موضوع سلامت روان دانش آموزان و معلمان به صورت جدی بعد از شیوع کرونا مورد توجه قرار گرفت، این یکی از تاثیرات مثبت ورود ویروس کووید ۱۹ به کشور بود. زمانی که مسئله سلامت جسمی به بحث داغ مردم و مسئولان تبدیل شد، خوشبختانه موضوع سلامت روان هم پررنگ شد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، زهره پورفرج- موضوع سلامت روان دانش آموزان و معلمان به صورت جدی بعد از شیوع کرونا مورد توجه قرار گرفت، این یکی از تاثیرات مثبت ورود ویروس کووید ۱۹ به کشور بود. زمانی که مسئله سلامت جسمی به بحث داغ مردم و مسئولان تبدیل شد، خوشبختانه موضوع سلامت روان هم پررنگ شد، مخصوصا در مورد دانش آموزان و معلمان. قشری که حیاتش بیش از بقیه اقشار دستخوش تحول شد. توجهات رسانهها و مسئولان تا به حال در مورد سلامت روان دانش آموزان کافی نه، اما خوب بوده است. بهتر است اینبار به سلامت روان کسانی بپردازیم که قسمت عمده سلامت روان دانش آموزان به آنان بستگی دارد؛ یعنی معلمان. بی شک نمیتوان تاثیر اساسی معلمان بر رفتار، شخصیت، افکار، آینده و زندگی دانش آموزان را که آینده سازان کشور هستند، انکار کرد. حال باید پرسید اصلا چرا سلامت روان معلمان؟
سلامت روان، به هنگام مصاحبه و گزینش
پس از قبولی در کنکور استخدامی آموزش و پرورش، داوطلبان به مصاحبهای دعوت خواهند شد که هیاتی به اضافه نماینده گزینش از داوطلب سوالاتی میپرسند که تعدادی از آن، سوالات روان شناسی است. سوال اینجاست آیا پرسیدن چند سوال و حضور روانشناس در بین اعضای تیم گزینش، برای تایید سلامت روان داوطلبین کافیست؟ آیا نیازی به گرفتن آزمون و تستهای معتبر و به روز روانشناختی از داوطلبین برای تایید قطعی سلامت روان آنان احساس نمیشود؟ مطمئنا فیلتری قوی برای تشخیص مشکلات و اختلالات روانی داوطلبین قبل از استخدام در پروسه مصاحبه و گزینش دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی وجود ندارد. پس از قبولی فرد در این مرحله، به مصاحبه اختصاصی گزینش عقیدتی سیاسی میرود. در گزینش سیاسی و عقیدتی یک بخش درباره فعالیتهای سیاسی است و دیگری احکام. سوالاتی که اغلب میپرسند حضور در راهپیمایی ها، نماز جمعه، حضور در انتخابات، قرائت قرآن، نحوه نماز خواندن و ... است. طبق تجربه داوطلبین، اکثر توجهات و دقت بر روی همین مرحله است. ابوالفضل انصاری، معلم فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان یاسوج در این مورد میگوید: مصاحبه دانشگاه فرهنگیان کاملا حاوی سوالات روانشناختی نیست، بیشتر سوالات مربوط به حوزه دینی است وهمچنین این نمونه سوالات که چرا آمده اید معلمی و دلیلتان چیست. میتوانم اینطور بگویم که مصاحبه فرهنگیان اطلاعات عمومی و مذهبی هست.
انصاری در پاسخ به این سوال که اگر کسی مبتلا به یک مشکل یا اختلال روانی بود، شناسایی میشود یا خیر گفت: در زمان مصاحبه همه سعی میکنند این نوع مشکلات را بپوشانند و بدون استفاده از آزمونها نمیشود این مشکلات را قطعی فهمید و تشخیص داد و به این موارد روانشناختی هم در روند مصاحبه تاکید نمیشود.
معلم شدن نیازمند احراز صلاحیتها و شایستگیهایی است که در مصوبات شورای عالی و دستورالعملهای شرایط و ضوابط جذب معلم در آموزش و پرورش آمده است که دارای سه بخش مهم صلاحیتهای عمومی، تخصصی و صلاحیتهای حرفهای است که کسب آن از سوی داوطلبان، شرط ورود به شغل معلمی است. شیوه نامهای نیز در خصوص پذیرش متقاضیان وجود دارد که شامل سنجش توانایی گفتاری، قدرت بینایی، قدرت شنوایی، قد و وزن، نقص عضو شکل ظاهری است. یک بخش از این شیوه نامه به بیماریهایی برمیگردد که داوطلبان ورود به آموزش و پرورش نباید به آنها مبتلا باشند. بیماریهای لیست شده در این شیوه نامه از سل و سرطان و اختلالهای مغز و اعصاب و ایدز هستند تا اعتیاد به سیگار و .... اما اصولا بیشترین تاکید در مورد بیماریهای مشکل آفرین برای پیشه معلمی، باید روی بیماریهای روانی باشد و در گزینشهایی که در کشورهای پیشرفته برای شغل آموزگاری انجام میشود تاکید اصلی روی نداشتن بیماریهای روانی است. تجربه کاری اکثر آموزگاران هم نشان از اهمیت ویژه سالم بودن آموزگار از نظر روانی دارد، نه سالم بودن صد در صدی بدنی او. گرچه برخی از بیماریهای جسمی هم میتواند به کیفیت آموزش آسیب بزند، اما در امر آموزش و پرورش کودکان، قطعا حرف اول را سلامت روانی میزند. در اکثر کشورهای جهان معلمها برای مدت کوتاهی استخدام میشوند و باید در دورههای مختلف آزمون بدهند و با مشاورین و روانشناسان جلسات متعددی را طی کنند تا سلامت روان آنها تایید شود. این درحالی است که در ایران برای استخدام معلمان بیشتر معیار اداری، علمی و جسمی مدنظر است. گرچه دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت معلم واحدهای درسی مرتبط در خصوص روانشناسی کودک و نوجوانان را در مقاطع تحصیلی دانشجویان تعلیم و تربیت گنجانده اند، اما آیا این موضوع دردی از مسائل و مشکلات روانی احتمالی این دانشجویان درمان میکند یا خیر؟
سلامت روان بعد از معلم شدن
بهتر است این را هم بررسی کنیم که اگر معلمی از مصاحبه سلامت روان نصفه و نیمه پذیرش در دانشگاه فرهنگیان و سپس سالهای تحصیل و آموزش در این دانشگاه جان سالم به در برد و زمان خدمت و تدریس در مدارس مشخص شد که مبتلا به یک اختلال یا مشکل روانی مثل افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس، رفتارهای پرخاشگرانه و سادیستیک، اختلالات شخصیتی و... است و احیانا والدین چند دانش آموزان از این مسئله به مدرسه شکایت کردند، تکلیف آن معلم چیست؟
علیرضا گوگانی، معلم فارغ التحصیل شده از دانشگاه فرهنگیان تبریز در جواب به این سوال گفت: متاسفانه اینها را جایی جدی نمیگیرند، چه در دانشگاه چه در محل کار معلمان اگر کسی مثلا افسرده باشد میگویند زندگی خودش است، کسی درگیر نمیشود. ولی اگر شکایتی شود یا چیزی مختل شود آن موقع رسیدگی میشود. البته بازرسی هم وجود دارد که بررسی کند و اگر روند آموزش دانش آموزان مختل شده باشد، باید معلم جوابگو باشد.
همچنین زینب ثابتی، معلم فارغ التحصیل شده از دانشگاه فرهنگیان سمنان که در نیشابور مشغول به تدریس است در پاسخ به همین سوال گفت: معمولا مدرسه چنین معلمی را عوض میکنند و او را به مناطق دیگری منتقل میکنند، امتیاز معلم را کم میدهند و حتی گاهی حراست نیز وارد جریان میشود و ممکن است نامه تذکر و اخطار به معلم بدهند. اما او را به مراکز درمانی ارجاع نمیدهند.
طبیعتا انتظار میرود در صورت مشاهده رفتارها و صحبتهای غیرعادی یا شک برانگیز یک معلم و بعد از بررسی علت و ریشه رفتار و حالاتش، در صورتی که مشخص شود معلم مربوطه به اختلال روحی و روانی خاصی مبتلاست، او را به مراکز درمانی و کلینیکهای روانشناسی و مشاوره ارجاع دهند. اما در کمال تعجب معلم مذکور را مورد بازخواست قرار داده، در مواقعی از امتیازات و رتبه او کم کرده و راهی مدارس حاشیه شهر یا روستایی میکنند. بنظر میرسد این روند منطقی نیست و معلمی که دارای چنین مشکلاتی است باید از طرف آموزش و پرورش مورد حمایت قرار گرفته و تحت درمان قرار بگیرد. آیا وزارت آموزش و پرورش چنین معلمانی را مورد حمایت قرار داده و بیمه یا مراکز درمانی خاصی برای آنها در نظر گرفته است؟
معلم دارای مشکلات روحی و روانی، سرگردان و سرخورده
معلمی تنها شغلی است که فرد در آن واحد با ۳۰ تا ۴۰ دانش آموز از فرهنگهای مختلف و تربیت متفاوت مواجه است. مثلا یک پرستار یا یک پزشک در آن واحد با یک بیمار سر و کار دارند و میتوانند در همان لحظه به همان بیمار رسیدگی کنند. اما معلمی توجه و رسیدگی همزمان به ۳۰ تا ۴۰ دانش آموز در همان لحظه را میطلبد که به خودی خود فشار و استرس بالایی بر معلمان وارد میکند، همچنین بعد از شیوع بیماری کرونا در کشور و شروع آموزش مجازی این استرس و فشار کاری دو چندان شده است. علاوه بر این دستمزد کم و واقعا ناچیز معلمان باعث ایجاد مشکلات معیشتی برای معلمان و خانواده هایشان میشود، مخصوصا در شرایط اقتصادی نابسامان کنونی کشور. آیا وزارتخانه آموزش و پرورش به سلامت روح و روان معلمان و استرسهایی که در این شغل وجود دارد توجهی میکند؟
همانطور که افراد جامعه از نظر جسمی دچار بیماری میشوند و بیمه هزینههای درمان را پوشش میدهد باید درمان مشکلات روحی و روانی و رفع مشکلات ناشی از اضطراب و استرس کار نیز تحت پوشش بیمه قرار بگیرد. شاید یکی از مهمترین مشکلات جامعه ما به طور کلی، این است که آن طور که به درمان بیماریهای جسمی توجه میشود به درمان بیماریهای روحی توجه نمیشود. باید شرایط جامعه ما به سمتی برود که همانطور که برای یک سرماخوردگی و آنفولانزا فرد با در دست داشتن دفترچه بیمه یا بدون آن برای درمان به پزشک مراجعه میکند برای رفع مشکلات روحی نیز به همین سهولت به مشاور و روانشناس مراجعه کند. داشتن روح سالم بر داشتن جسم سالم اولویت دارد. نه تنها معلمان که کل افراد جامعه نیازمند خدمات مشاوره روانشناسی هستند. تمام مشاغل نیازمند ارائه مشاوره شغلی به هنگام شروع کار، حین کار و همین طور در مقاطع حاد هستند. این روزها وزارتخانه آموزش و پرورش برای تامین معیشت معلمان و پرداخت دستمزدها با مشکل مواجه است. از سوی دیگر تعدادی از پرسنل آموزش و پرورش که کار مشاوره را در مدارس انجام میدهند و نقش پلی در میان اولیاء، دانش آموزان و معلمان و مسئولان مدرسه را ایفا میکنند، مشاهده میشود که با محدودیت بودجه و پرسنل مواجه هستند. حال تصور کنیم قرار باشد وزارتخانه آموزش و پرورش به کل فرهنگیان در کل کشور توسط مراکز خاصی خدمات مشاوره روانشناسی ارائه کند. بنظر میرسد حداقل فعلا آموزش و پرورش قدرت و ابزارچنین کاری را ندارد. اما اگر این بودجه در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار بگیرد مسلما میتواند چنین کاری را بکند، البته اگر این موضوع برایش مهم باشد.
پس نقش نظام رتبه بندی و طرح سنجش صلاحیت حرفهای معلمان چیست؟
گواهینامه سنجش صلاحیت حرفهای برای معلمان، یک مدرک مهارتی و ارزیابی است که هر پنج سال یک بار صادر میشود. روند صدور این گواهینامه براساس «مهارتهای لازم برای تدریس و کلاسداری» و «ویژگیهای شخصی و قدرت بیان و صلاحیت اخلاقی» و نیز «قدرت بیان و توانمندیهای اجتماعی و روانی» افراد هدف گذاری شده است. قرار بود در فاز نخست، دانشجویان دانشگاههای شهید رجایی و فرهنگیان شامل این طرح باشند، سپس تمامی معلمان باید این گواهینامه را دریافت میکردند. به علاوه قرار بود معلمان پیشین نیز بر حسب این گواهینامهها رتبهبندی شوند و آموزش و اشتغال معلمان جدید نیز بر حسب این معیارها باشد.
سال ۱۳۹۷، سید محمد بطحایی، وزیروقت آموزش و پرورش درباره تمهیدات انجام شده وزارتخانه آموزش و پرورش برای گزینش و ارزیابی معلمان اظهار کرده بود: طرح سنجش صلاحیت حرفهای به طور آزمایشی در دستور کار قرار گرفته و در سطح مدیران مدارس و بعد از آن برای تمام معلمان در نظر گرفته میشود و ادامه خواهد داشت.
بطحایی در ادامه افزوده بود: سلامت روان یکی از بخشهای سنجش صلاحیت حرفهای است که با اجرایی شدن طرح، این مورد هم به طور جدی برای همه معلمان مورد توجه قرار میگیرد و با توجه به اهمیت سلامت روان در حرفه معلمی، این موضوع در جذب نیروهای جدید بسیار جدیتر و با قوانین سخت گیرانهتر دنبال خواهد شد. در تلاش هستیم تا این موضوع برای نیروهای جدید با نظارت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
اما در نهایت شاهد این بودیم که این طرح برخلاف گفتههای مسئولین آموزش و پرورش به طور کامل و اصولی اجرا نشد و بعد از گذشت حدود ۳ سال هنوز هم وضعیت گزینش، مصاحبه و سنجش معلمان به روال معیوب سابق ادامه دارد.
نظام رتبه بندی معلمان نیز صرفا مولفههای علمی و آموزشی را میسنجد. زینب ثابتی، معلم نیشابوری در این باره میگوید: رتبه بندی این طرح بر حسب مدرک، سابقه تدریس، سابقه ضمن خدمت، گواهیهای حضور، مقالات ارائه شده، مسابقات و جشنوارههایی که معلم در آنها شرکت کرده و تقدیر نامه هایش است و مولفه صلاحیت روانی معلمان در آن لحاظ نمیشود.
همچنان که برای سنجش سلامت روان دانش آموزان طرح بومی نماد وجود دارد، چرا چنین طرحی برای سنجش سلامت روان معلمان وجود ندارد؟ علت اینکه این سنجش حتی در ذیل هیچ کدام از طرحهای اجرایی وزارتخانه آموزش و پرورش قرار نمیگیرد چیست؟ اینها سوالات قابل تاملی است که در مورد این موضوع مطرح میشود.
در نهایت، ارزیابی و پایش سلامت روان معلمان در بدو ورود به آموزش و پرورش و حتی ارزیابی به طور منظم در طول سالهای استخدامی از جمله مواردی است که باید از طرف وزارت آموزش و پرورش بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از آنجایی که آموزش و پرورش یکی از حساسترین سازمانها در تربیت نسلهای آینده است و معلمان این کشور به طور بی واسطهای فرزندانمان را در اختیار دارند، لازم است از سه بعد به وضعیت معلمان رسیدگی شود، یکی از ابعاد معضل معیشت معلمان است که حقوق آنان درخور شغل حساس و ویژه معلمی شود، دیگر اینکه بر شأن معلمان در جامعه تاکید شود تا این معلمان مرز و بوم بتوانند با آسایش خاطر و بدون استرس، اضطراب و افسردگی به تدریس و اداره کلاسها بپردازند و در آخر در پرتوی این دو بعد، سطح سلامت روانی معلمان مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و در کنار آن دریافت خدمات بهداشت سلامت روانی برای آنان به طور رایگان درنظر گرفته شود.