آخرین اخبار:
کد خبر:۹۰۸۵۸۰
سی‌نما با سی کارگردان ۵| پرونده بررسی صاحبان سبک در سینما

اسکورسیزی روایت‌گر زندگی‌های نیویورکی

اسکورسیزی تنها دو کار را قادر بود انجام دهد: او یا در حال فیلم ساختن بود یا در حال تماشای فیلم. او که به دلیل مشکلات مالی قادر به تهیه دوربین فیلمبرداری نبود مجبور شد اولین فیلم‌های خود را نما به نما بر روی صفحه کاغذ نقاشی کند.

مارتین اسکورسیزی متولد ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲ در نیویورک به دنیا آمد. او به واسطه علاقه خانواده بخصوص پدرش به فیلم یکی از طرفداران این صنعت از کودکی شد. خودش می‌گوید: «پدرم مرا به تماشای همه نوع فیلمی می‌برد، از سه، چهارسالگی مرتب فیلم می‌دیدم.» همین امر سبب شد اسکورسیزی در نوجوانی متخصص فیلم‌های دهه‌های چهل و پنجاه هالیوود شود و با علاقه تمام جرئیات تاریخ ساخت و نام بازیگران و فیلمسازان را حفظ کند.

اسکورسیزی فعالیت‌های حرفه‌ای سینمایی خود را در پایان دوره نظریه مولف، «کایه دوسینما» آغاز کرد. او تحت تاثیر موج نوی فرانسه و سینمای نئورئالیسم ایتالیا بود. آغاز موفقیت‌های او در دهه ۷۰ بود. او هم دوره فیلمسازان بزرگی، چون فورد کاپولا، جرج لوکاس، استیون اسپیلبرگ بود. او که به دلیل مشکلات مالی قادر به تهیه دوربین فیلمبرداری نبود مجبور شد اولین فیلم‌های خود را نما به نما بر روی صفحه کاغذ نقاشی کند. فیلم‌هایی که رنگ خشونت داشتند و اغلب حماسی و ترسناک بودنند. از مهم‌ترین فیلم‌های او می‌توان به «خیابان‌های پایین شهر»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمکین»، «رفقای خوب» اشاره کرد. او توانسته تمام جوایز معتبر سینمایی دنیا را از جمله جایزه اسکار، جایزه انجمن اتحادیه کارگردانان آمریکا، گلدن گلوب، بفتا، کن، ونیز و جایزه امی را از آن فیلم‌های خود کند.

اسکورسیزی سینماگری است که از ابتدا می‌توان علاقه او را به تکنیک و به روز بودن رویداد‌ها دید. او که سال‌های سال در سینمای آمریکا بود و روایتگر گنگستر‌های نیویورکی بود با قاب‌های نیویورک به خوبی آشنا است. او در مقابل تکنیک بسیار متاثر می‌شود و این در فیلم تماشایی هوگو قابل درک است.


پرآوازه‌ترین فیلم کوتاه اسکورسیزی، تنها در ۶ دقیقه


او ابتدا شروع به ساختن فیلم‌های کوتاه کرد. پرآوازه‌ترین فیلم کوتاه او به نام «ریش تراش بزرگ» (۱۹۶۷) فیلمی بود ۶ دقیقه‌ای در ژانر درام، ترسناک که داستان فردی بدون نام را روایت می‌کند که برای تراشیدن ریش وارد حمام می‌شود فیلم با نما‌هایی از دستشویی سفید و تمیز و با تأکید بر دستمال توالت و شیر و وان حمام شروع می‌شود ناگهان می‌بینیم که او زخم‌های عمیقی در صورتش ایجاد کرده است. نما‌های نزدیک و کلوزآپ تاکیدی است بر جراحات تا اینکه بخواهد هویت فرد را به ما بازگو کند؛ و در نهایت با تیغ گلو خود را می‌برد. خون روی سر و صورت مرد می‌ریزد و فیلم به پایان می‌رسد.
 
اسکورسیزی روایت گر زندگی‌های نیویورکی

پس از پایان فیلم، شاید خیلی زود چهره‌ی مرد را از یاد ببریم، ولی این زخم‌ها و خون را هرگز. درون مایه فیلم القاء کننده حس تشویش، اضطراب و پوچی است. این فیلم کنایه‌ای از جنگ و دخالت‌های آمریکا در مسائل داخلی ویتنام است و سبب شد نام دیگر فیلم را «ویتنام ۶۷» بنامند. از مهم‌ترین ویژگی‌های این فیلم این است که مؤلفه‌های اصلی سینمای اسکورسیزی را می‌توان در آن یافت. این فیلم آغاز مسیری شد که بعد‌ها با «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» به اوج پیشرفت خود رسید.


روایت گر زندگی‌های نیویورکی


اولین فیلم بلند اسکورسیزی پایان نامه دانشجویی او بود که به همراه دوستانش ساخت فیلم به نام «چه کسی در خانه من را می‌زند؟» با نام دیگر اول من صدا زدم که کاملا سیاه و سفید است و روایتی است از «جی. آر» یک ایتالیایی آمریکایی که در خیابان‌های نیویورک سرگردان شده. او با دختری آشنا شده و تصمیم به ازدواج با او می‌گیرد. راجر ایبرت منقد مشهور آمریکایی این فیلم را یک تجسم شگفت انگیز از زندگی در آمریکا توصیف کرد و از ورود یک کارگردان مهم در سینما خبر داد.
 
اسکورسیزی روایت گر زندگی‌های نیویورکی

یکی دیگر از فیلم‌های او «خیابان‌های پایین شهر» که خود نویسنده آن بود چنان توفیقی برای او رغم زد که توانست در گیشه به فروشی سه میلیون دلاری دست پیدا کند. در این فیلم بود که دی پالما، رابرت دنیرو را با اسکورسیزی آشنا کرد و این شروع فعالیت هنری این دو نابغه سینمایی شد. در محله «ایتالیای کوچک» نیویورک، سال ۱۹۷۳ّ، چهار جوان آرزوی موفقیت در کسب و کار یا تبهکاری را در سر می‌پرورانند «تونی» از همه بزرگ‌تر است و کافه‌ای را در محله می‌گرداند؛ «مایک» دوست دارد نوجوانان محله را سر کیسه کند، «جانی بوی» عادت دارد صندوق‌های پست را از بین ببرد و از نزول‌خوار‌ها پول بگیرد بدون اینکه بخواهد آن را پس بدهد و «چارلی» که برادرزاده رئیس مافیای منطقه «دانووا» است، فقط می‌خواهد رستوران داشته باشد. دوربین روی دست در نما‌های فیلم باعث این شده که حس تشویش دوچندان شود و در هم تنیدگی موسیقی و بازی و فیلمبرداری خشم درونی اثر را بازگو می‌کند.


آخرین وسوسه اسکورسیزی


موضوع فیلم‌های اسکورسیزی صرفا مسائل خشن و کثیف نیویورکی نبود. بلکه می‌توان ردپای علاقه او به مذهب را نیز در فیلم هایش پیدا کرد: تقریبا تمام قهرمانان مرد فیلم‌های اسکورسیزی به نوعی مجذوب مذهب هستند برای مثال فیلم «راننده تاکسی» که فیلمی مهیج روان‌شناسانه نئو نوآر آمریکایی است شخصیت اصلی این فیلم جوانی تنها و افسرده و عضو سابق نیروی دریایی ایالت متحده است که به تنهایی در نیویورک زندگی می‌کند. او از بی‌خوابی مزمن رنج می‌برد، برای فرار از بی‌خوابی شغل تاکسی‌رانی در شب را انتخاب می‌کند و بیشتر با جنایت‌ها در سطح شهر نیویورک آشنا می‌گردد. قهرمان فیلم می‌داند که او خشم و غضب خدا را نسبت به زندگی کثیف نیویورک اعمال می‌کند.

توصیف شخصیت‌ها در این فیلم شاهکار است. ما هر لحظه منتظر دانستن ماجرا هستیم، اما هر دم از فهمیدن عقب می‌مانیم. فیلمی در آخر باید به تفسیر پایان آن نشست و انتهایی را برایش متصور شد. یا در فیلم «گاو خشمگین» که روایتی است از زندگی قهرمان بوکس امریکایی معروف به گاو خشمگین که سودای قهرمانی در سر دارد، اما به دلیل طبیعت خشن خود در زندگی خصوصی و حرفه‌ای اش دچار مسائل حاشیه‌ای می‌شود. جک لاموتا جسم خودش را در مسابقات سنگین بوکس آزار می‌دهد تا گناهانش را جبران کند. این فیلم که در ژانر زندگینامه‌ای لست توانسته همچون گذشته به خوبی از پس شخصیت پردازی بر بیاید. تلخی، غم و افسردگی فیلم را ضبط سیاه و سفید تصاویر قابل لمس‌تر کرده است.
 
اسکورسیزی روایت گر زندگی‌های نیویورکی

در باب مذهب می‌توان مهم‌ترین فیلم اسکورسیزی «آخرین وسوسه مسیح» مورد بررسی قرار داد فیلمی که کشمکشی آشکار را با مسیحیت به تصویر می‌کشد. این فیلم بر اساس رمانی از نیکوس کازانتراکیس ساخته شده است که روایتی از فردی عادی که درگیر وسوسه‌های شهوانی است و مسیح نامیده می‌شود. این فیلم جنجال‌های بسیاری داشت و سبب شد در بعضی از کشور‌ها مجوز اکران خود را دریافت نکند. اسکورسیزی می‌گوید: می‌خواستم مسیح را در زندگی واقعی نشان دهم.

در این فیلم مسیح هویتی انسانی دارد می‌توان تاثیر مذهب را بر هویت افراد در فیلم‌های اسکورسیزی یافت. تحریف‌های اساسی را در این فیلم شاهد هستیم از جمله اینکه: مسیح را نجاری نشان می‌دهد که سازنده صلیب‌های مرگ برای یهودیان است. در این فیلم مسیح ظاهری غیر روحانی دارد لاغر با بینی کشیده و پوستی رنگ پریده و ضعیف النفس دیده می‌شود. در اصل یهودا جای پنهانی مسیح را فاش می‌کند، اما در فیلم نشان می‌دهد که یهودا بهترین یار حضرت مسیح است و خدا از مسیح می‌خواهد مثل گوسفندی خودش را قربانی کند، اما یهودا گریه می‌کند. او با مسیح مخالفت می‌کند، اما به اصرار خود مسیح جایش را لو می‌دهد و بوسه‌ای هم که بر صورت مسیح در فیلم می‌زند از عشق و علاقه است نه خیانت.

گاهی کارگردانانی که عمده کارشان فیلمسازی است، برای تنوع بخشیدن به کار و یا شاید دلایل دیگر ترجیح می‌دهند در جلوی دوربین کنار بازیگران به ایفای نقش بپردازند که این عمل آن‌ها باعث ثبت لحظاتی خاص در عالم سینما می‌شود. اسکورسیزی نیز همچون هیچکاک در بعضی فیلم‌های خود حضوری تک پلانی دارد. او، در برخی از فیلم‌هایش، چون «گاو خشمگین»، «پادشاه کمدی»، «رنگ پول» و «عصر بی‌گناهی» در قالب نقش‌هایی کوتاه ظاهر شده است. در فیلم معروف «راننده تاکسی» نیز نقش مسافر دیوانه تاکسی را بازی می‌کند که رابرت دنیرو راننده آن است.


نگهبان راستین تاریخ سینمای آمریکایی


اسکورسیزی علاوه بر ساخت فیلم، نگهبان راستین تاریخ سینمای آمریکایی است. تلاش‌های او برای حفظ و نگهداری فیلم‌های قدیمی مثال زدنی است تا جایی که او توانست پیوند دهنده سینمای قدیم آمریکا به سینمای مدرن آن باشد. او سینمای معاصر را مدیون و مرهون سینمای گذشته می‌داند. اسکورسیزی همراه با استنلی کوبریک و چندین تن از کارگردانان مطرح هالیوودی بنیادی را تاسیس کردنند که هدف آن‌ها کمک و مرمت و حفظ فیلم‌های کلاسیک بود.
 
اسکورسیزی روایت گر زندگی‌های نیویورکی

همچنین اسکورسیزی طلایه دار و قائم مقام طرحی به نام حمایت از حق مولف فیلم سازان تکنولوژی دیجیتال بود که بی وقفه در راستای این هدف تلاش کرد و در آخر جایزه معتبر جان هیوستون را از آن خود کرد. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: از اینکه این جایزه را دریافت کرده ام احساس غرور می‌کنم به نظرم برای بقای تمامیت رسانه، لازم است تا حق مولف در مورد فیلمسازان به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گیرد این چیزی است که با تمام وجود به آن معتقدم زیرا، به عنوان یک فیلمساز از میزان صرف وقت، انرژی و تلاشی که برای خلق یک فیلم سینمایی می‌شود آگاه هستم، این سرمایه گذاری فیلم ساز است و شما نمی‌توانید روی آن برچسب قیمت بزنید. جف اندرو درباره او می‌گوید: «مولفی ناب است. او سینماگری است که از دل مردم آمده و رابطه‌ای مستقیم با سینمای مردمی دارد.»

اسکورسیزی تنها دو کار را قادر بود انجام دهد: او یا در حال فیلم ساختن بود یا در حال تماشای فیلم. او معتقد بود هر فیلم در اصل بازسازی از زندگی است. قرار است آخرین فیلم سینمایی او با بازی رابرت دنیرو و لئوناردو دی کاپریو جلوی دوربین برود. این فیلم برای اکران در سال ۲۰۲۱ برنامه ریزی شده است.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار