کد خبر:۹۰۹۵۲۷
همراه با فجر ۳۹| «میز نقد دانشجو»

«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از تاریک و روشن «بی همه چیز» می‌گویند

فیلم جدید محسن قرایی در اولین روز جشنواره سی و نهم روی پرده رفت و توانست در ذهن و قلم منتقدان و رسانه‌ها جا باز کند. تکیه‌پرانی‌های سیاسی و کاراکتر‌های تماما خاکستری فیلم، بدون شخصیتی روشن باعث شده تا نظرات متفاوتی درباره «بی همه چیز» وجود داشته باشد. در میز نقد دانشجو همراه با منتقدان سینما به «بی همه چیز» پرداختیم.

«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از «بی همه چیز» می‌گویند

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- رعنا مقیسه؛ فیلم جدید محسن قرایی در اولین روز جشنواره سی و نهم روی پرده رفت و توانست در ذهن و قلم منتقدان و رسانه‌ها جا باز کند. «بی همه چیز» که به گفته محسن قرایی بر اساس اقتباسی از نمایشنامه ملاقات زن ساخورده ساخته شده، تصویری از یک جامعه در مکان و زمانی نامشخص برای مخاطب تصویر می‌کند که در آن قهرمان/ضد قهرمان فیلم به دست مردم و البته در نهایت خودش قربانی می‌شود و مردم را در آن ناکجا به تندباد نقد می‌گیرد.
 
جدا از مفهوم بارز نقد به مردم در سراسر فیلم به عنوان انسان‌هایی منفعت‌طلب و سودمحور که در وضع فقر و برای سود شخصی حاضر به قربانی کردن حقیقت هستند، فیلم جا به جا به وضع سیاسی موجود کنایه می‌زند. تکیه‌پرانی‌های سیاسی و کاراکتر‌های تماما خاکستری فیلم، بدون شخصیتی روشن باعث شده تا نظرات متفاوتی درباره «بی همه چیز» وجود داشته باشد. در میز نقد دانشجو همراه با منتقدان سینما به «بی همه چیز» پرداختیم.

حسین لامعی مستندساز، نویسنده و منتقد سینما متعقد است: «بی همه‌چیزِ» محسن قرایی شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود، و جهش بزرگی برای قرایی محسوب می‌شود. لامعی می‌گوید: «بی همه‌چیز»، فیلم کاملی نیست و ضعف‌های کوچک و بزرگ خود را دارد، اما این فیلمی است که روی پای خودش می‌ایستد و هویتی مستقل از اقتباسی که انجام داده پیدا میکند و حتی در نسبتِ تاریخ سینمای ایران، حامل نگاه بسیار مهمی است.

حسین لامعی در ادامه گفت: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که همه‌ی جریان‌ها؛ سیاسی، ادبی یا اجتماعی، مردم را حامی خودشان محسوب می‌کنند. هر چهره‌ی سیاسی یا هر جریانی معتقد است که مردم پشت سر آن‌ها هستند و موافق فکر و فعل آن‌ها. و به همین دلیل، مردم را به موجوداتی مقدس تبدیل کرده‌ایم که بگوییم این موجودات مقدس، حامی ما هستند. به‌گونه‌ای مبهم از لفظ «مَردم» استفاده می‌کنیم که گویا مردم جماعتی هستد که در گوشه‌ای دورافتاده از این سرزمین زندگی می‌کنند و ما آن‌ها را نمی‌بینیم و نمی‌دانیم چه کسانی هستند، فقط می‌دانیم که موجودات مقدسی هستند. در حالی که مردم خود ما هستیم. ما آدم‌های خوب، ما آدم‌های بد و سالم و ناسالم. افرادی سالم با اشتباهاتی فراوان؛ و افراد بد با کارهایی مثبت. ولی خب، ما در فکر و سینمایمان با خط‌کشی‌های پوسیده، همه‌چیز را قطب‌بندی می‌کنیم. «بی همه‌چیز»، جزو معدود فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است که دچار قطب‌بندی‌های کلیشه‌ای و قدّیس‌سازی از مردم نمی‌شود. تیغ نقد را نه با تحقیر و از دیده‌ی بالا و متفرعن، بلکه به نگاهی کاملا انسانی، به سمت توده‌های مردم می‌برد.

این منتقد سینما در ادامه افزود: «بی همه‌چیز» به شدت انسانی به موضوع‌اش نگاه می‌کند و نشان می‌دهد که وقتی گرسنگی بر مردم غالب شود، چگونه جامعه سقوط می‌کند. من این نگاه را تحسین می‌کنم. شجاعانه و رادیکال است. آن هم در سرزمینی که همیشه‌ی ایام، همگی ما، ضعف و بدی را در دیگران دیده‌ایم. همیشه فکر کرده‌ایم که عده‌ای خارج از ما وجود دارند که بد و زشت و پلید هستند. هیچ‌وقت فکر نکردیم که شاید بخشی از مشکلات از خود ما باشد. از جانب خود ما مردم. اصلا اگر ضعفی در جاهای بسیاری وجود دارد، مگر از بیرون ما آمده؟ مگر می‌شود ملتی خود تماما فرشته باشد، و همه‌ی گناهان و نابسامانی‌ها به گردن دیگران؟ چه به گردن جریان روشنفکری، و چه به‌گردن سیستم؟! این فریب دادن خود است.
 
«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از «بی همه چیز» می‌گویند

حسین لامعی در ادامه عنوان داشت: در تاریخ سینمای ایران هم ما معمولا گناه را به گردن دیگران انداختیم، اما این فیلم صراحتاً می‌گوید که بخشی از گناه به گردن خود ماست. به گردن خود ما مردم. این اندیشه، اندیشه درستی است. به سود آینده‌ی این سرزمین است. فیلمساز نیز تا انتها می‌رود و تخفیف نمی‌دهد. حرفش را پس نمیگیرد و شخصیت اصلی را نجات نمی‌دهد.

این سینمایی‌نویس در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته بعدی، کارگردانی بسیار خوب محسن قرایی است. فیلمبرداری دقیق و موسیقی سطح بالای فیلم، در کنار بازی‌های منسجم و به‌اندازه، فضایی میسازد که بعضاً یادآور آثار تورناتوره است. به‌خصوص بازی پرویز پرستویی و هدیه تهرانی که هر دویشان اینجا درخشان‌اند. این فیلم، جزو بهترین بازی‌های پرستویی در کارنامه‌ی پُربار اوست، و قطعا بهترین نقش‌آفرینی او در یک دهه اخیر است.
 
در مورد هدیه تهرانی اما گفتن کمی سخت است. زیرا بحث راجع‌به او نیاز به توضیحات فراوان دارد. کوتاه و فشرده اگر بگویم، هدیه تهرانی تبدیل به بازیگری شده است که «کاریزمایش» مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نیاز به بازی چندانی نیست، نیاز به اکت‌های عجیب و غریبی هم نیست. همین «بودنِ» هدیه تهرانی جلوی دوربین کافیست تا پرده‌ی سینما تحت تاثیر او قرار بگیرد. بخشی از این موضوع به چهره و شمایل و قدرت بازیگری هدیه تهرانی برمی‌گردد، بخش مهم دیگرش به کاریزمای ذاتی او بازمی‌گردد، و بخشی به ذهنیتی که مخاطب از ایشان دارد. همین میشود که هدیه تهرانی حتی در لحظاتی که نه دیالوگی دارد و نه اکت و حرکتی، و فقط آرام در گوشه‌ای قاب دوربین قرار گرفته است، باز چشم مخاطب را به‌سوی خود می‌کشد. در تاریخ سینمای ایران شاید از انگشتان یک‌ دست کمتر هستند بازیگرانی که به چنین جایگاهی دست یافته‌اند.
 
«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از «بی همه چیز» می‌گویند

لامعی در پاسخ به این سوال که با وجود نبود شخصیت‌های سفید در «بی همه‌چیز»، آیا فیلم قصد سیاه‌نمایی دارد، گفت: «آدم‌های فیلم «بی همه‌چیز»، شاید سفید نباشند، اما هیچکدام‌شان سیاه نیز نیستند. انسان‌اند. مثل همه‌ی ما. به کاراکتر هادی حجازی‌فر نه میتوان گفت فرشته، نه میتوان گفت دیو. او هنوز با خودش در کنکاش و بحران است. شاید بتوان گفت تنها شخصیت منفی این فیلم بابک کریمی(دکتر) است؛ ولی مابقی همه، با شخصیت پرستویی همدلی می‌کنند.

اگر به دنبال شخصیت‌های روشن و زیبا می‌گردید نیز کاراکتر پدرام شریفی (معلم)، لاله مرزبان (آسیه) و مهتاب نصیرپور (نسرین) را می‌توانید بیابید. که البته آن‌ها نیز اشتباهات خود را دارند. باز همچون همه‌ی ما. آدم‌های فیلم «بی همه‌چیز»، بد نیستند، اما به دلیل فقری که سیطره‌اش را در سراسر روستا می‌بینم، در حال دست و پا زدن و فرو رفتن در منجلاب هستند. من حتی خود هدیه تهرانی (لیلی) فیلم را سیاه نمی‌بینم. اتفاقا کاراکتر غریب و پیچیده‌ای است.»

این منتقد سینما در پاسخ به میزان واقعی بودن تصویر فیلم از جامعه گفت: «بی‌همه‌چیز ضعف‌های عریان خود را دارد، به‌خصوص در شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌نویسی؛ که شصیت‌پردازی‌اش ناقص است و بعضی کاراکترها حتی به «تیپ» شباهت پیدا می‌کنند، و دیالوگ‌های فیلم هم زیادی معمولی و متوسط و بعضا دستمالی‌شده‌اند؛ اما تصویری که فیلم از جامعه ارائه می‌دهد تصویری درست و واقعی‌ست. در جامعه‌ی ما هر روز تنش‌های وحشتناک و فراوانی بین مردم بر سر کوچکترین مسائل ایجاد می‌شود که دلیل اصلی آن همین پریشان‌احوالیِ ناشی از بحران اقتصادی و معیشت است؛ و هرچه این مشکل گسترده‌تر شود، اتفاقی که در درون ما میفتند هولناک‌تر خواهد بود.
 
«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از «بی همه چیز» می‌گویند
 
ما در مبانی دینی خود نیز صراحتاً داریم که «فقر»؛ باعث آشفتگیِ ذهن و پریشان احوالی و اغتشاشاتِ درونی انسان است و حتی ایمان انسان را نشانه را می‌گیرد. وقتی فقر، «ایمان» را که مهمترین دارایی انسان است به باد می‌دهد، طبیعی است که می‌تواند همه‌چیز را متلاشی و کن‌فیکون کند. دقیقا شبیه به همان موقعیتی که در «بی همه‌چیز» مشاهده می‌کنیم.»
 
امیررضا مافی نویسنده، منتقد و مجری برنامه نقد سینما هم درباره این فیلم معتقد است: بی‌همه چیز محسن قرایی به لحاظ کارگردانی فیلم خوب و رو به جلویی است. نشان می‌دهد که قرایی در قاب‌بندی‌ها، در نما‌ها و در بازی گرفتن کارگردان مسلطی است. اما به لحاظ فیلمنامه که اقتباسی از «ملاقات با بانوی سالخورده» فردریش دورنمات است، به نظر می‌رسد با وجود اینکه تلاش کرده اقتباسی نعل به نعل داشته باشد، پایان‌بندی را تغییر داده و تلاش کرده تا ایرانیزه بشود.
 
«بی همه چیز» واقعیت را تصویر می‌کند یا تحریف؟ / حسین لامعی و امیررضا مافی از «بی همه چیز» می‌گویند
 
این پایان‌بندی متغیر و فراز‌های گلدرشتی که قرایی برای بیان مسائل سیاسی استفاده کرده، به پاشنه آشیل کارش تبدیل شده است. یعنی اگر نقطه قوت بی‌همه‌چیز اقتباس از یک نمایشنامه خیلی مشهور است، همین موضوع به واسطه حرف‌های گلدرشت سیاسی که در لابه‌لای فیلم زده می‌شود به پاشنه آشیل اثر هم تبدیل شده. فراز‌هایی که البته خوب هم از آب در نیامده است. درباره بازی‌ها؛ پرویز پرستویی در این فیلم خودش را دوباره تکرار می‌کند، ولی بازیگران دیگر فیلم خوب توانستند از پس نقششان برآیند.

مافی درباره مطابق بودن فضای فیلم با واقعیت جامعه هم گفت: «به هر حال ما با یک فیلم اقتباسی مواجهیم وچون به شدت، به متن دورنمات وفادار است نمی‌شود تحلیل ویژه‌ای درباره اینکه قصد سیاه‌نمایی دارد یا نه ارائه دارد. خود این نمایشنامه نسبتا سیاه است. اما قرایی تلاش کرده که طعنه‌های جدی سیاسی را به جامعه وارد کند. در نقد به وضع موجود حرکت کند، اما دقیقا در همین نقطه که می‌خواهد حرف‌های سیاسی بزند در ورطه سیاست‌زدگی می‌افتد و به سمت سیاه نشان دادن فضا حرکت می‌کند.»
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار