به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، دیوید اسوانسون نویسنده، فعال سیاسی و وبلاگنویس آمریکایی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه ویرجینیا است. او که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ سال دبیر مطبوعاتی Dennis Kucinich سیاستمدار مشهور آمریکایی بود، در می ۲۰۰۵ در طراحی Downing Street memo در مخالفت با جنگ عراق نقش قابل توجهی داشته است. یادداشتهای معروفی که حتی در کنگره نیز در مورد آنها صحبت به میان آمد.
وی همچنین از افراد پشت صحنه طرح استیضاح جرج بوش پسر و دیک چنی بود. در سال ۲۰۰۹ کتاب «Daybreak Undoing the Imperial presidency and forming a More perfect Union» را به رشته تحریر در می آورد. وی همچنین مقدمۀ ۳۵ مقاله دنیس کوسینیچ در باب اعلام جرم و پیگرد قضایی جرج بوش را نوشته است. اسوانسون همچنین مؤلف آثار متعدد از جمله «War Is a Lie» است.
گفتوگوی اختصاصی فارس با این کارشناس آمریکایی در خصوص اهمیت جریان سینمای مستقل و مقاومت در جهان را میخوانید:
* نظر شما در خصوص نقش تهیهکنندگان و کارگردانان مستقل در مسیر ترویج حقیقت، صلح و عدالت از طریق جشنوارههای فیلم مستقل مانند جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت چیست؟ با توجه به تسلط تهاجمهای هالیوود آیا اصلا این امکان وجود دارد؟
با توجه به اینکه بیشتر مردم جهان در خانه و آنلاین هستند، بیطرف بودن و باز بودن اینترنت موضوعی حیاتی است؛ بنابراین پایان یافتن تحریمهایی که به ملتها آسیب میزند در این برهه از زمان ضروریتر شده است، چراکه این تحریمها نهتنها مجازات جمعی غیرقانونی و غیراخلاقی هستند، بلکه باعث تفرقه میان مردم میشوند و مانع از آن میشود که مردم با هم تعامل داشته باشند، یکدیگر را بشناسند و به یکدیگر احترام بگذارند.
رسانههای آمریکا تحت سلطه گروه بسیار کوچکی از کمپانیها هستند که دارای چشمانداز سیاسی بسیار محدودی اند؛ علاوه بر آن، مردم نیز برای کسب آگاهی و سرگرم کردن خودشان بهطور فزاینده به جای اخبار مکتوب، بهسوی ویدیو روی آوردهاند که این به معنای مزیت یافتن تولیدات پرهزینه و گرانقیمت است. با اینحال هنوز این امکان وجود دارد که با چشماندازهای جدید روزنههایی را باز و پیشرفتهایی را حاصل کرد.
* چرا در حالت کلی در هالیوود با این مقدار نفرت از ایرانیها و مسلمانان مواجه هستیم؟ به نظر شما مسیر صحیح مواجه با اسلامهراسی و ایرانهراسی چیست؟
نژادپرستی، تعصب و خشونت در دوران جنگ و بعد از آن با سیری صعودی مواجه میشوند. جنگهای صلیبی در اروپا و در بیتالمقدس با سلاخی یهودیان در اروپا همزمان بود. یقیناً در زمان جنگهای اصلی آمریکا خشونتهای نژادپرستانه نیز (در این کشور) افزایش شدید پیدا کردند. هالیوود و دولت آمریکا تغذیهکننده یکدیگر هستند.
فیلمسازان، همانند هر کس دیگری، به یکی از دو حزب سیاسی نظامیگرا وابسته اند و هرکدام تلاش میکنند که در ملیگرایی یا نظامی گرایی از دیگری پیشی بگیرند. درواقع، بسیاری از فیلمهای هالیوودی با همکاری، مشاوره و یا تحت کنترل ارتش آمریکا یا آژانسهای وابسته به آن ساخته میشوند؛ همچنین بسیاری از فیلمهای دیگر برای تعداد مخاطبان زیاد و مسلط به بیش از یک زبان و کمسواد جذابیت دارند. این فیلمها تعاملات انسانی را با جنگهای کاریکاتوری که مستلزم شیطان نشان دادن دشمنان است، جایگزین کردهاند.
* دیدگاه شما درباره تصویری که فیلم های ایرانی به دنیا میدهند، چیست؟ در مورد فیلمهایی که از طرف اسکار، و جشنوارههای کن، برلین یا دیگر جشنواره های فیلم غربی جایزه گرفتهاند چطور؟ آیا معتقدید در انتخاب فیلم های خاص از ایران یا سایر کشورهای مسلمان نوعی تمایل سیاسی وجود دارد که این جوامع را، در همان مسیر رسانههای جریان اصلی غرب به تصویر میکشند؟
من در این زمینه تخصصی ندارم اما این قبیل تمایلات در نشان دادن نقاط منفی در کشورهای متعدد، کاملاً شایع هستند؛ با این وجود، فکر میکنم یک دنیای خوب در صورتی تحقق مییابد که مردمی که مخاطب تبلیغات ضدایرانی هستند، در معرض آن دسته از فیلمهای ایرانی که ایرانیان را در هر حوزهای با نگاه کاملاً منصفانهای نمایش میدهند، قرار بگیرند.
* لطفا در پایان چند موضوع که فیلمهای آمریکایی و اروپایی به آنها توجه نمیکنند و باید به این محورها بپردازند را ذکر کنید.
«مخاطرات هستهای»، «دروغهای مرتبط با روسیه، ایران، کره شمالی، چین و لیبی و تبلیغات در خصوص»، «جنگهای بیپایان»، «مخاطرات اقلیمی/ زیستمحیطی»، «صنعت تسلیحات و فعالیتهای غیر خشونتآمیز».