حسین ترابنژاد نویسنده سریالهایی، چون «شوق پرواز»، «ترور خاموش» و «خانه امن» درباره دلایل جای خالی قهرمانان و شهدای ملی، در سریالهای سیما، توضیحاتی ارائه کرد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حسین ترابنژاد نویسنده سریال «شوق پرواز» که با محور شهید بابایی ساخته شده است درباره اینکه چرا این اثر تنها کار شاخص تلویزیون در زمینه معرفی یک قهرمان ملی است و کمتر سریال شاخص با این مضمون داشتهایم به خبرنگار مهر بیان کرد: با توجه به تجربهای که من در سریال «شوق پرواز» داشتم اقبال مردم نسبت به سریالهای مرتبط با شهدا زیاد است، اما ساخت این سریالها شروطی دارد که یکی از مهمترین آنها همراهی خانوادههاست. در «شوق پرواز» زنده یاد صدیقه حکمت همسر شهید بابایی خودش درباره این شهید اختیار تام داشت و با ما همراهی کرد.
همسر شهید بابایی خودش بازیگران را پیشنهاد داد و اسپانسر فراهم کرد
وی اضافه کرد: همسر شهید بابایی خودش شهاب حسینی و الهام حمیدی را پیشنهاد داد و به شدت دغدغه تولید یک اثر شاخص را داشت و همین باعث شد نتیجه خوبی بگیریم. او آنقدر پیگیر بود و کار را تسهیل میکرد که ما وقتی به نهادهایی که به نوعی متولی هستند، میرفتیم فقط خاطرات را استخراج میکردیم و آنها دخالتی در کار ما نداشتند.
تراب نژاد به یک تجربه دیگر اشاره و عنوان کرد: ما در دورهای بعد از «شوق پرواز» با جواد نوروزبیگی (تهیهکننده) کار روی سریال «شهید بروجردی» را شروع کردیم و یکی از دلایلی که این پروژه به نتیجه نرسید همین بود که با نظرات سفت و سختی رو به رو شدیم که دست ما را میبست. اتفاقاً آن سریال خیلی میتوانست قصه جذاب و مضمون به روزی داشته باشد، اما به خروجی نرسید. این را هم باید در نظر داشت که در مورد شهدا لزوماً درباره هر شهیدی که شاید تاثیرگذار هم بوده است نمیتوان کار درام انجام داد به طور مثال چند باری برای نگارش فیلمنامه زندگی شهید مطهری دورخیز شده است تا سریالش ساخته شود البته من خیلی به زندگی ایشان مسلط نیستم، ولی فکر میکنم زندگی افرادی قابلیت دراماتیک شدن دارند که فراز و فرود نمایشی داشته باشد.
وی با اشاره به ساخت سریال درباره سردار سلیمانی عنوان کرد: برای برخی از چهرهها باید زمان باید بگذرد مثلاً من خیلی خوش بین نیستم الان سریال و فیلم درباره حاج قاسم تولید شود و کار عمیقی هم باشد الان فضا کمی ژورنالیستی است و آنچه از سردار سلیمانی میشنویم بیشتر سطح و روی ماجراست، باید این ماجراها در گذر زمان ته نشین شود تا بشود سراغشان رفت.
خلا مستندهای حرفهای درباره شهید سلیمانی
این نویسنده که در نگارش سینماییهایی، چون «ماجرای نیمروز رد خون» همکاری داشته است، بیان کرد: ما از دهه ۵۰ تاکنون آنقدر ماجرا و شخصیت داریم که میتوان سراغ آنها رفت. اما تصور من این است که درباره افرادی که در یکی دو سال اخیر شهید شدهاند میتوان سراغ مستند رفت مثلاً یک سال اخیر چه مستند خوبی درباره حاج قاسم ساخته شده است؟ همین اخبار ژورنالیستی در ساخت مستند خیلی به درد میخورد. رسانههای خارجی هم همینطور رفتار میکنند. در خیلی از موارد دیدهایم که به محض فوت شدن یا شهادت یک شخصیت ایرانی مستندهایی آماده پخش از قبل تدارک دیدهاند.
نویسنده سریال «شوق پرواز» با اشاره به یکی از تفاوتهای مستند و درام عنوان کرد: در درام ناچارید تحریفهایی انجام دهید که ممکن است در راستای قویتر کردن و دراماتیزه کردن قصه باشد، ولی ممکن است به شخصیت ضربه بزند، اما در مستند میتوان عیناً همان خاطرات را تعریف کرد و شخصیت هم به صورت واقعی بیان شود.
وی درباره سختیهای ساخت سریال درباره قهرمانان ملی عنوان کرد: درباره شهید بابایی قبل از اینکه ما وارد پروژه شویم دو نسخه فیلمنامه سریالی قبل از ما و از اوایل دهه ۷۰ نوشته شده بود. حتی یکی از این نسخهها کلید خورده بود و نهاد متولی، چون فکر میکرد کار قوی نخواهد بود، جلوی آن را گرفته بود تا اینکه در نهایت «شوق پرواز» تولید شد.
کارگردان به دلیل محدودیتها کنار میکشد تا برچسب کار سفارشی نخورد
نویسنده سریال «پردهنشین» درباره اینکه چرا محدودیتها نسبت به قهرمانان و شهدا بیشتر میشود، بیان کرد: علت، محدودیتهایی است که نهادها و افراد برای ساخت این آثار به وجود میآورند بنابراین اغلب نویسنده یا کارگردانی که کیفیت کارش قابل قبول است سمت این کارها نمیآید، کار اجتماعی میسازد تا هم برچسب اثر سفارشی به او نخورد و هم افسار کار دست خودش باشد.
وی که این روزها نگارش سریال «شهید بهشتی» را هم بر عهده دارد درباره همتی که صداوسیما باید پای چنین پروژههایی هزینه کند، گفت: تلویزیون باید تهیه کننده قابلی پای کار بگذارد که پروژه را با چنگ و دندان به سرانجام برساند. به طور مثال تلویزیون شروع پروژه سریال شهید بهشتی را کلید زد و الان دیگران هم به تدریج وارد پروژه میشوند و قوه قضاییه و خانواده شهید هم در کنار کار حضور یافتهاند.
تراب نژاد اضافه کرد: تلویزیون باید همت داشته باشد، چون کارهایی از این دست پرهزینه است و تهیه کننده نمیتواند روی تلویزیون به تنهایی حساب کند.
افرادی مثل مرتضی اصفهانی مشورت دهند
وی به اشخاص و نهادهای مرتبط با فضای امنیتی در آثار مشابه اشاره و عنوان کرد: وزارت اطلاعات در این چند سال رویکرد خوبی در ساخت سریالهای امنیتی داشته است و آقای اصفهانی خودش در حوزه امنیت تخصص دارد و از طرفی سینما را هم میشناسد و دغدغهاش را دارد اطلاعاتی هم که برای ساخت پروژهها به سینماگران میدهد یونیک و خاص است، به همین دلیل است که این آثار پلهپله رشد کرده است و محدودیتها کمتر شده است. در سریالهای مرتبط با قهرمانان ملی و شهدا هم باید همین رویه ایجاد شود. به طور مثال انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس حداقل کاری که میتواند انجام دهد این است که شهدایی را که از نظرشان جذاب است معرفی کنند. اصولاً جلساتی که این نهادها و ارگانها برگزار میکنند جلسات کلی گویی است و اگر خروجی این جلسات بهطور مشخص یک ایده و یا موضوع برای نگارش و تولید باشد استقبال نویسندگان و کارگردانها هم بیشتر خواهد بود.
نویسنده سریال «خانه امن» در پایان درباره محافظه کاریهای موجود در ساخت این آثار و در مقایسه با قهرمانانی که هالیوود در آثار جنگی خود معرفی میکند، گفت: عمده مشکلات این است که ساخت چنین آثاری دردسر دارد و برای تهیه کننده و عوامل سازنده به نوعی و برای تلویزیون و نهادها به نوع دیگری مشکل ساز است. مناسبات هالیوود با ما تفاوت بسیاری دارد و قابل مقایسه نیست به طور مثال من سریالی را چند سال پیش دیدم که اثری کمدی بود و چند مامور امنیتی امریکایی داشت که رفتارشان حماقتآمیز بود، اما همینها ماموریتهایی برون مرزی داشتند که بحرانهای اساسی را حل میکردند. وقتی کل سریال را میدیدید حرفش این بود که اینها ماموران مشنگ و ابله شان اینها باشند شما ببینید خبرههایشان چه میکنند.
وی در پایان گفت: با این حال ما هنوز در ابتدای راه هستیم و طاقت خیلی چیزها را نداریم. به طور مثال سریال «خانه امن» اولین بار است که از خانوادههای ماموران امنیتی تصویری غیرکلیشهای نشان میدهد و به روابط این افراد میپردازد و ما برای همین موارد هم مشکلاتی داشتیم.