
کد خبر:۸۹۹۵۰۵
پرونده ویژه| ارتقاء اساتید
شاخص سنجش مقالات ارزیابی خبرگان باشد / رابطه بین آییننامه ارتقاء و تحولات در دانشگاهها بسیار کم است
عدم تفکیک رشتهها در آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی مشکلاتی را برای اساتید دانشگاهی به ویژه حوزه علوم انسانی به وجود آورده است؛ به همین منظور به گفتگو با عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس پرداختیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، عدم توجه آییننامه ارتقاء اعضای هیئتهای علمی به تفکیک رشتهها با توجه به ماموریت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، چالشهایی را برای اساتید دانشگاهی به ویژه اعضای هیئتعلمی حوزه علوم انسانی به وجود آورده است. به همین منظور به گفتگو با محمد حسن زاده عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس پرداختیم تا به بررسی مشکلات ایجاد شده برای این اساتید و ارائه راه حل برای اصلاح آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی بپردازیم.
بیشتربخوانید
هدایتگری کمرنگ آییننامه ارتقای اساتید / ارزشیابی دانشجویان راه حل قطعی سنجش کیفیت تدریس نیست
تدوین یک آییننامه برای تمام دانشگاهها با حوزههای مختلف علمی از جمله علوم انسانی، فنی، صنعتی و ... مشکلاتی را به بار آورده است؛ به نظر شما این آییننامه چه تغییراتی باید داشته باشد؟ تا به نحو مطلبوب دست یابد؟
از یک سو، ماموریت دانشگاهها یکسان نیست و نباید باشد، از سوی دیگر، تمرکز دانشگاههای مختلف به جنبههای مختلف آموزش عالی میتواند کاملا م متفاوت باشد. آیین نامه یکدست در نهایت به بازتولید دانشگاههای یکدست خواهد انجامید و این برای رشد و توسعه آموزش عالی کشور و تاثیرگذاری ملی و بین المللی آن مضر است. علاوه بر مواردی که گفته شد، تدوین یک آییننامه برای تمام دانشگاهها با توجه به سطح مختلف موسسات آموزش عالی و پژوهشی و عدم وحدت رویه در اجرای این آییننامه مشکلاتی را به وجود آورد است، زیرا تفسیرها از مادههای مختلف آییننامه در هیئت ممیزه و داوریها، عمدتا یک کار کیفی است و یک کارکمی ماشینی نیست تا ماشین بتواند تصمیم گیری کند و در نهایت نتیجه گیرد که فلان استاد دانشیار یا استاد تمام شود. در این میان مهمترین مسئله به تفسیرهایی که در اجرا از آیین نامه پیش میاید، مربوط میشود.
بر اساس آییننامه ارتقاء فرد باید از همه بندها امتیاز آورد که البته تنوع خوب است تا یک انسان چند وجهی و چند شایستگی باشد، اما اینکه یک نفر در حوزهای توانمند و سرآمد است؛ دیده نشده است؛ بنابراین ترکیب آنها نیازمند بازنگری است تا ابعاد به صورت جامع باشند.
لزوم یکپارچگی در بین بندهای مختلف آییننامه بسیار امر مهمی است؛ در حقیقت آییننامه قرار است به ارزیابی یک استاد بپردازد یک عضو هیئت علمی برحسب توانمندی ذاتی و شایستگیهایی که در طول تحصیل یا فعالیت به دست میآورد دارای توانمندیهای مختلفی است، عمدتا آییننامهها توانمندهای مختلف را اولا پوشش نمیدهند، دوما در پوشش این توانمندی به تفاوت افراد توجه نمیکنند. به عنوان مثال یک فرد آموزشگر بسیار قابلی است، اما در ارائه مقالات مشکل دارد و یا برعکس، همچنین ممکن است شخصی پژوهشگر ماهری باشد، اما در یک بند دیگر آیین نامه ضعف داشته باشد. بر اساس آییننامه ارتقاء فرد باید در همه این بندها امتیاز آورد که البته تنوع خوب است تا یک انسان چند وجهی و چند شایستگی باشد، اما اینکه یک نفر در حوزهای توانمند و سرآمد است؛ دیده نشده است؛ بنابراین ترکیب آنها نیازمند بازنگری است تا ابعاد به صورت جامع باشند. دوما در بررسی ابعاد به توانمندی اختصاصی و خاص افراد توجه کنیم.
بهتر است حق وتویی در آییننامه ارتقاء براساس توانمندیهای از قبل اعلام شده اساتید و برحسب برنامه پیشنهادی آنها باشد.
اکنون برخی موارد همچون ارائه مقالات در آییننامه ارتقاء اساتید حق وتویی دارند به طوری که اگر استاد دانشگاه در حوزه ارتباط با صنعت نیز مهارت بسیاری داشته باشند با این حال باید حتما مقالاتی را نیز در مجلات بینالمللی به چاپ برسانند، در صورتی که ممکن است در حوزه ارائه مقاله مهارت نداشته باشد؛ بنابراین بهتر است حق وتویی در آییننامه ارتقاء براساس توانمندیهای از قبل اعلام شده اساتید برحسب برنامه پیشنهادی آنها تعلق گیرد. این شیوه میتواند به رشد و بالندگی طبیعی علم و فناوری در دانشگاهها منجر شود.

همچنین در آییننامه باید شرایطی ایجاد شود تا شخصی اگر به صورت موفقیت آمیز اقدامات برجسته و قابل تحسینی داشت، به صورت مسستقیم ارتقاء یابد.
به نظر میرسد، رابطه بین آییننامه ارتقاء و تحولات در دانشگاهها بسیار کم است. اکنون دانشگاهها در حال حرکت ازدانشگاه نسل اول و دوم و سوم به چهارم هستند به همین منظور هرگونه ارزیابی برای ارتقاء اعضای هیئت علمی در نظر بگیریم باید بر اساس این تحولات باشد. در گذشته دانشگاهها آموزش محور بودند به همین دلیل شاخص آموزشی اهمیت داشت اکنون باید به دنبال این باشیم تا شاخص کارافرینی و ارتباط با جامعه و مسئولیتهای اجتماعی را در ارتقاء پررنگ کنیم تا اساتید به سمت پاسخگویی به نیازهای روز حرکت کنند.
زمانی نیاز بود تا تولیدات علمی را در کشور افزایش دهیم به همین منظور کمیت افزایش یافت پس از آن بر کیفیت با توجه به دهکها و چارکهایی که در پایگاههای استنادی مطرح است؛ تاکید شد. اکنون شاخصهای کیفیت پژوهش در دنیا با مسئولیتهای اجتماعی و کارآفرینی عجین شدهاند، بهتر است ما نیز به این مسئله توجه کنیم و با توجه به نوع دانشگاه و سطح آن این شاخص را در آییننامه ارتقاء بگنجانیم.
آییننامه ارتقاء اساتید به ویژه در حوزه علوم انسانی چه نسبتی با تحقق حکمرانی خوب علم و فناوری دارد؟
برای تحقق حکمرانی خوب علم و فناوری نیاز است تا یک فضایی فراهم شود تا علم و فناوری با بیشترین سطح ارزش آفرینی در جامعه جریان پیدا کند. فرض کنید اگر مقالهای منتشر میشود این مقاله در اعلای درجه به ارتقاء آگاهی در بین متخصصان و در سطحی دیگر، بین عموم مردم جامعه منجر شود؛ و یا چنانچه اختراعی در آزمایشگاهی و یا موسسه پژوهشی به دست میآید، آن اختراع فناوری و صنعت در یک فضا به محصول تبدیل شود و به جامعه ارائه شود و به بازار بپیوندد و ارزش ایجاد کند. شکل گیری تبدیل علم به فناوری، راه حل و ثروت موجب خواهد شد که چنانچه مشکلاتی در جامعه وجود دارد در سریعترین زمان ممکن به مراجع دانشگاهی انعکاس پیدا کند و دانشگاه به ساماندهی و اجرای پژوهش در خصوص آن بپردازد و به صورت جدی متولی و پیگیری ارائه راه کار عملیاتی و یا محصول قابل اعتماد برای رفع آن باشد.
برای افزایش ارتباط دانشگاه و اساتید علوم انسانی با جامعه و صنعت چه مولفههایی لازم است؟
در ارتباط جامعه با دانشگاه و دانشگاه با جامعه و صنعت هم چنین ارزش آفرینی از محتوای فعالیتهای دانشگاهی در جامعه و صنعت لازم است که یک نگاه چند وجهی بین مسولان و دست اندرکاران و پژوهشگران دانشگاه شکل بگیرد. یک وجه آن به برون گرایی دانشگاهها مربوط میشود. به طوری که دانشگاه ها، فضاها، دستاوردها و تولیداتشان را در دید و دسترس جامعه و صنعت قرار دهند.
افزایش ارتباط اساتید دانشگاهی با صنعت معادله یک مجهولی نیست بلکه یک معادله چند مجهولی و یک سازوکار چند عاملی است که چنانچه بخواهیم کار اصولی انجام دهیم باید آنها را مورد توجه قرار داد.
علاوه بر آن باید مقوله کنترل کیفیت به صورت جدی در نظامهای دانشگاهی جدی گرفته شود. در حقیقت زمانی که یک شخص به ارائه مقاله میپردازد اگر کیفیت بالایی داشته باشد در وهله اول توسط صاحب نظران و در وهله دوم توسط جامعه استفاده میشود. در مقابل، اگر کیفیت نداشته باشد، جعلی باشد؛ مورد استفاده قرار نخواهد گرفت و حتی اعتبار دانشگاه را زیر سوال خواهد برد. چنانچه از این بگذریم، یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن اینکه، خیلی از مواقع ارزش علم تولید شده در دانشگاههای کشور به خوبی درک نمیشود، به طوری که علم ارزشمند و کارساز در دانشگاه خلق و ایجاد میشود، اما جامعه به واسطه عدم ترجمان اثربخش دانش از میزان ارزش آن آگاه نیست و در نهایت از آن بهره نمیبرد؛ بنابراین علاوه بر اینکه لازم است به کیفیت رویدادهای دانشگاهی توجه شود نیاز به یک فرآیندی است تا ترجمان دانش را عملیاتی کند و از این مسیر، شکاف و فاصله بین دانشگاه و جامعه و صنعت را برطرف و به شکوفایی علم و فناوری کمک کند.

مسئله دیگر، توانمندسازی اساتید دانشگاهی است. بعد از گذشت مدتی از استخدام افراد، توانمندی مورد نیاز آنها برای عملکرد در دانشگاه تغییر میکند و آنها قادر به فعالیت اثربخش در فضای جدید نمیشوند. بر این اساس نیاز به ارتقاء در حوزه دانش، بینش و رفتار به صورت جدی احساس میشود. به همین دلیل، وقتی یک شخصی استخدام میشود بعد از مدتی توانمندی مورد نیاز برای عملکرد او تغییر میکند. کسانی که در دانشگاه کار میکنند به صورت مداوم هم به لحاظ بینش و دیدگاه و هم به لحاظ دانش و شایستگیها نیازمند به ارتقاء دارند. بنابراین باید آموزش مستمر و بالندگی اعضای هیات علمی و پژوهشگران را در دانشگاهها نهادینه سازی کنیم تا اساتید به صورت مداوم برای همکاری با آنچه در محیط پیرامونی وجود دارد، توانمند شوند.
افزایش ارتباط اساتید دانشگاهی با صنعت معادله یک مجهولی نیست بلکه یک معادله چند مجهولی و یک سازوکار چند عاملی است که چنانچه بخواهیم کار اصولی انجام دهیم باید آنها را مورد توجه قرار داد.
امروزه در عصر دانش و هزاره سوم، همه چیز باید ماموریت گرا باشد تا از اتلاف انرژی و زمان جلوگیری شود. حتما لازم است، مشخص شود این مقاله، اختراع، کتاب و یا کار کارآفرینانه تا چه اندازه در راستای ماموریت کلان و خرد نظام علم و فناوری بوده است. در قالب چنین نگاهی، هم کیفیت و هم کیفیت معنی دار خواهد بود.
افزایش مقالات باعث شده که کمیت بر کیفیت آنها تا اندازهای غالب شود آیا ارزیابی خاصی برای کیفیت مقالات ارائه شده از سوی اساتید برای کسب امتیاز و ارتقا در آیین نامه لحاظ شده است یا خیر؟
اینکه امتیاز ارائه مقاله به چه صورت داده میشود مقوله بسیار مهمی است. یک نوشته و اثر علمی یک ارگانیسم زندهای است که بستر تولید آن، اثر غایی و درازمدت آن باید در ارزیابیها مورد توجه قرار گیرد. قرار نیست آییننامه توسط ماشین تفسیر شود و اصولا خوب نیست که آیین نامه به گونهای باشد که توسط ماشین تفسیر شود و بر اساس آن نتیجه گیری کنند که شخص چه امتیازی دریافت میکند و چگونه ارتقاء مییابد. قضاوت خبرگان در ارزیابی آثار علمی پژوهشگران بسیار مهم است. در حقیقت به هر میزان که به سمت قضاوت خبرگان حرکت کنیم، نتیجه به دست آمده بهتر خواهد بود. به عنوان مثال، ممکن است، یک خبره موضوعی یک مقاله منتشر شده را بخواند و بگوید با وجود اینکه در یک مجله برتر منتشر شده است، اما آنطور که باید، خوب نیست یا بگوید این مقاله با اینکه در یک مجله با رتبه پایین چاپ شده، اما بسیار خوب است. این زیبایی کار دانشگاهی است و ما در ارزیابیها باید بتوانیم همخوانی میان اهداف و رسالتهای دانشگاهی و بروندادهای علمی، را پیدا کنیم و براساس آن ارزیابی کنیم.
امروزه در عصر دانش و هزاره سوم، همه چیز باید ماموریت گرا باشد تا از اتلاف انرژی و زمان جلوگیری شود. حتما لازم است، مشخص شود این مقاله، اختراع، کتاب و یا کار کارآفرینانه تا چه اندازه در راستای ماموریت کلان و خرد نظام علم و فناوری بوده است. در قالب چنین نگاهی، هم کیفیت و هم کیفیت معنی دار خواهد بود.
با توجه به ضرورت چاپ مقاله در مجلات بینالمللی در آییننامه ارتقاء اساتید و اینکه در برخی از رشتههای علوم انسانی چاپ مقاله در مدت زمان زیادی انجام میشود و در برخی موارد به دلیل موضوع اصلا در مجلات بین المللی به چاپ رسیده نمیشوند؛ به نظر شما در آیین نامه ارتقاء چه تغییراتی باید انجام شود؟
البته این موضوع ممکن است در زمینه علوم انسانی و برخی رشتههای آن نمود بیشتری داشته باشد، اما محدود به حوزه علوم انسانی نیست. در برخی از رشتهها همچون ریاضیات محض، شیمی، فیزیک و برخی دیگر از رشتهها برای ارائه مقاله، پژوهشگر باید مدت زمان زیادی را صرف کند تا یک یافته جدید را صورت بندی کند. در برخی موارد نیز ممکن است به دلایل مختلفی حتی در مجلات بین المللی امکان انتشار پیدا نکند. البته این مورد اخیر در حوزه علوم انسانی به دلایل مختلفی شیوع بیشتری دارد. برخی از مقالات به دلیل تفاوت جهان بینی، مسائل سیاسی و ... مورد بررسی قرار نمیگیرند. من فکر میکنم راه حل بررسی این دسته از مقالات، ارزیابی خبرگانی است. به عنوان مثال، خبرگان ممکن است یک مقاله در یک حوزه را معادل با ارائه ۵ مقاله در حوزه دیگر در نظر بگیرند. ما لازم است در ارزیابی مقالات به صورت کلی، و ارزیابی مقالات حوزههای مورد نظر به صورت خاص، بر شاخصهای اثر گرا متمرکز بشویم. شاخصهای اثرگرا، فارغ از کالبد و اشتهار محمل بر تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت آثار علمی متمرکز میشوند.
بنده به صورت جدی معتقد هستم که لازم است تا دانشگاههای کشور با نگاهی جدید سطح بندی شوند؛ از این منظر که تمام دانشگاهها با هدف مشارکت در علم، انتشار مقاله و یا تولید فناوری فعالیت نکنند. بلکه برخی از آنها با هدف توسعه علوم پایه و برخی با هدف توسعه فناوری کاربردی و برخی نیز به صورت ترکیبی عمل کنند.
نظرتان درباره ضرورت چاپ مقالات در مجلات بینالمللی چیست؟ و با توجه به اینکه ماموریت دانشگاهها همچون دانشگاهی با محوریت علوم انسانی و دانشگاه فنی با یک دیگر متفاوت است؛ چه پیشنهادی برای تغییر آییننامه ارتقاء اساتید دارید؟
چاپ مقالات و کمیت و کیفیت آن در مجلات بینالمللی یک موضوع نسبی است. کشور ما همانند کشورهای دیگر، علاوه بر رتبه داخلی نیازمند است تا دانشگاههای آن در میان بازیگران علم و فناوری جهان ارتقاء رتبه داشته باشند. مشارکت در علم جهانی یکی از ماموریتهای جدی دانشگاهها و دانشمندان است. دانشمندان موظف به یافتن و حل مساله هستند. برخی از مسائل ماهیت محلی و ملی دارند و برخی از مسائل فراملی و جهانی هستند و حتی برخی از مسائل به فضاهای ناشناخته کیهانی مربوط میشوند. دانشمندان براساس ماهیت اصیل فعالیتهای علمی دست به شناسایی و حل مسائل میزنند. البته که حل مسائل نزدیکتر به پژوهشگر هم اولویت دارد و هم قرین به موفقیت بیشتر است. اما امروزه مشارکت در علم تنها به انتشار یافتههای علمی محدود نیست بلکه تبدیل علم به ارزش (مادی و معنوی) نمود بارزی یافته است. کشورهایی که نظام تولید و ثروتشان خوب کار میکند، علم را به ثروت تبدیل میکنند. کشورهایی که نمیتوانند علم را به ثروت تبدیل کنند، در قالب یافتههای منشر شده یا منتشر نشده علمی باقی میمانند، نکته اصلی این است که ما باید در کنار اینکه به بُعد بینالمللی نظام علم و فناروی توجه میکنیم به کارکردهای ملی، منطقهای و عمومی خود نیز توجه داشته باشیم. یک عملکرد در بُعد بومی موثرتر از آن است که یک عملکرد ناموثر در بعد بینالمللی داشته باشیم. ما باید زنجیره تبدیل علم به ارزش را به صورت جدی در دستورکار سیاستگذاریهای علم و فناوری کشور قرار دهیم و آن را مطالبه کنیم.
بنده به صورت جدی معتقد هستم که لازم است تا دانشگاههای کشور با نگاهی جدید سطح بندی شوند؛ از این منظر که تمام دانشگاهها با هدف مشارکت در علم، انتشار مقاله و یا تولید فناوری فعالیت نکنند. بلکه برخی از آنها با هدف توسعه علوم پایه و برخی با هدف توسعه فناوری کاربردی و برخی نیز به صورت ترکیبی عمل کنند.
چنانچه چنین آمایشی در حوزه آموزش عالی ایجاد شود، به صورت طبیعی بخش مهمی از دانشگاهها از حالت دانشگاه جامع تبدیل به دانشگاههای کاربردی میشوند. هم اکنون روی کاغذ تقسیم بندی شبیه به این را داریم، ولی بسیار نامتوازن است و ماموریت دانشگاهها به خوبی تعریف نشده است.
در حقیقت هر کدام از دانشگاهها رسالت و ماموریت خاص خود را داشته باشند و ارزیابی اعضای هیئت علمی و پژوهشگران درهر کدام از دانشکدهها و دانشگاها، برحسب آن ماموریت باید انجام شود. چنین نگاهی در آیین نامههای ارتقاء اساتید نیز باید نمود پیدا کند. نمیشود همه را به صورت یکسان ارزیابی کرد. یا همگان نمیتوانند در یک قالب فعالیت کنند.

با توجه به اینکه نتایج فعالیتهای ارتباط با جامعه اساتید علوم انسانی همچون سایر رشتهها مشاهده نمیشود؛ چه پیشنهادی برای بررسی آنها و ارتقاء اساتید دارید؟
البته بنده معتقد هستم که بخش اعظمی از تاثیرات رشتههای علوم انسانی به صورت جدی مورد توجه قرار نمیگیرد. تفاوت بین علوم انسانی با سایر حوزهها تفاوت ماهوی نیست؛ در حقیقت علم در تمام حوزهها علم محسوب میشود. اما مسئله مهم این است که کارکرد حوزههای مختلف علم در ویژگیهای حاکم بر محیط تغییر مییابد. به عنوان نمونه، یک پژوهشگر شیمی زمانی که به یافتهای دست مییابد، تفسیر ارزشی نمیشود. اما زمانی که یک پژوهشگر در حوزه علوم انسانی به یافتهای دست مییابد از کشوری به کشوری و از منطقهای به منطقهای دیگر، تفسیرهای متفاوتی از آن میشود؛ بنابراین محیط عملکردی دانشمندانی که در حوه علوم انسانی هستند با کسانی که در غیرعلوم انسانی کار میکنند متفاوت است. ولی چه کسی میتواند منکر تاثیرات علوم روان شناسی، دانش شناسی، منطق و ... در زندگی روزمره انسانها باشد، چه کسی میتواند منکر تاثیر مدیریت و بازاریابی در رونق صنعت و فناوری باشد. مهم زاویه دید ما نسبت به علوم انسانی و ارزیابی منصفانه از تاثیرات آن است.
متاسفانه ما در بسیاری از موارد نگاه مقطعی و کوتاه مدت داریم و به تاثیرات بلند مدت توجه نمیکنیم. این در حالی است که تاثیرات حوزه علوم انسانی دراز مدت و ترکیبی و در بسیاری از موارد پنهان و ضمنی هستند. این موضوع یکی از مواردی است که باید در آییننامه ارتقاء اساتید به آن توجه کرد.
برای امتیازدهی به فعالیتهای پژوهشی در حوزه علوم انسانی میشود به گونهای دیگر نیز عمل کرد. به عنوان نمونه در حوزه شیمی، مهندسی، پزشکی و یا حوزههای دیگر، استاد دانشگاه وقتی به یک محصولی دست مییابد برای اینکه بتواند آن را در جامعه بفروشد، باید از توانمندی مدیریت و بازاریابی بهرمند شود. بنابراین میتوان توانمندی اساتید حوزه مدیریت را به این سو هدایت کرد و او را براساس شاخصهای تاثیرگداری در عرصه صنعت و کسب و کار ارزیابی کرد و به آن استاد امتیازی را نیز از این بخش ارائه کرد. علاوه بر آن میتوان دانشمندان علوم انسانی را برحسب این ویژگی و عملکرد درست ارزیابی کرد. به عنوان مثال زمانی که یک دانشمند حوزه علوم انسانی کتابی مینویسد و یک سیاست گذار در حوزه فنی و مهندسی بر اساس آن به یک آییننامه و دستورالعمل دست مییابد. امتیاز این تاثیرگذاری باید در ارزیابی اساتید علوم انسانی، مدیریت و ... محاسبه شود. متاسفانه ما در بسیاری از موارد نگاه مقطعی و کوتاه مدت داریم و به تاثیرات بلند مدت توجه نمیکنیم. این در حالی است که تاثیرات حوزه علوم انسانی دراز مدت و ترکیبی و در بسیاری از موارد پنهان و ضمنی هستند. این موضوع یکی از مواردی است که باید در آییننامه ارتقاء اساتید به آن توجه کرد.
در دنیا نیز ما شاهد هستیم که در بسیاری موارد جوایزی را به افرادی در جهت تلاشهایی که انجام دادهاند و تاثیراتی که داشته اند، میدهند. زیرا برآورد تاثیرات اجتماعی به سادگی و با اعداد و ارقام قابل بررسی نیست. به عنوان نمونه ما در کشور به سعدی و حافظ و نقش آنها در شکل گیری فرهنگ و هنر که همگان، اعم از فنی و مهندسی و پزشکی و ... به آن افتخار میکنیم، چه امتیازی میتوانیم بدهیم؟ منظور من این است که همواره یک قسمت از ارزشگذاریها مغفول میماند و همین نادیده انگاری موجب رخوت پژوهشگران میشود.
ارتباط اعضای هیئت علمی گروههای علوم انسانی از طریق ارتباط با جامعه درصدد دریافت امتیاز ارتقاء هستند؛ از انجایی که این ارتباط به محصول منجر نمیشود، نحوه امتیاز دهی به آن در ایین نامه ارتقاء دیده نشده است؛ از نظر شما آیین نامه ارتقاء اساتید در این بخش چه تغییراتی باید داشته باشد؟
علوم انسانی حتما با صنعت و جامعه در ارتباط است. علوم انسانی نباید یک طیف در نظر گرفته شود. زیرا مجموعهای از رشتههای فلسفه و دانش شناسی تا سامانههای اطلاعات جغرافیایی و مدیریت دانش را در بر میگیرد. در واقع طیف وسیعی را شامل میشود.
ارتباط با جامعه و صنعت در هر قسمتی از طیف رشتههای علوم انسانی غلظت و شدت متفاوتی را به خود میگیرد. فرض کنید شما در یک جامعه میخواهید خودرویی را بسازید برای اینکه جامعه آن خودرو را بپذیرد باید به نوع نگاه و فلسفه فکری اون جامعه احاطه داشته باشید. اگر احاطه نداشته باشید محصول هزاران قابلیت نیز داشته باشد، نمیتواند در جامعه نفوذ پیدا کند. این کار مربوط به جامعه شناسی، مورخ، فیلسوف و منطق دان است که تمام این موارد ارتباط با صنعت محسوب میشوند. امروز فناوریهای اطلاعاتی همه جا را فراگرفته است، اما سواد اطلاعاتی لازم برای استفاده از این فناوریها توسط رشتهای مانند علم اطلاعات قابل آموزش است. اینها نمونههایی از تاثیرات اجتماعی هستند.
برخی از مواقع، صنعت، محدود به ابراز میشود. بنابراین، در قدم اول باید نگاهمان را به صنعت تغییر دهیم. آن وقت خواهیم دید که علوم انسانی بخش جدایی ناپذیر از فناوری هستند. بخش بازاریابی، مدیریت سازمانهای فناور، پارکهای علم و فناوری، کارخانهها و صنایع بخش ارتباط با مشتری و تبلیغات از فعالیتهای علوم انسانی محسوب میشود.
برخی از مواقع، صنعت، محدود به ابراز میشود. بنابراین، در قدم اول باید نگاهمان را به صنعت تغییر دهیم. آن وقت خواهیم دید که علوم انسانی بخش جدایی ناپذیر از فناوری هستند. بخش بازاریابی، مدیریت سازمانهای فناور، پارکهای علم و فناوری، کارخانهها و صنایع بخش ارتباط با مشتری و تبلیغات از فعالیتهای علوم انسانی محسوب میشود.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.