گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علیرضا مقتدایی؛ موسسه رَند، اندیشکدهای آمریکایی که از آبستن جنگ جهانی دوم، سرانجام در ۱۹۴۸، با هدف سیاستگذاری و تعیین خط مشی سیاست جهانی و همچنین ارائه تحلیل هدفمند سیاسی و نظامی، زاده شد. در این موسسه، اندیشمندان و پژوهشگران زبده در عرصههای مختلفی چون سیاسی، نظامی، علوم ارتباطات و... حضور یافتند و در مورد مسائل گوناگون در سراسر جهان به ارائه تحلیلهای راهبردی و کلان پرداختند. در سال ۲۰۰۱، این اندیشکده، در شمار انتشارات خود، کتابی را با عنوان «شبکه ها و جنگهای شبکهای» منتشر نموده است. در یکی از بخش های این کتاب آمده است:«در جنگهای فردا برنده کسی نیست که بزرگترین بمبها را دارد، کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد.»
با شروع هزاره سوم میلادی و گسترش فضای سایبری، امکان ارسال پیام و محتوا از طریق اینترنت در سراسر جهان رواج یافت و طی دهه اخیر با رشد بیش از پیش علم، تکنولوژی و رسانهها، پدیدهای نوظهور به نام شبکههای اجتماعی به وجود آمد و آرام آرام جای خود را میان تک تک انسانهای این کره خاکی باز کرد. شبکه های اجتماعیِ ساده و تک بعدی، به پیامرسانهایی پیشرفته تبدیل شدند که توانایی داشتند تا در کوتاه ترین زمان، بیشترین اطلاعات را از سمت فرستنده به مخاطب منتقل کنند.
یکی از وجوه و قابلیتهای مهم این پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، ارائه محتواهای خبری ناب و دست اول بود بدون اینکه نیاز به طی فرایند قانونی، مانند آنچه تحت عنوان اخبار در رسانههای رسمی کشورها بیان میشود، باشد. با این اتفاق، دو مسئله حائز اهمیت است.
الف) ذهن انسان به لحاظ روانشناختی وابسته به اولین ها است و همین قاعده در انتشار اخبار نیز صدق میکند. برای مثال اگر خبر پیروزی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، ابتدا در رسانه a و سپس در رسانه b و بعد از آن در رسانههایی مانند c و d و... منتشر شد، مردم و مخاطبین، برای همیشه رسانهای که اول از همه خبر را به دست آنها رسانده, یعنی به رسانه a توجه میکنند. پس مشروعیت رسانهها وابسته به سرعت انتقال پیام آنها است. ضمنا هرچه خبر داغ تر و مهم تر باشد، مقبولیت آن رسانه نزد عموم بیشتر میشود.
ب) جنبه نظارتی بر محتواهای ارسالی در عمل یا برداشته شده یا بی اثر میشود و هر نوع خبری اعم از راست و دروغ و شایعه و اطلاعات نادرست و اطلاعات غلط در فضای مجازی منتشر شده و به مخاطب ارسال میشود. در ذیل همین نکته لازم به ذکر است که چگونگی روایت از یک رخداد و خبر نیز بسیار مهم است. با توجه به آنچه اندیشمندان حوزه ارتباطات بیان میکنند، اثرگذاری هرچه بیشتر یک پیام رسانهای در اذهان مخاطبین، بستگی به نوع روایتگری رسانهها از آن خبر نیز دارد، چیزی که از آن به عنوان «جنگ روایتها» یاد میشود.
آنچه واضح است، انسان عصر کنونی، از قید و بندهای رسمی اعصار قبلی خارج شده و رویکرد آسانگیرانهای نسبت به دریافت اخبار پیدا کرده است و هرچه یک خبر به صورت عوامانه و بی تکلف بیان شود، مورد اقبال تر است. از طرفی هرچه اخبار، خاص و جنجالی باشد، مورد توجه بیشتر قرار میگیرد. این دلایل موجب شد تا طی چند سال اخیر، برخی رسانهها و شبه رسانهها در پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، از فرصت استفاده کنند تا با ایجاد کانال خبری، به دنبال جذب مخاطب و یا پیشبرد اهداف سیاسی، فرهنگی، نظامی و... باشند.
یکی از این کانالهای خبری، «آمدنیوز» بود که توسط گروهی به مدیریت روح الله زم در خارج از کشور تاسیس شد. این کانال با شعار «آزادی، مبارزه، دموکراسی»، دست به انتشار محتواهایی میزد که غالبا سیاسی و خاص بودند. گه گاهی هم به زعم خود اخباری محرمانه منتشر و افشا میکرد که در اکثر موارد جز شایعه و دیس اینفورمیشن نبودند. آمدنیوز در اعتراضات ۹۶ مانند بسیاری دیگر از رسانهها نقش پر رنگی داشت؛ خصوصا در نحوه سازماندهی اعتراضات و انتشار اطلاعیه ها و...!
علت جذب بسیار زیاد مردم به این رسانه، همان سرعت انتشار اخبار و همچنین بیان اخبار به ظاهر خاص و ویژهای بود که ذکر شد اما برای مقابله عاقلانه با چنین رسانههایی، علی الظاهر دو کار اساسی میبایست از طرف نهاد دولت و حکومت برای مردم صورت میگرفت.
الف) تقویت پایگاه های خبری رسمی نهاد حاکمیت با رویکردی حق طلبانه و مردمی محور؛ به طوری که در درجه اول اخبار و اقدامات سیاسی به طور صادقانه به سمع و بصر مردم برسد و در درجه دوم، اعتماد عمومی از رسانه ملی کاهش نیابد یا سلب نشود.
ب) افزایش سواد رسانه ای عموم جامعه با رویکرد تفکر انتقادی؛ به طوری که مردم به راحتی تحت تاثیر حجم کثیری از شایعات و فیک نیوزهایی که منتشر میشود, قرار نگیرند و سپر امن ذهنی و روانی برای عموم جامعه ایجاد شود. البته نگارنده معتقد است که با تشویق و جهت دهی مردم به سمت تفکر انتقادی، علاوه بر اینکه مردم در قبال اخبار و هجمههای رسانهای خارجی در امان میمانند، اما در داخل کشور و در برخورد با رسانههای داخلی علی الخصوص رسانه ملی نیز با نگرش انتقادی به اخبار و داده های آن مینگرند و از این جهت، رسانه ملی راه عظیمی در پیش دارد و با رویکرد منفعلانه نمیتواند اعتماد عمومی را به خود جلب کند.
به اعتقاد برخی صاحب نظران، مدیریت ناصحیح و اقداماتی مانند فیلترینگ شبکههای اجتماعی و یا محدود کردن اینترنت، در درازمدت تنها و تنها باعث بی اعتمادی ملت نسبت به نهاد دولت و حاکمیت میشود. عدم شفاف سازی حقیقی در مسائلی که ممکن است در اذهان عمومی تشویش و بی اعتمادی ایجاد کند نیز از دیگر مصادیق ضعف رسانهای حاکمیت است.
هرچه بود، اکنون روح الله زم، زیر خروارها خاک است و کانال او هم به تاریخ پیوسته است، اما آنچه هنوز زنگ هشداری برای جامعه ایرانی و حاکمیت است، ضعف رسانهای مخصوصا در بحث پوشش دهی اخبار است. امید آنکه با افزایش سواد رسانه ای و مقوله تفکر انتقادی، آگاهی مردم افزایش یابد و رسانههای داخلی خصوصا رسانه ملی و صدا و سیما هم به سمت شفافیت حرکت کنند و حق طلبی را جایگزین مصلحت اندیشیهای ضررآفرین کنند.
«آمدنیوز»، یک هشدار جدی برای کل کشور محسوب میشد. از طرفی نشان داد جامعه ایرانی چقدر در برابر پیامهای رسانه ای خصوصا اخبار، منفعلانه برخورد میکنند و نبود جایگاه سواد رسانه ای در میان توده مردم به خوبی احساس شد. از طرفی دیگر هم نشان داد که یک کانال تلگرامی چگونه میتواند اقتدار حاکمیت یک کشور را به چالش بکشد و زمینه ساز یک برآشفتگی جدی و سهمگین شود.
به شادکامی دشمن کسی سزاوار است که نشنود سخن دوستان نیک اندیش
نشریه قدم، دانشگاه تهران، شماره نهم