به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فاطمه محمودی- هر کاری آغازی دارد و برای شروع هر کاری باید توان برداشتن قدم اول را داشته باشیم. حالا گاهی تواناییاش را نداریم، راهش را بلد نیستیم که قدم اول را برداریم یا وسط راه، نابلدیمان کار دستمان میدهد، پنچر میکنیم و نمیتوانیم به سر منزل مقصود برسیم. یکی از اتفاقات مهم زندگی ازدواج است که جوانان به دلایل مختلفی از جمله مشکلات اقتصادی، بیکاری، نگرشهای اشتباه به ازدواج و مسائلی از این دست، دیر در این راه قدم میگذارند که پیش از این در موردش گفته شد.
علاوه بر این موارد، خیلی از جوانان در برداشتن قدم اول یعنی یافتن نیمه گم شده و انتخاب یک فرد مناسب به عنوان همسر آینده لنگ میزنند. هر کاری بلدی میخواهد واین هم از همان دسته کارهاست که اگر فرد بلد نباشد نه تنها نتیجهای نمیگیرد و در عالم مجردی خود میماند بلکه ممکن است با قدمهای کج و اشتباه به دردسر هم بیفتد. حضور یک فرد متخصص در کنار جوانان میتواند این سنگ را از جلوی پایشان بردارد؛ کار را برای آنها آسانتر کرده و به ازدواج نزدیکشان کند. بعضی از پسران به دلایلی مثل اینکه خانواده پیگیر یا با تجربهای ندارند یا خودشان مقید به چارچوبهایی هستند که نمیتوانند دنبال همسر آینده خود در اجتماع دوروبرشان بگردند و پا پیش بگذارند یا اصلا راه و رسمش را نمیدانند و ... نمیتوانند گام اول را برای ازدواج بردارند. خلاصه این ندانستنها و نتوانستنها ازدواجشان را عقب میاندازد. بعضی دختران نیز ممکن است برای ازدواج آمادگی لازم را داشته باشند، اما منتظر گزینهی مناسبی برای ازدواج باشند و به دلیل اینکه فردی مناسب و هم کفو آنها به خواستگاری شان نمیآید ازدواجشان به تاخیر افتاده باشد. گاهی نیز ممکن است خود جوانان به دلیل نگرشهای اشتباهی که در رابطه با ازدواج دارند همچنان مجرد مانده باشند. اینجاست که جای خالی یک فرد متخصص احساس میشود. کسی که بتواند به عنوان معرف ازدواج به جوانان در انتخاب همسر کمک کند، در طول این مسیر همراهیشان کند و تسهیلگر امر ازدواجشان باشد.
مریم ابراهیمی یکی از این افرادی است که به جوانها کمک میکند تا زودتر نیمه گمشده شان را پیدا کنند و راهی خانه بخت شوند. او دانش آموخته رشته روانشناسی خانواده دانشگاه شهید بهشتی است. علاوه بر اینکه در انتخاب همسر به جوانان کمک میکند و به زبان ساده معرف ازدواج است؛ با توجه به تخصصی که دارد سعی میکند کارش را دقیق انجام دهد و در این فرایند با دختر و پسری که آنها را به هم معرفی کرده همراه باشد وغلط و درست را نیز به آنها بشناساند. او پس از متاهلی اش به صورت علنی به واسطه گری ازدواج پرداخته. به گفته او اهمیت واسطه شدن برایش از آنجایی پر رنگ شد که میدید دوستان خیلی خوبی دارد که هم خودشان تمایل به ازدواج دارند و هم آمادگیاش را دارند، ولی چون در شهر بزرگی مثل تهران زندگی میکنند و اینطور نیست که همسایهها آنها را بشناسند یا فامیلی داشته باشند به گونهای مغفول مانده اند. این باعث شد به این کار روی بیاورد.
نگرش منفی نسبت به هر سنتی آن را در جامعه کمرنگ میکند و سنت واسطه گری نیز از این قاعده مستثنا نیست. خانم ابراهیمی در مورد نگرش مردم نسبت به واسطه گری میگوید: «خیلیها تشکر میکنند و برایمان دعای خیر میکنند. ولی اکثر مردم و خود جوانان دید مثبتی ندارند و معرفهای ازدواج را یک سری خاله خانباجی میبینند که توی مسجد و... جوانان را زیر نظر دارند و آنها را به هم وصل میکنند. حتی بعضیها با من ارتباط دوستی برقرار نمیکنند، چون میترسند همه فکر کنند بخاطر ازدواج با من ارتباط دارند. در صورتیکه منِ معرف بیزارم از اینکه بخواهم همیشه یقه جوانان را بچسبم و بگویم ازدواج کن و بیا من کسی را معرفی کنم و... مگر اینکه با طرف دوستی داشته باشم یا بدانم خودش میخواهد، ولی روی این را ندارد که به من بگوید و من در همین موارد، اول خودم پیش قدم میشوم.
متاسفانه پیشینه ذهنی خوبی نسبت به معرفها وجود ندارد و به همین دلیلی گاهی معرف بخواهد کمکی هم بکند نمیتواند؛ چون جوان او را مثل کنه میبیند. مثلا خیلی از افراد قبل از اینکه با من آشنا شوند به من میگفتند خانم ازدواجی. سعی میکردند توی دانشگاه از کنارمن خیلی عبورنکنند، چون میترسیدند بهشان انگ زده شود، یا فکر میکردند هر کسی که با من در ارتباط است حتما دنبال شوهر میگردد و این چیز بدی است.»
نگرش بدِ برخی از جوانان فقط دامن معرفها را نگرفته بلکه دامنگیر خودشان هم شده است. مسلم است اگر این نگرشها اصلاح شود جوانان مسیر راحتتر و با کیفیت تری برای ازدواج طی خواهند کرد. خانم ابراهیمی در این مورد چند تجربه جالب دارد: «من اوایل که در اینستاگرام یا توییتر فعالیتم را شروع کرده بودم و در مورد ازدواج مطالبی را منتشر میکردم دوستان من کلا خجالت میکشیدند من را دنبال کنند. هنوز هم خیلیها به من میگویند ما خیلی دوست داریم توی فضای مجازی تو را دنبال کنیم، ولی چون آشنا و فامیل توی پیج ما هستند میترسیم فکر بدی در مورد ما بکنند. یک دفعه من یک کتابی در مورد آمادگیهای پیش از ازدواج معرفی کرده بودم؛ برای پنجاه نفر کدتخفیف گرفتم و سفارش دادم. جالب است خیلی از دخترها بعد از اینکه پست، کتاب را به آنها تحویل داده بود اعتراض کردند؛ که چرا روی بسته اسم کتاب نوشته شده بود؛ میگفتند ما خجالت کشیدیم و دوست نداشتیم خانواده بفهمند داریم در مورد ازدواج مطالعه میکنیم. حالا بقیه با خودشان در مورد ما چه فکری میکنند. در صورتیکه کتاب چیز بدی نیست و موضوع بدی هم ندارد، ولی همچین تابوهایی وجود دارد. اصلا بقیه بدانند یک جوان دارد در مورد ازدواج مطالعه میکند درحالیکه مجرد است؛ این چه اشکالی دارد؟»
اگر نگرش جوانان اصلاح شود قطعا ازدواج راحت و با کیفیتی خواهند داشت و برای اینکه نگرش جوانان اصلاح شود واسطه گرها باید کارشان را دقیق انجام دهند. ممکن است بعضی از معرفهای ازدواج از سر ندانستن یا کم دقتی، اشتباهاتی داشته باشند یا موارد مهمی را رعایت نکنند که این به نگرشهای اشتباه جوانان دامن میزند.
این روانشناس از دو مدل واسطه گران ازدواج نام میبرد که رفتارهای بسیار آسیب زایی ممکن است داشته باشند: «بعضی از واسطه گران کاملا تخریبچی هستند و از اساس عزت نفس فرد مقابل را میکوبند. بعضی هم هر چه فرد بگوید قبول میکنند و میخواهند با هر زحمتی که هست به او مورد ازدواج معرفی کنند.
دسته اول با بعضی کارهایشان، ناخواسته عزت نفس جوانان را نشانه میگیرند؛ مثلا وقتی دختری را به پسر و خانواده اش معرفی میکنند میگویند که این دختر خودش پیش ما فرم پر کرده یا اطلاعاتش را داده است و متقاضی ازدواج شده. البته از نظر شرعی و قانونی هیچ مشکلی ندارد که یک دختر درخواست ازدواج بدهد، ولی در عرف ما این فرهنگ بد تلقی میشود و میگویند که تو خودت رفتی دنبال ازدواج و چقدر بدبختی و... بنابراین واسطه گرها نباید این مسئله را بازگو کنند. مورد دیگری که جوانان گلایه دارند و برایشان تجربه تلخی بوده این است که معرف بدون اینکه خط قرمزهای فرد را در نظر بگیرد و یا شناخت دقیقی از او داشته باشد تند تند مورد معرفی میکند و آن فرد هم اگر به چند مورد پشت هم جواب منفی بدهد معرف به او برچسب سختگیری میزند بعد هم میشورد و میگذاردش کنار. در این مواقع عزت نفس فرد خدشه دار میشود و برای او ایجاد مشکل میکند.»
از نظر این روانشناس واسطه گران دسته دوم کسانی هستند که باعث میشوند به یک سری ملاکهای اشتباه مهر تایید زده شود: «مثلا یک پسری میگوید سنگ مفت گنجشک مفت حالا من بروم به واسطه گر ملاک هایم را بگویم شاید دختری که میخواهم پیدا شود. حالا مشکل اینجاست ملاک هایش درست نیستند؛ مثلا میخواهد دختر خانم خیلی زیبا باشد، حتما پزشک باشد، قدش از فلان عدد کوتاهتر نباشد و .... اینجا واسطه گر باید درست و با مهربانی فرد را توجیه کند و ملاکهای درست و غلط را به او بگوید؛ اما متاسفانه بعضی واسطه گرها با این نگرش که حتما باید موجب ازدواج این فرد بشوند به او تندتند مورد معرفی میکنند و این پسر با خودش میگوید وقتی یک نفر هست که طبق ملاکهای من برایم مورد پیدا میکند؛ پس من خیلی صبر میکنم تا همسری که میخواهم پیدا شود و حالا که هست چرا من نخواهم. درصورتیکه یک معرف باید مصلح ملاکهای ازدواج باشد نه مؤید ملاکهای غلط؛ چون اینجا مسئله فقط آن پسر نیست بلکه این میتواند تبدیل به یک نگاه اشتباه در جامعه پسران شود. فرض کنید یک پسر لیست بلندبالایی از ملاکها و معیارهایش که خیلی منطقی هم نیستند نوشته؛ اگر او موفق شود به آن لیستی که میخواسته برسد به بقیه هم میگوید که من بدون اینکه ذرهای از ملاک هایم کوتاه بیایم به آن چه که میخواستم رسیدم شما هم بروید پیش فلان معرف دقیقا همان چیزی که میخواهید برای شما پیدا میکند؛ مثلا الان خیلی از پسرهای فوق لیسانس دختر پزشک یا دندان پزشک میخواهند و این توقع پسران بخشیش به این برمیگردد که معرفها همهی ملاکهای فرد را پذیرفتند و سعی کردند همان را پیدا کنند در صورتیکه من خودم خیلی جاها بعد از اینکه توضیحات منطقی را به فرد میدهم به او میگویم این زندگی شماست و اگر روی ملاکهای خود اصرار دارید به خودتان مربوط است، ولی متاسفانه من نمیتوانم به شما کمک کنم و برای شما زمان بگذارم. ترجیح میدهم زمانم را برای کسی بگذارم که ملاکهای منطقی تری دارد.
گاهی معیار و ملاکهای جوانان به فانتزی نزدیک است. من وقتی بحث فانتزیها را در صفحهی مجازیام آموزش میدادم خیلی از بچههای دهه هفتادی میگفتند ما تازه فهمیدیم که چقدر اشتباه میکردیم و چقدر گزینههای ازدواج را به خاطر همین فانتزیها از دست دادیم. علاوه بر نقش واسطه گران در آموزش اینها، باید در قالب رسانه ملی و برنامههای عمومی هم آگاهی بخشی شود؛ نه در قالب کارگاههای آموزشی پولی که هر کسی قدرت استفاده از آن را ندارد.»
در جامعه وقتی رفتار یا افکار فرد مورد تایید بقیه قرار نگیرد به مرور زمان برای اصلاح آن تلاش خواهد کرد. در امر ازدواج هم برخی نگرشهای اشتباه بر تفکرات جوانان سایه افکنده که اگر هیچ انتقادی به آنها نشود به فکر اصلاح آن نمیافتند و دچار مشکل میشوند. اینجاست که مشخص میشود واسطه گر یا همان معرف ازدواج در فرهنگ سازی و اصلاح اشتباهات رایج در فرایند ازدواج چه نقش مهمی دارد که قطعا این فرهنگ سازی به تسهیل ازدواج جوانان در سطح جامعه نیز منجر خواهد شد.
معرفهای ازدواج باید از نقش مهم خود آگاه شوند و حتی لازم است برای اینکه بتوانند کارشان را به خوبی انجام دهند آموزشهایی ببینند. آموزش معرفها مسئلهی مهمی است که باید به آن توجه بیشتری شود. این معرف ازدواج در این مورد میگوید: «بحث آموزش معرفها مسئله سختی است، چون هزینه گزافی را مطلبد و ما در کشورمان متولی برای این امر نداریم. الان هم در کشورمان جاهایی را داریم که ساماندهی شده باشند؛ مثل سایت تبیان یا مرکز هدی دانشگاه شهید بهشتی و ...، ولی معرفهای محلی که هر کدام جداگانه به شیوه سنتی کار میکنند؛ آموزششان به راحتی امکان پذیر نیست. نهادها و مجموعههایی باید به معرفهای ازدواج آموزش بدهند، ولی باید به گونهای سازماندهی شود که همه بتوانند استفاده کنند. مثلا من خودم آموزشهایی که دارم میگذارم در سطح اینستاگرام است و مگر چند درصد از این معرفهای محلی از اینستاگرام استفاده میکنند. خوب است اگر یک ارگان بزرگ معرفها را شناسایی کند، جایی را تعیین کند، اساتید با تجربه بیاورد و معرفها آموزشهای لازم را ببینند؛ یا از طریق یک رسانه بزرگ مثل صداوسیما اتفاق بیفتد و در برنامههای تلویزیونی این مسئله مهم گنجانده شود.»
اگر معرفهای ازدواج نبودند خیلی از افراد هنوز تشکیل خانواده نداده بودند. اما گاهی اشتباهات آنها موجب میشود جوانان نگرش منفی نسبت به واسطه گران، کارشان و ازدواجِ از این طریق بدست آورند و عطای استفاده از این ظرفیت را به لقایش ببخشند و حاضر باشند که با تاخیر ازدواج کنند، ولی از کمک معرفها استفاده نکنند. حتی گاهی ممکن است اشتباهاتی که معرفها در فرایند کارشان انجام میدهند بیشتر برای جوانان ایجاد مشکل کند؛ بنابراین بیشتر از اینکه مهم باشد چقدر این سنت در جامعه پررنگ است این مهم است که این سنت چقدر درست و دقیق انجام میشود چرا که انجام اشتباه آن، ضررش بیشتر از فایده اش خواهد بود. قطعا اگر درست انجام شود، دید جوانان نیز نسبت به آن بهتر میشود و این سنت هم رونق خواهد یافت.