به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشست بررسی آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید در برنامه فرهنگراه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران با حضور سید محمد بطحایی، وزیر سابق آموزش و پرورش؛ علی الهیار ترکمن، معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش؛ اسفندیار چهاربند، رئیس سابق مرکز منابع انسانی آموزش و پرورش؛ حجت الاسلام علی ذوعلم، رئیس سابق سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی و حیدر تورانی، سرپرست اسبق سازمان پژوهش وبرنامه ریزی درسی برگزار شد.
سید محمد بطحایی در این نشست گفت: در حوزه آموزش و پرورش مهمترین رکن، پیشرفت نیروی انسانی آن است و نیروی انسانی در این سالها همواره با چالشهای بسیاری روبه رو بوده است. این چالش از ادوار گذشته وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد و در زمانهایی مانند تغییر مقطع ابتدایی از ۵ سال به ۶ سال، این چالش تشدید شد.
وی اظهار کرد: عواملی بر مدیریت منابع انسانی آموزش و پرورش تاثیرگذار هستند که یک عامل همواره به صورت پنهانی آسیب وارد کرده است. مسئله اینجاست که دولتمردان ما قلبا باور نکردهاند که ماهیت کار آموزش و پرورش با دستگاههای دیگر متفاوت است. قانون خدمات کشوری برای همه از جمله آموزش و پرورش جاری و صادق است؛ این درصورتی است که ماهیت کار معلم با سایر کارهای اجرایی تفاوت دارد. نظام استخدام، به کارگیری و... باید با سایر ارگانها متفاوت باشد. متاسفانه اینگونه مسائل باعث شده است که برای هرگونه تصمیم گیری درمورد آموزش و پرورش با مشکلهای فراوانی مواجه شویم.
وزیر سابق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: ما اگر نتوانیم نظام منابع خاص برای این دستگاه داشته باشیم، مشکلات همچنان ادامه خواهد داشت. باعث تاسف است که مشکلات کنونی آموزش و پرورش همان مشکلات ۴۰ سال پیش است و ما نتوانستهایم آن را حل کنیم. بعضا کسانی هستند که تجربه کافی در آموزش و پرورش ندارند و با انجام مطالعات تطبیقی راهکارهایی ارائه میدهند، اما مسئله اینجاست که ما در ایران یک نظام ارزشی داریم و باید متناسب با کشور خود به حل مسئله بپردازیم.
در ادامه علی الهیار ترکمن گفت: اگر موضوع نیروی انسانی آموزش و پرورش را صرفا یک مشکل بدانیم، مواجهه با آن را به راه حلهای موقت محدود میکنیم. در حالی که مسئله نیروی انسانی یک مسئله است و باید به دنبال راهکارهایی اساسی برویم. ما تا سال ۱۴۰۴ یک شیب ملایم افزایش جمعیت خواهیم داشت که جمعیت دانش آموزی حدودا به ۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزارنفر خواهد رسید که از اکنون باید از این فرصت برای حل این مسئله استفاده کنیم.
وی عامل بروز برخی از مشکلات نیروی انسانی را ضریب بالای نفوذ آموزش و پرورش در جامعه دانست و اظهار کرد: به دلیل ضریب نفوذ بالای معلمان، نمایندگان مجلس به پشتوانه معلمان به مجلس ورود پیدا میکنند و نتیجهاش اجرای طرحهایی میشود که آسیبهایی جدی برای آموزش و پرورش به همراه دارد. مشکل ما این است که قوه مقننه به بلوغ سیاسی نرسیده است که در کار آموزش و پرورش دخالت نکند. وقتی میگوییم معلم کارمند نیست، در نظام سیاسی کشور ما معنا ندارد. در برخی از مشکلات به وجود آمده اصلا آموزش و پرورش دخالتی ندارد و دستگاههای دیگر موجب آن میشوند، ولی علیه وزارت آموزش و پرورش شعار میدهند.
سپس اسفندیار چهاربند گفت: در بحث منابع نیروی انسانی آموزش و پرورش نباید فکر کنیم که این دستگاه به تنهایی میتواند مشکلات را برطرف کند؛ بلکه در بخش کلان کشور باید این اتفاق بیفتد. از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۹ حدود ۶۴ درصد از نیروهای آموزش و پرورش بدون دخالت این دستگاه و از طریق مجلس شورای اسلامی بوده است. مجلس به جای آنکه برنامه ریزی کند، کار اجرایی انجام میدهد و جذب بسیاری از نیروهای آموزش و پرورش از طریق مجلس است. از یازده مجلس شورای اسلامی، نه مجلس درگیر طرحهای استخدامی بوده است که متاسفانه بیشترین آن در دولت نهم و دهم اتفاق افتاده است.
وی تصریح کرد: یکی از مشکلات نیروی انسانی آموزش و پرورش عدم توازن آن است. ما در حالی که نیروی مازاد داریم، کمبود نیرو هم داریم. این مشکل نیز برآمده از طرحهای استخدامی فلهای و جمعی است. پیامدهای اینگونه استخدامها آموزش و پرورش را به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زمین گیر کرده است.
بطحایی در خصوص خصوصی سازی و طرح خرید خدمات افزود: در بحث خصوصی سازی حتی کشورهایی که مبنای آنها کاپیتالیسم و اداره کشورشان بر اساس اقتصاد است، نیز عقیدهای بر خصوصی سازی آموزش و پرورش ندارند. خصوصیسازی به معنای نابودی تعلیم و تربیت یک کشور است. خرید خدمات را نباید برابر با خصوصی سازی دانست؛ چیزی که در خرید خدمات مطرح شد با اجرای آن تفاوت دارد. مبنای خرید خدمات بر این بود که در مناطقی که امکان تشکیل کلاس و اعزام معلم نیست، معلمی که تایید صلاحیت شده است و انسانی ذی صلاح است برود و درس بدهد و دولت هزینه آن را بدهد. اما در مقام اجرا اینگونه نشد و تعمدا در برخی از مناطق مدارس را تعطیل و خرید خدمت میکردند.
الیهار ترکمن با بیان اینکه آموزش و پرورش باید یک دیدگاه و سبک اقتصادی برای خود تعریف کند، اظهار کرد: وزیر آموزش و پرورش دولت دهم دو اشتباه بزرگ مرتکب شد ما مجموعهای از شکستها را در آموزش و پرورش تحمل میکنیم. در دولت دهم حدود ۱۶ هزار میلیارد از منابع وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم رفت و هدر رفت، ولی کسی حرفی نزد و همین امر سبب شده تا ما اکنون کمبود هنرستانداشته باشیم. تحلیل هزینه در آموزش و پرورش وجود ندارد. مسائل آموزش و پرورش یک منظومه کاملا پویاست و تا از درون اصلاح نشود کسی از بیرون به دادش نمیرسد.
چهاربند تصریح کرد: با هشت وزیر کار کردهام و به جرات میگویم که همه آنها دلسوز آموزش و پرورش بودهاند، اما نمیگذارند آنها کار کنند. وزرای آموزش و پرورش عمر کوتاهی دارند و در این مدت کم نمیشود کار کرد. مشکل اصلی آموزش و پرورش از جایی آغاز شد که از دهه ۷۰ نئولیبرالها بر اقتصاد حاکم شدند. منتها نئولیبرالهایی که شکل مبتذل آن را آوردند و نه خودش را. مهمترین متهم، تیمهای اقتصادی و برنامهریزی حاکم بر دولتها است. پس از گذشت سالها و تاکید رهبری قانون بودجه اصلاح نشده است و متاسفانه ما در مواجهه با خطاها برخورد دوگانه داریم. آیا استخدامهایی که به صورت ناصحیح صورت میگیرد از مسئلهی صندوق ذخیره فرهنگیان کمتر است؟ دولت باید به سازمان اداری و امور استخدامی امر میکرد که طبق برنامه ششم توسعه ردیف استخدامی برای پذیرش از دانشگاه فرهنگیان اختصاص یابد، ولی هیچگونه تحکمی صورت نگرفت و اکنون شاهد این وضعیت هستیم. باید مقامهای قضایی ورود پیدا کنند و افرادی که ترک فعل داشته اند را محاکمه کنند.
رئیس سابق مرکز منابع انسانی آموزش و پرورش در پایان گفت: طرح خرید خدمات در سال ۹۲ در بحبوحه کمبود معلم تایید شد. دولت قبل دو بدهی برای دولت جدید داشت. ابتدا اینکه برنامهای برای کسری معلم پیش بینی شده در برنامه پنجم توسعه نداشت و درثانی بدون درنظر گرفتن نیروی انسانی، یک پایه به مقطع ابتدایی اضافه شد. وزیر جدید در این دولت با ۷۵ هزار کلاس درس خالی مواجه شده بود؛ لذا مجبور بود که کلاسهای درس را پر کند و اکنون نیز پس از گذشت ۸ سال حدود ۴ درصد از دانش آموزان شامل این طرح میشوند.
حجت الاسلام ذوعلم نیز در این نشست پیرامون نقش سازمان پژوهش و برنامه ریزی بیان داشت: در مواجه با سازمان پژوهش و برنامه ریزی باید سه مسئله مشخص شود. فلسفه سازمان پژوهش و برنامه ریزی، نسبت این سازمان با تحول و سوم فرایند شکلگیری این سازمان و اندیشهی حاکم برآن؛ چرا که این سازمان یک دهه قبل از انقلاب اسلامی شکل گرفته است. درحال حاضر برنامه ریزیهایی که میشود نسبتی با سازمان پژوهش و برنامه ریزی ندارد. این درحالی است که پیشران تحول در آموزش و پرورش باید سازمان پژوهش و برنامه ریزی باشد، اما سازمانهایی موازی با آن شکل گرفته است. در این سالها شاهد آن بودیم که جایگاه این دستگاه تنزل پیدا کرد و از اهداف خود دور شد.
حیدر تورانی در این نشست اظهار کرد: اگر آموزش و پرورش را محور توسعه و پیشرفت کشور بدانیم، سازمان پژوهش و برنامه ریزی محور توسعهی آموزش و پرورش است و میتواند آن را در راستای اهدافش آماده کند. اما آیا سازمان پژوهش توانسته است به عنوان یک قلب تپنده عمل کند؟ اساسیترین مشکل این دستگاه مدیریت آن است. بحث رهبری و مدیریت سازمان به مثابه یک سازمان پژوهش و برنامهریزی از عمدهترین چالشها است چراکه در این قامت نتوانسته است خوب عمل کند. محافظه کاری مدیران در این راستا یک مشکل جدی است و در آموزش و پرورش باید از هرگونه گرایش سیاسی دوری کنیم.
حجت الاسلام ذوعلم در پایان گفت: یک فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش شکل گرفته است که نانوشته است. مدیران ما به دنبال مدارسی هستند که رتبههای برتر کنکور تربیت کنند. آیا هدف ما از تربیت این بود؟ در این نظام نظر دانش آموز بر معلم اولی است و ما معلم را درنظر نمیگیریم. برای ایجاد هرگونه تغییرات ابتدا باید معلم را توانمند کنیم سپس تغییرات را اعمال کنیم.