عدم تفکیک رشتهها در آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی مشکلاتی را برای اساتید دانشگاهی به ویژه حوزه علوم انسانی به وجود آورده است؛ به همین منظور به گفتگو با عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و علامه طباطبایی پرداختیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تدوین آییننامه ارتقای اساتید برای تمام زیر نظامهای آموزشی و رشتههای دانشگاهی بدون در نظر گرفتن تفکیک آنها مشکلاتی را به وجود آورده است، با توجه به اینکه اعضای هیئت علمی بیشترین امتیاز ارتقاء را از طریق انجام فعالیتهای پژوهشی «بند ۳ آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی» به دست میآورند و این بند بیشترین نقش را در هدایت اساتید دانشگاهی دارد، به بررسی نقاط قوت و ضعف آیین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی به ویژه اساتید حوزه علوم انسانی که در انجام فعالیتهای پژوهشی و ارتباط با جامعه و ارائه مقاله با دیگر رشتهها تفاوت دارند، پرداختیم.
بر این اساس «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با حجت ایزد خواستی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و فتاح شریف زاده عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی مشکلات به وجود آمده برای اعضای هیئت علمی حوزه علوم انسانی و تبعات آن در جامعه و ارائه پیشنهاد برای حل آنها پرداخته است.
دانشجو: با توجه به اینکه آییننامه ارتقاء اعضای هيئت علمی بر اساس تفکیک رشتهها تدوین نشده است؛ اساتید حوزه علوم انسانی برای کسب امتیاز از بند پژوهشی آییننامه با چه چالشهایی رو به رو هستند؟
ایزدخواستی: متاسفانه عدهای مهندس نشستهاند و برای حوزه علوم انسانی تصمیم گیری میکنند. از سطوح بالا همچون وزارت خانه تا دانشگاه و معاونتها اشخاصی وجود دارند که همه چیز را ماشینی و سیستمی و به صورت فنی مشاهده میکنند و به این موضوع توجه نمیکنند که موضوع مورد مطالعه در حوزه علوم انسانی، انسان است و انسان قابل پیش بینی نیست؛ متاسفانه با این نگاه ماشینی برای تمام حوزهها و رشتهها یک تصمیم اتخاذ میکنند و به همین طریق تصمیمی که برای رشتههای علوم پایه و فنی گرفتهاند را برای رشتههای علوم انسانی نیز به کار میبرند که این فرایند دو نتیجه را به همراه دارد؛ یکی اینکه مشکلات موجود در جامعه حل نمیشوند و مسئله دوم انتظاراتی که از حوزه علوم انسانی دارند؛ محقق نمیشود و به جای آن به مسائل دیگر که از ارزش کمتری برخوردار هستند؛ میپردازند. این موضوع سبب میشود تا بسیاری از مشکلات و طرحهای ملی رها شود، زیرا امتیازی برای اساتید به بار نخواهد آورد.
همچنین اساتید علوم انسانی برای ارائه یک طرح ملی باید مدت زمان زیادی را صرف کنند؛ این درحالی است که پس از گذشت ۵ یا ۱۰ سال همچنان مشخص نیست که خروجی داشته باشد و استاد دانشگاه بتواند بر پایه آن ارتقاء یابد.
آييننامه شفافتر و واقع بینانهتر تدوين شود
شریف زاده: آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی باید شفافیت بیشتری داشته باشد برعکس رشتههای فنی و مهندسی که به صورت کمی ارزیابی میشوند، رشتههای علوم انسانی به دلیل اینکه دامنه وسیعتری دارند، قابل تعریف و بیان روشن نیستند؛ بنابراین نمیشود با شاخصهای کمی آنها را مورد سنجش قرار داد. ممکن است برخی از افراد در رشتههای تاریخ، فلسفه و جغرافیا که از رشتههای علوم انسانی هستند، ایدههایی داشته باشند، بهتر است برای ایده پردازی اساتید در این حوزه امتیاز قائل شویم.
اگر آییننامه ارتقای اساتید واقع بینانهتر شود مسلما به اساتید دانشگاهی و نظام علمی پژوهشی کمک بیشتری خواهد کرد. برخی از موارد نیاز به تعریف عملیاتی دارند، زیرا توسط همکاران مختلف برخی بندهای آییننامه به صورتهای متفاوت تفسیر میشود اگر مصادیق آن تعریف شود و برای آن مثال گفته شود، بسیار بهتر خواهد شد. به عنوان نمونه در آییننامه کارتحقیقاتی یونیک تعریف نشده است و اساتید از آن تفسیرهای گوناگونی دارند. همچنین در برخی موارد باید حق وتویی اعمال شود بهتر است آییننامه در این راستا اصلاح شود؛ بنابراین نیاز است تا معادل سازی رخ دهد به نحوی که در حوزههایی که قابلیت چاپ مقالات بینالمللی وجود دارد افراد به چاپ مقالات بپردازند و در برخی دیگر از حوزههای علوم انسانی که مجلات علاقهای به چاپ مطالب آنها ندارند، مقالات داخلی پذیرفته شوند.
شریف زاده: در حوزه علوم انسانی بهتر است به مقالات علمی پژوهشی که در مجلات داخلی نیز به چاپ میرسند امتیاز داد و مقالات را از انحصار در مجلات بین المللی خارج کرد.
دانشجو: نظرتان درباره انحصار چاپ مقالات در مجلات بینالمللی در بند پژوهشی آییننامه ارتقاء اساتید چیست؟
ایزدخواستی: در آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی تاکید شده است تا اساتید به ارائه مقالات چاپ شده در مجلات بینالمللی بپردازند در صورتی که در این زمینه نگاه ایدئولوژیک وجود دارد و در بسیاری از موارد به دلیل همان نگاه، مجلات حوزه علوم انسانی را در مجلات بینالمللی به چاپ نمیرسانند. به نظر بنده اگر قرار است تحولی رخ دهد باید در این موضوع باشد؛ به طوری که تصمیم گیری در خصوص مسائل آن را به متخصصان آن رشته واگذار کنیم. در گذشته بیشترین پیشرفتها برای حوزه علوم انسانی بوده است، اما اکنون ما شاهد این موضوع نیستیم به طوری که تمام نقاط مثبت از بین رفته است؛ از نظر بنده همه این مشکلات ناشی از نوع نگاه به حوزه علوم انسانی است بنابراین اگر قصد داریم تحولی ایجاد شود باید نگاه خود را تغییر دهیم.
جایگزین ارائه مقالات، تدوین کتاب و نوآوری باشد
شریف زاده:برخی ممکن است به ارائه مقاله بپردازند امام موفق نشوند آنها را در مجلات بینالمللی مورد تایید وزارت علوم به چاپ رسانند. ممکن هم است دلیل آن حوزه مورد پژوهش استاد دانشگاه باشد که از سمت آن مجلات مورد استقبال قرار نمیگیرد. اگر در داخل کشور نیز فصل نامهها محدود باشد تقاضاها برای چاپ مقالات زیاد خواهد شد و خواهیم دید که تقاضا زیاد خواهد شد و عرضه کم، بنابراین صف بررسی مقالات طویلتر میشود و به موجب آن فریند ارتقاء به طول میانجامد.
آییننامه باید به گونهای تدوین شود تا اساتید دانشگاهی بتوانند به جای ارائه مقاله به تالیف کتاب و نوآوری بپردازند. البته برای ارتقاء از طریق تالیف کتاب نیز باید چند تن از اعضای هیئت علمی به تایید آن کتاب بپردازند تا آن کتاب ترجمه نباشد. در حوزه علوم انسانی بهتر است به مقالات علمی پژوهشی که در مجلات داخلی نیز به چاپ میرسند امتیاز داد و مقالات را از انحصار در مجلات بین المللی خارج کرد.
در آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی شاخصهای ارزیابی مقالات دیده نشده است؛ به نظر شما برای ارزیابی مقالات و امتیازدهی به آنها چه شاخصهایی باید در نظر گرفته شود؟
ایزدخواستی:در آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی شاخصی برای امتیاز دهی به مقاله اساتید در نظر گرفته نشده است. در آیین نامه دیده شده است تا اگر مقالات در مجله isi منتشر شد یک امتیاز و اگر علمی پژوهشی بود به میزان دیگری امتیاز دریافت کنند. اما مسئله مهم مربوط به تفکیک رشتههای علوم انسانی میشود، زیرا اگر در این حوزه بخواهیم به مشکلات بوی کشور خود بپردازیم مسلما برای مجلات خارجی جذابیتی نخواهد داشت. اما اگر به عنوان مثال مشکل بزهکاری در انگلیس را مورد بررسی قرار دهیم حتما به چاپ خواهد رسید. ما در واقع اکنون همین کار را میکنیم و به اساتید پول میدهیم تا در همین زمینه فعالیت داشته باشند و به حل مشکلات دیگر کشورها بپردازند، و بر اساس آن ارتقاء یابند. اما مسئله اینجاست که ارائه آن مقاله چه مشکلی از جامعه حل کرده است؟ بنابراین لازم است در تدوین آییننامه شرایط رشتهها برای ارائه مقاله در نظر گرفته شود همچنین تاکید بیشتری بر ارائه مقالات کاربردی در جهت رفع مشکلات جامعه داشته باشند.
تفکیک رشتهها برای ارائه مقالات بینالمللی ضروری است
شریف زاده: برای رشتههای فنی و مهندسی بسیار آسان است تا به ارائه مقاله بینالمللی در رشته خود بپردازند، زیرا قابلیت پذیرش به عنوان ریشه اساسی علمی بودن در کشورهای خارجی را دارند، اما در برخی رشتههای علوم انسانی اینگونه نیست و در خارج از کشور به سختی مورد پذیرش قرار میگیرند. اگر شاخصهای دیگری همچون اندازه گیری موقعیت مقاله و اینکه آن مقاله ترجمه نباشد و تالیفی باشد در نظر گرفته شود تا حدودی چالشهای اساتید حوزه علوم انسانی را رفع خواهد کرد.
در حقیقت بزرگترین منعی که برای ارتقاء اساتید علوم انسانی وجود دارد این است که تاثیرات و خروجی مقالات آنها از طریق چاپ در نشریات خارجی بررسی میشود، اگر این محدودیت از میان برداشته شود مسلما یکی از چالشهای بزرگ ارتقاء اساتید این حوزه رفع خواهد شد.
در شاخص ارزیابی مقالات بهتر است به یک نکته توجه شود که به مقالاتی امتیاز کامل دهیم که بتوانند چالش برانگیز باشند و حرف جدیدی در آنها زده شده باشد، باقی مقالات را میتوان از فصلنامههای علمی پژوهشی به دست آورد. همچنین میتوان شرایطی را ایجاد کرد تا استاد دانشگاه به جای ارائه مقاله بتوانند یک کتاب تالیفی چاپ کنند؛ و یا اینکه در کنار چاپ مقالات به ارائه کتاب تالیفی بپردازد و از آن نیز امتیاز دریافت کنند. علاوه بر آن لازم است مقالات ارزش افزوده تئوری داشته باشد و برای جنبههای بومی ما یک مطلبی را ارئه کند تا موجب رفع مشکلات شود.
در حقیقت بزرگترین منعی که برای ارتقاء اساتید علوم انسانی وجود دارد این است که تاثیرات و خروجی مقالات آنها از طریق چاپ در نشریات خارجی بررسی میشود، اگر این محدودیت از میان برداشته شود مسلما یکی از چالشهای بزرگ ارتقاء اساتید این حوزه رفع خواهد شد. تفکیک رشتهها برای ارائه مقالات بینالمللی بسیار مهم است در حقیقت میشود از اساتید برخی رشتهها که قابلیت چاپ مقالات isi را دارند درخواست کرد تا در این حوزه فعالیت کنند، اما نسبت به برخی دیگر از رشتهها این ضرورت برداشته شود.
دانشجو: ماده پنجم آییننامه ارتقا برای اصلاح امتیازات بخش ماده پژوهشی به دانشگاهها اختیار داده است، به نظر شما این اختیارات تا چه اندازه راهگشا بوده است؟
ایزدخواستی: در خصوص ماده ۵ آیین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی که بر اساس آن اختیار به هیئتهای ممیزه داده شده است تا به بررسی این ماده بپردازند نیز باید بگویم؛ این که به چه میزان اختیارات به دانشگاه داده میشود و یا این که وزارت خانه به صورت مستقل عمل کند، مسئله اصلی نیست در حقیقت باید نوع نگاه به حوزه علوم انسانی تغییر کند تا مسائل و مشکلات جامعه حل شوند در غیر این صورت تنها مشکلات اساتید حل خواهد شد. بالاخره اساتید از طریق ترجمه و مقالات و بسیاری کارهای دیگر ارتقاء خواهند یافت، اما سوال اینجاست آیا با انجام آن مقاله و ترجمه مشکل حوزه علوم انسانی در جامعه رفع شده است یا خیر؟ اگر در تدوین آیین نامه ارتقاء اساتید این هدف در نظر گرفته شود تا مشکلات جامعه رفع شوند اساتید نیز در همان مسیر حرکت خواهند کرد.
دانشجو: میزان ارتباط با جامعه و صنعت اساتید حوزه علوم انسانی نسبت به دیگر رشتهها کمتر است، دلیل آن را چه میدانید؟ به نظر شما آییننامه در این حوزه چه تغییراتی باید داشته باشد؟
ایزدخواستی:باید به مقالات و طرحها، کتابها و سخنرانیهایی که در این حوزه ارائه میشود، امتیاز قائل شوند. با توجه به این که خروجیهای حوزه علوم انسانی نسبت به دیگر حوزهها زمان برتر است اساتید علوم انسانی اگر به دنبال این طرحها بروند، مسلما از تبدیل وضعیت جا خواهد ماند؛ و این موضوع مهمترین مسئلهای است که باعث میشود اساتید حوزه علوم انسانی در حوزه ارتباط با جامعه فعال نباشند و مشکلات جامعه به جای خود باقی بماند و در عوض اساتید به کارهای پیش پا افتاده و مسائلی که به درد جامعه ما نمیخورد بپردازند؛ بنابراین لازم است متخصصین این حوزه در راس امور قرار داده شوند و این مسائل را به عنوان اولیتهای دانشگاهها و رشتهها بدانند؛ و آن را در پروسههای کوتا مدت، میان مدت و بلند مدت تعریف کنند؛ و در تیمهای مختلف به دنبال راه حل آن باشند.
اعضای هیئتهای علمی نیز در ارتباط با صنعت به دنبال طرحهایی حرکت میکنند که در مدت زمان کوتاهتری پایان پذیرد و زودتر استاد دانشگاه را به ارتقاء نزدیک سازد. به همین دلیل است که افراد ترجیح میدهند تا به هر شیوهای به ارائه مقالات بپردازند و یا مشغول به کارهای پیش پا افتاده شوند، اما به دنبال حل مسائل کشور حرکت نکنند.
اصلاح رفتار انسانها در حوزه علوم انسانی بررسی میشود اگر قرار باشد در حوزه علوم انسانی که بحث از اصلاح رفتار انسان دارد، گفته شود که یک رفتار به صورت قهری و قانونی انجام شود دیگر نمیتوانیم نام آن را رفتار بگذاریم، زیرا برای تغییر یک رفتار نیازمند فرهنگ سازی هستیم که در مدت زمان زیادی انجام خواهد شد. به عنوان مثال در حوزه کنترل جمعیت ۳۰ سال تبلیغ شده است تا جمعیت دچار تحول شود اکنون اگر بخواهند آن فرهنگ را تغییر دهند، نمیتوان با یک آییننامه مسئله را حل کرد، زیرا برای تغییر، نیازمند ارائه سخنرانیها و کارگاهها و حداقل زمان ۲۰ سال در جهت فرهنگ سازی خواهیم بود.
با توجه به این موضوع آییننامه ارتقاء اساتید که به دنبال ارائه خروجی از سوی استاد دانشگاه است تا به وسیله آن اعضای هیئت علمی را ارتقاء دهد؛ سبب میشود تا اعضای هیئت علمی حوزه علوم انسانی به دنبال طرحهای کوتاه مدت حرکت کنند و از مسائل کلان جامعه باز بمانند. این موضوع البته تنها مختص به حوزه علوم انسانی نمیشود، چون اعضای هیئتهای علمی سایر رشتهها نیز در ارتباط با صنعت به دنبال طرحهایی حرکت میکنند که در مدت زمان کوتاهتری پایان پذیرد و زودتر استاد دانشگاه را به ارتقاء نزدیک سازد. به همین دلیل است که افراد ترجیح میدهند تا به هر شیوهای به ارائه مقالات بپردازند و یا مشغول به کارهای پیش پا افتاده شوند، اما به دنبال حل مسائل کشور حرکت نکنند. در حقیقت مشکل اساتید دانشگاهی در خصوص ارتقاء به هر نحوی حل خواهد شد و استاد دانشگاه به طرق مختلف این رتبه علمی را کسب خواهد کرد، اما آنچه که حل نخواهد شد، مسائل و مشکلات کشور است.
شریف زاده: برای برخی از رشتهها در علوم انسانی ارتباط با صنعت امکان پذیر است، اما در برخی دیگر مانند تاریخ، فلسفه ارتباط با صنعت وجود ندارد برای همین اساتید به ارتباط با جامعه میپردازند. میتوان به اساتید حوزه علوم انسانی در ارتباط با مسئولیت اجتماعی آنها با جامعه و ارائه نظریه اجتماعی امتیاز قائل شد؛ و آن را جایگزین ارائه مقاله کرد. متاسفانه این موضوع در آیین نامه دیده نشده است.
ارتباط با صنعت در بسیاری از رشتههای دانشگاهی به راحتی رخ میدهد، اما در برخی از رشتههای علوم انسانی این موضوع به نام ارتباط با جامعه مطرح شده است که در بسیاری از موارد اساتید دانشگاهی موفق به ارتباط نمیشوند به طوری که بسیاری از مشکلات جامعه همچنان بر جای خود باقی مانده است؛ به نظر شما برای برقراری این ارتباط به چه میزان دانشگاه باید تلاش کند و چه مسئولیتی دارد؟ و از سوی دیگر دولت چه وظایفی دارد تا این ارتباط شکل گیرد؟
ایزدخواستی: رشتههای علوم انسانی ارتباط با صنعت ندارند، متاسفانه آمدهاند به حوزه علوم انسانی به جای ارتباط با جامعه، ارتباط با صنعت را تزریق کردهاند؛ به طوری که همه چیز ماشینی شده است. در همین راستا به رشتههای علوم انسانی گفته نمیشود تا به رفع مشکلات جامعه همچون بزهکاری، بالارفتن سن ازدواج جوانان، طلاق و ... بپردازد. بهتر است طرحهای پژوهشی در راستای رفع مشکلات جامعه باشد، از طرفی بهایی به این طرحها داده نمیشود و آینده آن طرح و استاد نامشخص است، به عنوان مثال استادی به مدت ۵ سال زمان خود را برای بررسی یک موضوع میگذارد، اما خروجی مشخصی همچون رشتههای مهندسی ندارد، زیرا موضوع مورد مطالعه آن انسان است.
باید به حوزه علوم انسانی مانند دیگر رشتهها توجه بیشتری داشته باشیم همانطور که در حوزه ارتباط با صنعت مسائل را به دانشگاه ارائه میدهیم و برای میزان قراردادها، بودجه و ... برنامه ریزی میکنیم در رشتههای علوم انسانی نیز باید مسائل و مشکلات به دانشگاهها عرضه شود تا اساتید دانشگاهی و دانشجویان در ارائه پایان نامه از آنها استفاده کنند. همچنین نیاز است تا بودجه آن را نیز تامین کنند. در بحث خروجی نیز به حوزه علوم انسانی لازم است نگاه دیگری شود، زیرا خروجی طرحهای حوزه علوم انسانی با توجه به بستر جامعه تعیین میشود بنابراین در برخی موارد ممکن است سالها نیاز باشد تا به یک خروجی دست یابیم و در برخی موارد پژوهشگر سالها تلاش میکند، اما به خروجی مورد نظر دست نمییابد.
بیشترین بودجه در حوزه ارتباط دانشگاه با صنعت داده میشود، تا استاد دانشگاه با یک صنعتی که پول دارد ارتباط برقرار کند و به حل مشکل بپردازد، اما سوال اینجاست که متولی پرداخت بودجه اساتید علوم انسانی چه کسی است؟
مشکلات جامعه و به تبع آن اساتید دانشگاهی تنها با یک آییننامه و یک تبصره حل نخواهد شد، زیرا در ۵۰ سال گذشته به آن توجه نشده است و اکنون اگر با مشکلات بسیاری در جامعه روبه رو هستیم، نشان دهنده عدم توجه به این مسئله است که به صورت کلی از مدیریت غلط نشات میگیرد. ما مشکل عمدهای در حوزه بانکی، صنعت و ... نداریم بلکه مشکل اصلی مدیریت نادرست در این حوزه است که در انتها دولت را دچار کسری بودجه میکند.
از طرفی نیاز است تا بودجهای برای طرحهای پژوهشی در حوزه علوم انسانی در نظر گرفته شود، به عنوان مثال در بحث اقتصاد مقاومتی و مقابله با تحریمها، اگر بودجهای به آن اختصاص داده نشود و برای اساتید پژوهشگر در آن حوزه امتیاز ویژه قائل نشویم، شخص به سمت آن حرکت نخواهد کرد. در برخی موافق سازمانهای مختلف اعلام میکنند که ما ازآن طرح استقبال میکنیم، اما هیچ حمایتی اعمال نمیشود و این استقبال دردی را دوا نخواهد کرد و هیچ اشتیاقی را برای حرکت اساتید دانشگاهی ایجاد نمیکند. در واقع باید کارگروههای تخصصی در آن زمینه ایجاد شود و پولهای صرف شود و امتیازاتی برای اساتید قائل شوند تا اعضای هیئت علمی به آن سمت حرکت کنند. بیشترین بودجه در حوزه ارتباط دانشگاه با صنعت داده میشود، تا استاد دانشگاه با یک صنعتی که پول دارد ارتباط برقرار کند و به حل مشکل بپردازد، اما سوال اینجاست که متولی پرداخت بودجه اساتید علوم انسانی چه کسی است؟
فرهنگستان علوم و پژوهشکدههای که در این راستا فعالیت دارند باید ردیف بودجههای خود را بالا ببرند، متاسفانه خیلی از آراندیهایی نیز که تعریف میشود به دست پژوهشگر و دانشگاه نمیرسد، این موضوع در کشورهای دیگر حل شده است، زیرا گرنتهایی به اساتید و دانشجویان دکتری داده میشود تا به بررسی موضوع بپردازند. اکنون ما به دانشجویان دکتری حقوقی نمیدهیم خب زمانی که دانشجو برای کسب درآمد به کارهای دیگر بپردازد مسلما پایان نامهای در جهت حل مسائل کشور ارائه نخواهد داد، زیرا برای ارائه آن نیازمند صرف کردن مدت زمان زیادی است. دولت میتواند در این زمینه حقوقی را برای دانشجویان در نظر گیرد. اگر این مسائل در جامعه حل شود مسلما مهمترین هدف آیین نامه ارتقاء اساتید دانشگاهی که جهت دهی فعالیتهای اعضای هیئت علمی و به تبع آن دانشجویان است، محقق خواهد شد.
شریف زاده: پژوهشگر باید به سمت مسائل و مشکلات جامعه خود حرکت کند و به پژوهشهایی بپردازد که از دو جنبه کاربردی و نظری برخوردار هستند. دانشگاهها هم در این زمینه میتوانند به برگزاری سمینارها بپردازد تا ذهن اساتید دانشگاهی آماده شود. همچنین نیاز است تا امکانات علمی پژوهشی فراهم شود تا کیفیت فعالیتهای پژوهشی افزایش یابد. برای افزایش ارتباط دانشگاها صنعت بهتر است سازمانها و نهادها به صورت مستقیم و غیرمستقیم به نقطه نظرات و مشکلات خود را به دانشگاه ارجاع دهند تا دانشگاه با استفاده از پایان نامهای دانشجویی به رفع آنها بپردازد.