قطعی ناگهانی آب در زاهدان و وابستگی بیش از حد این شهر به منطقه «چاه نیمه» برای تامین آب که منشا آن هم از افغانستان است؛ بیانگر جدی بودن بحران کمآبی در سیستان و بلوچستان است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حنانه جانمحمدی؛ * در روزهای جولان کرونا در سطح کشور نیاز به آب برای رعایت بهداشت فردی، بیش از پیش احساس میشود؛ اما متأسفانه مردم مرزدار استان استراتژیک سیستان و بلوچستان در هفته جاری برای تهیه آب شرب و مصرفی خود صفهای بلند و طویلی را طی کردند و این روند هنوز هم ادامه دارد. بروز این اتفاق در مرکز این استان یعنی شهرستان زاهدان، ما را بر آن داشت که در گزارشی به بررسی دوباره وضعیت آب آشامیدنی در سیستان و بلوچستان بپردازیم.
از پنجشنبه هفته گذشته، ماجرای قطعی ناگهانی آب در زاهدان آغاز شد و کم و بیش ادامه دارد. کار به جایی رسید که مردم برای تهیه آب مصرفی مورد نیاز خود در مقابل جایگاههای توزیع آب شرب و حتی برخی برای خرید بستههای آب معدنی در مقابل مراکز خرید به صف ایستادند؛ البته ناگفته نماند که آب لوله کشی در شهر زاهدان فقط مصارف بهداشتی دارد و مردم شهر زاهدان سالها است که برای تهیه آب آشامیدنی خود باید به مراکز تصفیه آب در این شهر مراجعه و با گالن آب را به منزل منتقل کنند. هرچند که این اتفاق برای مردم محروم حاشیه و روستا شدنی نیست و در نهایت آنها مجبور به استفاده از آب هوتگ هستند.
معین الدین سعیدی، نماینده مردم چابهار، نیکشهر، کنارک، قصرقند و دشتیاری در خصوص معضل بیآبی در استان سیستان و بلوچستان میگوید: سیستان و بلوچستان در کنار اقیانوس همچنان تشنه است، بارها این موضوع را عنوان کرده و هر بار با اعداد و ارقامی در قالب جوابیه از طرف شرکت آب و فاضلاب پاسخ گرفتهایم، باز تکرار میکنم وا عطشای مردم سیستان و بلوچستان بلند است و این تشنگی در قالب اعداد و ارقام روی کاغذ به نام جوابیه رفع نمیشود، مردم این استان مشکل آب شرب دارند.
سعیدی ادامه میدهد: سواحل مکران یکی از نواحی پهناور استان است که به دفعات در خصوص آن مقام معظم رهبری تاکید و سفارش کردهاند؛ در شهر چابهار نقطه کانونی وجود دارد که آب به صورت جیرهای بین اهالی این منطقه هفتهای یکبار توزیع میشود و مردم آب را به صورت غیربهداشتی در انبارهای منازل خود ذخیره میکنند، شهرهای جنوبی این استان پهناور به شبکه آب و فاضلاب شهری متصل نیستند. در منطقه دشتیاری مردم به صورت سقایی آبرسانی میشوند و هر روز با سهمیه ۱۵ لیتری آب روزگار سپری میکنند.
در حوزه آبرسانی شهر سیستان و بلوچستان با پاک کردن صورت مسئله روبرو هستیم
وی اظهار میکند: سوالی در مورد بی آبی این استان پهناور از وزیر نیرو داشتم که به دلیل بی پاسخی به صحن ارجاع شد و وعده وعیدهای در خصوص عملیاتی شدن پروژههای آبرسانی آب سیستان و بلوچستان داده شد؛ برخی از پروژهها مثل پروژه بریس شروع شد؛ اما عمده پروژهها که قول داده بودند حتی شروع نشده بندهایی از آن در صورت جلسه امضاء شده بود، یکی از موضوعات این بود که ۲۰ تانکر آبرسانی اضافه شود و متاسفانه این اتفاق تاکنون رخ نداده است، قرار بود دفتر مطالعاتی ایجاد شود و به صورت مستمر پروژهها را پایش کند که هیچ کدام به مرحله عملیاتی شدن نرسیدند، همچنین قرار بود ۵۲ روستای تلنگ وصل شبکه آبرسانی شوند که به مرحله اجرایی شدن نرسید. خلاصه کلام؛ متاسفانه در حوزه آبرسانی شهر سیستان و بلوچستان با پاک کردن صورت سوال از طرف شرکت آب و فاضلاب این استان مواجه هستیم.
سفر قالیباف به سیستان و بلوچستان منجر به امضای تفاهم نامهای آبرسانی شد
عضو فراکسیون محیط زیست مجلس یازدهم خاطرنشان میکند: سفر چند ماه گذشته دکتر قالیباف به این استان منجر به امضاء تفاهم نامهای مبنی به آبرسانی ۱۰۶۲ هزار روستا شد، ستاد اجرایی حضرت امام (ره) ورود خوبی در خصوص مشکل آبرسانی داشت در حال حاضر وزارت نیرو در حوزه استان توان لازم برای اجرای تمام پروژهها دارند، اما با تمام تلاشهای صورت گرفته هنوز شاهد تشنگی مردم این استان هستیم.
سعیدی میگوید: فریاد تشنگی مردمان این شهر گویا به گوش مسئولان مربوطه نمیرسد، نمایندگان انقلابی مجلس در سفری که به استان سیستان و بلوچستان داشتند از ظرفیتها و کمبودهای این استان از نزدیک آشنا شدهاند، استان سیستان و بلوچستان شهری ثروتمند، اما محرومی است که بی توجهی به ظرفیتهای این استان آسیبهای متعددی را به همراه داشته است. نمایندگان مردم به عنوان واسطه میان مردم و مسئولان باید کمبودهای حوزه انتخابی خود را ببینند و آن را به گوش متولیان امر برسانند. ما هر آنچه از کمبودهای حوزه انتخابی میبینیم به زبان بیان میکنیم.
علیرضا قاسمی، مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب سیستان و بلوچستان در پی نقص فنی به وجود آمده در اتصال خطوط انتقال آب زاهدان گفته: با توجه به اقدامات ۶ ماه گذشته برای انتقال آب به میزان ۲۵۰ لیتر در ثانیه از دشت «حرمک» با استفاده از خطوط انتقال اول و دوم باید ۲ خط در ۵ نقطه به هم متصل و این قطعی لاجرم باید انجام میشد. نخستین و دومین اتصال در ۱۴ بهمن و سومین اتصال در ۲۹ بهمن و ۲ اتصال دیگر قبل از ۱۵ اسفند انجام خواهد شد.
کمالخان؛ رویای ۵۰ ساله افغانستان!
هرچند که بسیاری از شهروندان استان معتقدند نقص فنی تنها بهانه است و علت تمام این ناکارآمدیها به عدم برنامه ریزی مسئولان در شرایط بحرانی برمیگردد.مجتبی جهانتیغ، پزشک و کنشگر رسانهای به خبرنگار دانشجو میگوید: جریان آب آشامیدنی زاهدان بدون اطلاع قبلی و به طور ناگهانی در هفته اخیر قطع شد و شرکت آب و فاضلاب نیز در اطلاعیهای اعلام کرد که این قطعی به دلیل انتقال آب از دشت حرمک با استفاده از خطوط انتقال اول و دوم باید انجام میگرفت. مشکل اصلی این بود که آبفا برای انجام این عمل، اطلاع رسانی قبلی نکرده بود و این اتفاق مردم را تحت فشار قرار داد.
جهانتیغ ادامه میدهد: البته قطعی آب در استان سیستان و بلوچستان مسئله تازهای نیست و در بسیاری از مواقع این اتفاق در سطح استان میافتد. چاره آن هم این است که باید افراد توانمندی مسئولیت چنین اقداماتی را به عهده بگیرند تا بتوانند کار را پیش ببرند و مسائل این چنینی را پیش نیاورند. بروز این مشکلات نشان ریشه در عدم مدیریت فنی در آبفای استان دارد.
این فعال عدالتخواه اظهار میکند: برای مثال بحران آب در استان به قدری زیاد است که آب زاهدان از چاه نیمه زابل که از افغانستان سرچشمه میگیرد، تامین میشود. یعنی یک میلیون در جنوب استان و نیم میلیون در شمال آن برای رفع نیاز به آب فرامرزی وابسته هستند و این از لحاظ راهبردی و امنیتی، تدبیر مدیریتی درستی نیست. سال گذشته قبل از وقوع سیل وضعیت استان بحرانی بود. بعد از بروز سیل شرایط کمی بهتر شد با این وجود بحران ریزگردها در زمستان آغاز شده و معلوم نیست در تابستان اضاع چگونه خواهد بود.
فریاد تشنگی مردمان این شهر گویا به گوش مسئولان مربوطه نمیرسد، نمایندگان انقلابی مجلس در سفری که به استان سیستان و بلوچستان داشتند از ظرفیتها و کمبودهای این استان از نزدیک آشنا شدهاند، استان سیستان و بلوچستان شهری ثروتمند، اما محرومی است که بی توجهی به ظرفیتهای این استان آسیبهای متعددی را به همراه داشته است. نمایندگان مردم به عنوان واسطه میان مردم و مسئولان باید کمبودهای حوزه انتخابی خود را ببینند و آن را به گوش متولیان امر برسانند. ما هر آنچه از کمبودهای حوزه انتخابی میبینیم به زبان بیان میکنیم.
وی خاطرنشان میکند: فراهم کردن آب طرح ۴۶ هزار هکتاری و مردم زاهدان به چاه نیمه وابسته است. فعلا حدود ۳۰ میلیون متر مکعب از یک خط چاه نیمه به زاهدان اختصاص دارد و قرار است خط دیگری احداث شود و ۳۰ متر مکعب دیگر را به این جریان اضافه کنند. البته برای تامین آب مورد نیاز طرح آبیاری دشت سیستان به ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب احتیاج است؛بنابراین این سطح از وابستگی به آب خارجی از لحاظ امنیتی حائز اهمیت است.
جهانتیغ ادامه میدهد: اشرف غنی با صراحت گفته ما آب مفت به کسی نمیدهیم. یعنی حقابه بین المللی هامون و معاهدات بین المللی برای افغانستان مهم نیست و مشغول فعالیتهای توسعهای خودش شده؛ در آخرین اقدام نیز به راهاندازی سد کمالخان پرداخت. باعث تعجب است که همه این وقایع در جلوی چشم دولت ما رخ داده، ولی اقدام درستی رخ نداده است.
این کنشگر مسائل اجتماعی میگوید: شهرستان زابل قبل از جاری شدن سیل، به آلودهترین منطقه جهان بدل شده بود و آب هم نداشت. سیل اوضاع آب و هوا را بهتر کرد، اما امسال در زمستان هم ریزگرد داشتیم و این نشان از وضعیت بد در تابستان است. چیزی که با دیدن این اتفاقات به چشم میآید این است که مسائل منطقهای برای دولت ذرهای اهمیت ندارد. مسئولان به خودشان زحمت این را نمیدهند که مسائل بلند مدت و بحران زیست محیطی را بررسی کنند. انجام و حل مسائل سیستان و بلوچستان در توان مدیر محلی نیست که اگر بود تا الان انجام شده بود. حل این مشکلات نیازمند عزم ملی از سمت رئیس جمهور و وزرا است. با این حال این سوء تدبیری که در کشور وجود دارد، گریبان گیر استان هم شده و دولت تا کنون نتوانسته برای مردم کاری بکند.
وی یادآور میشود: افغانستان سد کمالخان را که رویای ملیاش بود بعد از ۵۰ سال احداث کرد. این مسئله راه حل سادهای دارد. این کشور همسایه نیازمندترین کشور به انرژی است و مردمش هنوز برای دریافت گرما و رفع نیازهای این چنین از هیزم استفاده میکنند. سد کمالخان هم برای تولید برق از سمت دولت افغانستان راهاندازی شد. در حالی که ایران میتوانست از این موقعیت بهترین استفاده را ببرد و برق را به این کشور صادر کرده و شرایط را کنترل کند.
جهانتیغ در پایان تاکید میکند: سیستان و بلوچستان بهترین منطقه برای تولید انرژیهای نو در سطح جهانی است و بادهای ۱۲۰ روزه استان منشا برکات فراوانی است. این شرایط جغرافیایی راه را برای تعامل با این کشور همسایه باز میکرد. همچنین مزیت ترانزیتی سیستان و بلوچستان هم میتوانسن آسیای مرکزی را به اقیانوسیه وصل کند؛ همه اینها اهرمهای فشاری بود که ایران میتوانست به واسطهشان در برابر افغانستان بایستد. متاسفانه رویکرد دولت در این ۸ سال به سمت غرب متمایل بود و در بازار هزار میلیاردی این کشور دوست و همسایه تنها به سود دو درصدی بسنده کردیم.
البته ناگفته نماند که عدم بهبود روابط با کشورهای هم مرز مثل پاکستان که حدود ۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک را با ما دارد میتواند تبعات جبران ناپذیر امنیتی و زیست محیطی را به ایران وارد کند.