وی افزود: این نمایش اولین بار در دی ماه ۹۸ به صحنه رفت. در آن مقطع زمانی نسبت به این روزهای کرونایی با شرایط بازتری برای اجرای تئاتر روبرو بودیم، اما در شرایط پیش آمده به دلیل اینکه تعداد اجراهای تئاتر خیلی محدودتر از گذشته است نمایشها زیر ذرهبین بیشتری از طرف شورای نظارت و ارزشیابی روبرو هستند و ما نیز مجبور به اعمال تغییراتی در کار شدیم.
این کارگردان تئاتر درباره استفاده از ۶ بازیگر برای ایفای نقش ۲ کاراکتر نمایش عنوان کرد: سالها پیش نمایشنامهای با فضای ابزورد نوشته بودم که در آن یک واقعه سه بار به شکلهای مختلف بررسی میشد. به پیشنهاد یکی از دوستانم داستان ابوتراب خسروی را خواندم و متوجه شدم این داستان محتوای مناسبی برای ایده فرمی است که من داشتم. در این نمایش نقش ۲ کاراکتر کاووس و ژاله را ۶ بازیگر در سه برهه زمانی ایفا میکنند. نمایشِ درست درهم تنیدگی زمان و مکان کار سختی بود که با تلاش همه گروه به آن رسیدیم.
وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: در این نمایش «کاووس. د» که سالها قبل مامور کشتن زن جوانی به نام «ژاله. م» که فعالیتهای سیاسی میکرده، بوده است بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال روایت خودش را از این اتفاق بیان میکند؛ داستانی که باز هم در آن ژاله مقتول است و ستوان قاتل، ستوانی که در تمام این ۴۴ سال با ژاله زندگی کرده است. کاووس در این نمایش در گذر زمان پیر میشود، اما ژاله در همان سن باقی مانده و فقط کاراکترش از یک دختر جوان انقلابی در سال ۳۲ تبدیل به یک چریک در سال ۵۶ و در انتها به زنی پخته در سال ۷۸ تغییر میکند.
صبا سرور، سپهر زمانی، نغمه طوسی، علی پوراحمدیان، الهه فرازمند، رضا مرشد بازیگران این نمایش هستند.
در توضیح نمایش آمده است: «اگه منو نمیکُشتی، یه روز سرد، تو یکی دیگه از خیابونای تهران کشته میشدم.»
این اثر نمایشی هر شب ساعت ۲۰ در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر میزبان مخاطبان تئاتر است.