محمد بن سلمان در نشست سران کشورهای حاشیه خلیج فارس با قطر آشتی کرد و حتی امیر این کشور را با ماشین شخصی به گردش برد، البته این سؤال مطرح میشود که این آشتی صوری است یا واقعی.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-مصطفی احمدی؛ در هفته گذشته شاهد نشست کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در «العلا» عربستان به منظور عادی سازی و آشتی ۴ کشور عربی با قطر بودیم. بحرانی که در سال ۲۰۱۷ در پی اتهامات وارده به قطر در حمایت از تروریسم مطرح شد و ۴ کشور عربی شامل عربستان، امارات، بحرین به همراه مصر راههای زمینی، دریایی و هوایی خود را بر روی این کشور بستند و ۱۳ شرط شامل قطع رابطه با ایران، قطع حمایت از اخوان المسلمین و جنبش حماس و.. را برای قطر به منظور بازگشت به حالت عادی مطرح کردند و دولت قطر ضمن رد اتهامات صورت گرفته، شروط چهار کشور عربی را نپذیرفت. به گفته وزیر دفاع قطر، این بحران صرفا شامل محاصره هوایی، زمینی و دریای نبود و اقدام نظامی نیز در دستور کار کشورهای تحریم کننده قطر هم قرار داشت.
وزیر دفاع قطر در سالهای پیش گفته بود: که کشورهای مصر، عربستان سعودی، بحرین و امارات برای حمله به کشورش در سال ۹۶ طرح دو مرحلهای آماده کرده بودند. این دو مرحله عبارت بود از محاصره و فشار به مردم قطر و سپس حمله نظامی. به امید اینکه این اقدامات تأثیر مستقیمی در قطریها داشته باشد و بعد از آن، حمله صورت گیرد».
(گردش ولیعهد عربستان و امیر قطر در شهر تاریخی العلا عربستان)
نشست العلا از ماههای قبل با تلاشهای کویت و آمریکا در حال پیگیری بود، هر چند که این نشست آشتی چهار کشور عربی با قطر در سه سال و نیم گذشته قلمداد میشود، اما غیبت سران مصر، امارات و بحرین نشان داد که هم چنان اختلافات بین کشورهای مذکور عمیق است و لفاظیهای وزیر خارجه قطر با وزیر مشاور امارات نشان داد که توافق «العلا «نمیتواند به آشتی کامل چهار کشور عربی با قطر منتهی شود، به این دلیل که اعضای آن مانند امارات هم چنان بر خواستههای خود پافشاری میکند.
برای مثال انور قرقاش به تازگی گفته است: «از سرگیری روابط دیپلماتیک میان ابوظبی و دوحه به صورت کامل، زمان میبرد. این مسأله به نحوه تعامل قطر با ایران، ترکیه و گروههای اسلامی در آینده بستگی دارد. «اظهارات «انور قرقاش» با واکنش مدیر دفتر اطلاع رسانی وزارت خارجه قطر مواجه شد و این مقام قطر اعلان کرد که: ما نسبت به مطرح شدن این سخنان ابراز تأسف میکنیم چرا که این سخنان در سطح تلاشهای صورت گرفته برای حل بحران خلیج فارس نیست. این سخنان به مثابه تلاشهای حاشیهای برای خدشه دار کردن روند مثبت حل بحران خلیج فارس محسوب میشود. ما به این تلاشها اهمیتی نمیدهیم.».
اظهارات قرقاش علیه قطر در حالی مطرح میشود که بعد از توافق العلا، وزیر خارجه قطر ضمن اعلان اینکه مشکلی با رسانهای شدن بندهای توافق ندارد، تاکید کرد که توافق تاثیری بر رابطه قطر با ایران و ترکیه نخواهد داشت.
دوگانه ترامپ-بایدن
شاید واضحترین مولفه در بحران قطر با چهار کشور عربی در کنار مواردهای مطرح شده، فاکتور ترامپ –بایدن باشد. باید به خاطر داشت که در سال ۲۰۱۷ اتهامات وارده به قطر و بحران بین کشورهای حوزه خلیج فارس پس از سفر ترامپ به ریاض شروع شد. بعد از این بحران سود سرشاری نصیب آمریکا از قبِل فروش سلاح به عربستان گردید و بدین ترتیب سیاست دوشیدن گاوهای پرشیر هم، چون بن سلمان توسط ترامپ با قدرت به پیش رفت.
حدود یک ماه پیش نیویورک تایمز در مطلبی از تلاشهای ترامپ برای قطع کردن درآمد ۱۰۰ میلیون دلاری ایران از طریق حریم هوایی خود که هواپیماهای قطری از آن استفاده میکردند، خبر داد؛ بنابراین نمیتوان گفت که صرفا آشتی کشورهای درگیر بحران قطر به علت فشار به ایران بوده است، چرا که ترامپ میتوانست در سه سال گذشته به این کار اقدام کند.
همانطور که جوبایدن و دمکراتها در مبارزاتی انتخاباتی خود وعده داده بودند که در قبال عربستان و مسائل حقوق بشری از جمله اقدامات بن سلمان در قتل جمال خاشقچی رویکرد سخت گیرانهای در پیش خواهند گرفت، ولیعهد سعودی را بیش از همه دچار وحشت کرد. این مسئله در کنار شکست ترامپ در اثبات تقلب در انتخابات ۲۰۲۰، ناچارا بن سلمان را به سمت تنش زدایی در بحران محاصره قطر به پیش برد تا بدین ترتیب با استقبال از جوبایدن به دنبال کم کردن فشارهای رئیس جمهور دمکرات آمریکا باشد، ضمن اینکه کورسویی امیدی برای پیوستن به مذاکرات توافق هستهای با ایران داشته باشد، هم چنان که موضع بایدن این است که برجام موشکی و مذاکرات آتی با ایران با حضور کشورهای همسایه ایران شامل عربستان و امارات باشد.
اختلافات اعضا هم چنان پابرجا!
در نشست «العلا» نه بن زاید حضور داشت و نه السیسی و نه پادشاه بحرین و نه حتی سلطان عمان. به جای پادشاه سعودی، بن سلمان حضور یافته بود که تلاش کرد با استقبال گرم از امیر قطر اینگونه وانمود کند که عربستان به عنوان ستون شورای همکاری خلیج فارس و نمایندگی از سه کشور امارات، مصر و بحرین موفق شده است که انسجام و وحدت بین اعضا را برقرار کند. در واقع اقدام عربستان در بازگشایی حریم هوایی، دریایی و زمینی با قطر صرفا میتوان در حالت خوشبینانه به عنوان اقدامی در راستای حسن نیت با دوحه قلمداد کرد و تاکنون دوحه هیچ کدام از شروط ۱۳ گانه مدنظر ریاض را انجام نداده است.
ترکیه بعد از تحریم قطر و احتمال حمله نظامی عربستان به این کشور چند هزار نظامی به قطر اعزام کرد و کلیه کالاهای این کشور در حوزه غذایی را تأمین کرد. اردوغان هم سفری به دوحه انجام داد تا رابطه این دو کشور قوی تر شود.
در طرف دیگر السیسی از آشتی با قطر به علت حمایت این کشور از اخوان المسلمین هم چنان ناراضی است و تاکنون اقدام عملی برای بازگشایی مرزهای خود به روی قطر انجام نداده و این مسئله را منوط به قبول خواستههای قاهره از دوحه کرده است.
امارات هم در آخرین موضع خود در قبال قطر بعد از توافق «العلا «اعلان کرده است که دوحه باید برای بازگشت روابط به سطح قبل از بحران شروط مدنظر امارات را بپذیرد، اما این اقدام باعت جواب محکم و قاطع دوحه شد. در روزهای بعد از نشست العلا هم شاهد اقدامات ضدرسانهای امارات علیه کویت به عنوان کشوری که بیشترین تلاش در میانجیگری و حل و فصل اختلافات بین قطر و چند کشور عربی داشت، شاهد بودیم. نباید از اقدامات رسانهای امارات حتی قبل از توافق «العلا «در شکاف بیشتر بین ریاض و دوحه چشم پوشی کرد که خود به نوعی سنگ اندازی در نزدیکی و حل مشکلات قطر و عربستان محسوب میشود.
در این باره گلوبال ریسرچ در تحلیلی نوشت: امارات متحده عربی تنشهای بین دو کشور را تشدید میکند شرکای اصلی خود را از طریق هک اخبار جعلی درگیر میکند تا آنها را در یک اختلاف بین المللی غیرضروری که ابوظبی میتواند در پی جاه طلبی بزرگ استراتژیک خود برای تبدیل شدن به هژمون بعدی جهان عرب استفاده کند، درگیر کند.
به هر حال، امارات موفق شد هدف آن تبدیل شدن به مهمترین کاتالیزور تغییرات ژئوپلیتیکی در جهان عرب در سالهای پس از آنکه عربستان سعودی و قطر مجبور شدند به جای استفاده از نفوذ مذهبی و رسانهای خود برای پیشبرد برنامههای منطقهای خود، بر مقابله با یکدیگر تمرکز کنند.
اگر این اتفاق نیفتاده بود هریک ممکن بود که بتوانند برتری خود را نسبت به امارات متحده عربی حفظ کنند. چه رسد به اینکه احتمالاً با هم متحد شوند و دولت بیش از حد جاه طلبانهای امارات که آمریکاییها به سبب همراهی و حمایت قاطع از سرمایههای نظامی شان لقب «اسپارتای کوچک» اعطا کردند، را بیشتر کنار بگذارند.
(عربستان و متحدانش در کشورهای حوزه خلیج فارس با حمایت مصر کلیه خطوط هوایی قطر را مسدود کردند و ایران به این کشور راه هوایی برای تردد داد.)
به جای این اتفاق، آنها حواس خود را با یکدیگر پرت کرده بودند و این فضایی برای امارات متحده عربی ایجاد کرد تا بتواند عضلات رهبری خود را انعطاف دهد.
گلوبال ریسرچ در ادامه با یادآوری نقش امارات در جنگ و تجاوز علیه مردم یمن و صرف هزینههای مالی و تسلیحاتی زیاد توسط بن زاید نوشت: در آنجا نیز با پرورش جدایی طلبان یمن جنوبی، زیرکانه استراتژی "متحد" سعودی خود را زیر پا گذاشت، ضمن اینکه صلح بین اریتره و اتیوپی را نیز برقرار کرد و همچنین در سازش با رژیم صهیونیستی پیشگام بود.
گلوبال ریسرچ هم چنین با اشاره با اینکه بن زیاد منافع خود را در عمیقتر شدن اختلافات بیم عربستان و قطر میبیند و از این فرصت حداکثر استفاده را کرده است، اضافه میکند: آشتی اخیر بین عربستان سعودی و قطر بر خلاف منافع امارات متحده عربی است. با این وجود امارات موفق شد زمان لازم را برای تبدیل شدن به عنوان هژمون غیررسمی جدید جهان عرب و مهمترین عامل اصلی تغییر خیز خلیج فارس در تغییر موقعیتهای سیاسی خریداری کند.
در روزهای گذشته «مجتهد» افشاگر مشهور اسرار خاندان آل سعود نوشته است: بن سلمان به خاطر راضی کردن بن زاید، به دنبال تحریم ترکیه بود و اقدامات زیادی در خصوص توقف تبادلات تجاری با آنکارا انجام داد، اما اخیراً بن زاید به سمت ترکیه رفته و تلاش میکند روابط اقتصادی و گردشگری امارات را با این کشور تقویت کند.
(تنها راه ارتباطی زمینی قطر از عربستان است که به تازگی بعد سه سال باز شد)
بن سلمان به خاطر امارات و روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، به پاکستان فشار آورده تا وارد این روند شود و موضوع قرض ۲ میلیارد دلاری پاکستان را وسط کشیده است، اما معلوم شده که بن زاید با پاکستانیها برای دادن این قرض مذاکره کرده است. در پایان باید گفت که آشتی کشورهای درگیر پیرامون بحران قطر نمیتوان آن یک آشتی کامل در نظر گرفت، هم چنان که به سبب اختلافات عمیق بین کشورهای حوزه خلیج فارس، شورای همکاری خلیج فارس نتوانسته نقش یک نهاد فعال و تاثیرگذار در عرصه منطقهای ایفا کند و اکنون که صرفا بعضی از اعضا محاصره قطر را برداشته اند یا اعلان کرده اند که محاصره را بر میدارند، صرفا از سر ناچاری بوده است و با آشتی کامل هم چنان فاصله زیادی مانده است.