گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ نحوه برگزاری انتخابات یا به عبارت بهتر قانون انتخابات موضوع پرچالش این روزهای خانه ملت است، اما اولین بار نیست که به منظور اصلاح و تغییر قانون انتخابات مجلس، طرحی در بهارستان به بحث گذاشته میشود.
مجالس ششم، هفتم، نهم، دهم و حتی در حال حاضر مجلس یازدهم طرحهایی را به منظور اصلاح برگزاری انتخاباتِ خود یعنی قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مطرح و حتی تصویب کردهاند، اما هر کدام به دلیل اشکالات گوناگون رد شدند، در همین باره با دکتر سید مجتبی حسینیپور، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه حقوق عمومی به گفتگو نشستیم تا از دیدگاه او چرایی و چگونگی اصلاح قانون انتخابات مجلس را بررسی کنیم.
دانشجو: در حالی حاضر برای برگزاری انتخابات مجلس شاهد نوع نظام انتخاباتی اکثریتی هستیم؛ الگویی که منجر به حذف اقلیت در دورههای مختلف میشود؛ این حذف و تعلق نگرفتن کرسی به طیف اقلیت میتواند در کاهش مشارکت و انگیزهی مشارکت موثر باشد: پورحسینی: نمیشود این تاثیر را با قطعیت اعلام کرد؛ چراکه نمیتوان گفت افراد به علت عدم امید به پیروزی نامزد مورد نظر خود در انتخابات شرکت نکردند؛ ضمن اینکه اقلیتی که در این دوره حذف شد در اکثر حوزهها نامزد انتخاباتی داشت.
حسینی پور: باید این موضوع را در نظر گرفت که یک طیف از رایدهندگان که در دورهی انتخابات قبلی مجلس پیروز بودند در این دوره به علت ناکارآمدی جریان سیاسی خود دیگر رغبتی به مشارکت نداشتند؛ در واقع رایدهنده زمانی که مشاهده میکند نامزدهای منتخبش، اهداف مدنظر را محقق نکردند، دلیلی برای مشارکت مجدد نمیبینند؛ در واقع عدم مشارکت در انتخابات به علت شانس کمتر برای پیروزی نیست؛ به همین خاطر نمیتوان گفت در صورت وجود الگوی تناسبی میزان مشارکت دیگر طیفهای سیاسی افزایش پیدا میکرد؛ بلکه میتوان گفت با وجود الگوی تناسبی دیگر جریانهای سیاسی و طیف اقلیت صاحب نماینده میشدند.
دانشجو: اما الگوی تناسبی با تخصیص کرسی به اکثر جریانهای حاضر در انتخابات میتواند به ایجاد انگیزه جهت مشارکت کمک کند.
حسینی پور: برگزاری انتخابات تناسبی یکسری الزاماتی دارد که حتی ممکن است در برخی مناطق به کاهش مشارکت بیانجامد؛ از جمله اینکه در این نوع نظام انتخاباتی افرادی راهی مجلس میشوند که به لحاظ کمی آراء کمتری نسبت به دیگر نامزدها دارند یعنی صاحب اکثریت آراء نشدند اما به واسطهی وجود الگوی تناسبی نماینده مجلس میشوند؛ بنابراین ممکن است با وجود چنین شرایطی رایدهنده احساس کند نظرش در فرستادن نامزدها به مجلس تعیینکننده نیست و همین موضوع به کاهش مشارکت بیانجامد.
دانشجو: تاثیر الگوی اکثریتی در شکلگیری دوقطبیهای سیاسی به عنوان یک آسیب را چگونه ارزیابی میکنید؟
حسینی پور: اینکه گفته شود ایجاد دو حزبی یکی از پیامدهای نظام انتخاباتی اکثریتی است درست است؛ چراکه این نوع نظام انتخاباتی باعث میشود گروههای متنوع نتوانند در پارلمان صاحب کرسی شوند اما باید توجه داشت که همین ویژگی الگوی اکثریتی در برخی از کشورها یک مزیت تلقی میشود؛ به این علت که در نظام تناسبی، گروههای متنوع ناچار به ائتلاف بوده و ائتلافها همواره در معرض شکنندگی هستند.
دانشجو: وجود ائتلاف های متنوع و شکننده در واقع زمانی بحرانی میشود که قرار باشد مجلس دولت را تشکیل دهد و به علت شکنندگی ائتلاف مجلس، دولت شکل گرفته نیز بیثبات خواهد بود اما در کشور ما که تشکیل دولت به عهدهی مجلس نیست، باز هم این ائتلافها ایجاد مشکل میکند؟
حسینی پور: اگرچه مجلس در کشور ما دولت تعیین نمیکند اما وجود چنین ائتلافهایی میتواند دولت را زمین بزند؛ به عبارت بهتر این ائتلاف ها اگرچه در تشکیل دولت تاثیری ندارند اما در برکناری دولت موثرند؛ از طرفی دولت برای پیش بردن تصمیماتش نیاز به اکثریتی در میان نمایندگان دارد؛ البته این معنای یک مجلس همسو با دولت نیست بلکه مجلس باید صاحب نظر باشد نه اینکه یک روز یک حرفی بزند و روز دیگر حرف دیگر؛ ضمن اینکه ما در حال حاضر نیز با همین الگوی انتخاباتی شاهد طیف های مختلف در درون مجلس هستیم.
خبرگزاری دانشجو: اما چندصدایی فعلی در مجلس مبتنی بر بی هویتی است؛ چراکه هویت سیاسی و حزبی شکل نگرفته و به همین خاطر در برخی موارد شاهد آن هستیم که نمایندگان پایگاه سیاسی خود را تغییر میدهند؛ آیا ممکن است با الگوی تناسبی به سمت بهبودِ هویت سیاسی نمایندگان و فعالیت احزاب حرکت کنیم؟
حسینی پور: نظام انتخاباتی تناسبی بستری را برای شکلگیری احزاب منسجم فراهم میکند چراکه که الگوی تناسبی ناچار به شناسایی احزاب است و به همین منظور باید یک امتیاز قابل ملاحظه به احزاب داده شود اما نظام حقوقی ما این موضوع را نپذیرفته؛ در قوانین ما چنین چیزی وجود ندارد که بتوان به احزاب امتیاز داد؛ برای مثال تخصیص سهمیه و امتیاز بیشتر به احزاب نسبت به افراد در انتخابات وجود ندارد؛ اما به طور کلی شکی نیست که الگوی تناسبی به تقویت و انسجام جایگاه احزاب میانجامد حتی اگر نتوان با قطعیت این تاثیر را اعلام یا برای آن زمان مشخص کرد؛ نکتهی دیگر اینجاست که الگوی تناسبی الزاما در همهی کشورها منجر به انسجام احزاب نمیشود مانند کشور عراق که برای چند دوره تجربهی انتخابات تناسبی را دارد.
خبرگزاری دانشجو: اگر قرار باشد باتوجه به آسیبهای فعلی قانون انتخابات مجلس مانند حذف اقلیت، الگوی جایگزینی پیشنهاد شود، شما چه نوع نظام انتخاباتی را پیشنهاد میدهید؟
پورحسینی: موضوع نظام انتخاباتی به حوزهبندیها نیز مرتبط است؛ برای تعیین الگوی جایگزین در ابتدا باید جایگاه مجلس و جایگاه ارتباط مردم با نمایندگان را مشخص کنیم؛ مشکل اینجاست که در حال حاضر شوراها قوی نیستند تا بتوان از طریق آنان مطالبات محلی مردم را رسیدگی کرد؛ در واقع در کشور ما شوراها نهاد تصمیمگیر محسوب نمیشوند و صرفا به امور شهرداریها محدودند؛ در نتیجه راه ارتباطی مردم با حاکمیت، نمایندگان مجلس هستند.
اما همین نقشآفرینی نمایندگان به عنوان راه ارتباطی مردم و حاکمیت در حوزههای بزرگ وجود ندارد؛ در نتیجه در یک حالت فرضی باید به سمت نوعی از الگوی انتخابات حرکت کنیم که ارتباط مردم با حاکمیت از طریق نمایندگان صورت گیرد که در این حالت شاید نقش احزاب خیلی موثر نباشد؛ یعنی کارکرد نماینده چیزی جز آن چیزی است که در کشورهای دیگر برای نمایندگان وجود دارد؛ و برای ایجاد چنین حالتی باید به سمت حوزههای انتخابیه کوچک و تککرسی حرکت کنیم؛ چنین الگویی میتواند دغدغهی مشارکت اقلیت را نیز محقق کند؛ چراکه طیف اقلیت شاید نتواند کرسیهای کل یک حوزهی بزرگ را تصاحب کند اما احتمالا بتواند در یک حوزهی کوچک نماینده تعیین کند.
در حالت دیگر میتوان الگوی مختلط را در نظر گرفت تا هم بتوان دغدغهی حضور اکثریت را در نظر گرفت و از طرف دیگر نقش احزاب و موضوع مسئولیتپذیری آنها؛ اما قطعا وضعیت فعلی برگزاری انتخابات مجلس مناسب نیست؛ در حاضر در مجلس شاهد آن هستیم که هیچ جریان مشخصی و انسجامی میان فراکسیونها وجود ندارد؛ برای مثال نمیتوانیم بگوییم با وجود اکثریت یک طیف به خصوص شاهد کاهش نرخ مالیات خواهیم بود؛ در حالی که قرار است احزاب صاحب برنامه و دیدگاه باشند اما چنین تصوری را نمیتوان دربارهی فضای فعلی مجلس و افرادی که به آن وارد میشوند داشت چراکه تعلق حزبی و انسجامی میان نمایندگان وجود ندارد و هر نماینده به تنهایی برای خود یک نظری دارد؛ در نتیجه نمیتوان انتظار مسئولیتپذیری از آنان داشت.
اگر بخواهیم وضعیت فعلی را حفظ کنیم الگوی مختلط دوگانه به شکلی که انتخابات در حوزههای کوچک تککرسی باشد و در حوزههای بزرگ تناسبی بهترین حالت است؛ البته ابعاد مختلف و پیچیدهی آن باید موشکافی شود اما به طور کلی موضوع انتخابات چون شرایط تصدی قدرت را مشخص میکند و مجلس نیز پیرامون آن درگیر تعارض منافع است، تعیین تکلیف پیرامون آن دشوار بوده و برای به نتیجه رسیدن طرح اصلاح آن در مجلس، مدت زمان بیشتری برای بررسی چالشها و ایجاد اجماع لازم است.