گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ محمد عزیزی، مدیر مسئول نشر روزگار نو در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در خصوص کماقبالی دولتهای به صنعت نشر گفت: دوران دولت اصلاحات سالهای ۱۳۷۶ دوران رونق حوزه نشر و کتاب بود. از این جهت که هم خرید کتاب از طرف وزارت ارشاد از ناشرین انجام میشد، هم وامهایی با سود ۹ درصد به تولید کتابهای ارزشمند داده میشد و هم اینکه کاغذ به صورت سوپسید با اندازه کافی و قیمت مناسب در اختیار ناشرین گذاشته میشد. در دولت احمدی نژاد، این سوپسیدها به دلیل سواستفادههای صورت گرفته در این امر به جای ناشر به مخاطب اختصاص دادند. به این صورت که یارانه را به دانشگاه و خواننده کتاب میدادند که افراد در نمایشگاهها و مواردی از این دست از ناشرین خرید کنند. اما در عمل بیش از ۸۰ درصد این یارانهها از گردونه خرید و فروش کتاب خارج شد و نه تنها به ناشرین کمکی نکرد بلکه دریافت کننده آن هم در جهت افزایش مطالعه و آگاهی از آن استفاده نکرد و نهایتا در دولت روحانی این یارانهها به کل حذف شدند.
وی در همین باره افزود: در دولت اصلاحات بخشی با عنوان “تازههای کتاب” در وزارت ارشاد وجود داشت که کتابهایی که چاپ اول بودند را به کتابخانهها ارسال میکردند؛ به عبارتی ناشرین بعد از چاپ کتاب مطمئن بودند که یک نسخه از کتابشان به تمام کتابخانههای مهم میرود و مبلغی هم در ازای این امر دریافت میکند. اما در دو دولت گذشته این بخش به طور کامل قطع شد و حتی وامی هم که برای چاپ کتابهای ارزشمند به ناشرین داده میشد هم در این دوران قطع شد. همچنین در این دوران خرید کتاب برای کتابخانههای عمومی و مساجد و امثالهم هم ادامه نیافت و قطع شد.
این فعال فرهنگی پیرامون دیگر تجربه خود در عرصه مطبوعات خاطرنشان کرد: مجله رودکی به سردبیری و مدیرمسئولی من در دولتهای قبل کاغذ و سوپسید از دولت دریافت میکرد، اما در دولت روحانی به طور کامل سوپسید دریافت کردن دولتی قطع شد و در نتیجه مجله رودکی تعطیل شد؛ این در حالی است که این مجله به آگاهی و مطالعه در جامعه کمک میکرد و بخش قابل توجهی از جوانان و مخاطبین مجله از کارکرد آن راضی بودند و این مجله سعی در پر کردن خلاهای موجود داشت، اما نهایتا تعطیل شد؛ اینها دردهایی بود که واقعا ما اهالی کتاب داشتیم.
عزیزی درباره قیمت کاغذ گفت: شگفت انگیزترین مسئله این بود که قبلا قیمت کاغذ در بازهای چهار یا پنج ساله تغییر میکرد. مثلا کاغذی که در بازار آزاد برای مثال هر بند ۱۶ یا ۱۷ هزارتومان به فروش میرسید، بعدها تبدیل شد به ۵۰ الی ۶۰ هزار تومان به ازای هربند و تا حدود ۷۰ الی ۸۰ هزار تومان به ازای هربند، اما ناگهان از زمانی که تحریمها شدید شد و به خصوص در دوسال گذشته، قیمت کاغذ به بندی ۱۵۰ هزار تومان رسید. روز بعد تبدیل به بندی ۲۰۰ هزار تومان شد و همینطور ادامه یافت. عجیبتر اینکه امسال وقتی ما بعد از فشارهایی مانند کرونا به سراغ کار رفتیم قیمت کاغذ به بندی ۷۰۰ هزار تومان رسیده بود. واضح است که نتیجه این نوع بازار، تعطیلی انتشارات و مطالعه و فرهنگ و ادبیات و کتاب و به نوعی تعطیلی تفکر است.
مدیر مسئول نشر روزگار درباره علت گرانی کاغذ در بازار آزاد اظهار داشت: زمانی که کاغذ با ارز ۴ هزارتومانی وارد میشود نمیتوان ادعا کرد قیمت آن به دلیل تحریم هاست. ارز دولتی به یکی دو شرکت داده میشود تا کاغذ را وارد کنند و این شرکتها از طریق اتحادیه ناشران کاغذ را میان ناشران توزیع میکردند. زمانی که این اتفاق به درستی نمیافتد ناشر مجبور است به بازار آزاد مراجعه کند. در بازار آزاد هم قیمتها بر اساس احتکارهای صورت گرفته متعادل نیست.
وی در همین باره ادامه داد: افرادی شرکت صوری تشکیل میدهند و اقدام به دریافت سوپسید میکنند، ارز دریافت میکنند که بتوانند کاغذ وارد کنند، اما وقتی کاغذ را وارد میکنند، به جای عرضه کامل به بازار، بخش ناچیزی از آن را به بازار عرضه میکنند تا کمبود مصنوعی ایجاد کنند و از فضا سواستفاده کنند. در این شرایط وقتی ناشر به نویسنده و مترجم تعهد میدهد که کتاب را به موقع به چاپ برسانند یا زمانی که نیاز به تجدید چاپ کتابی دارد و از طریق اتحادیه و وزارت ارشاد هم نمیتواند به اندازهای که باید کاغذ دریافت کند، مجبور میشود که به بازار آزاد متوسل شود. همین امر موجب میشود که در بازار آزاد سواستفادههای وحشتناک به وجود آید.
این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: توقعی که ما از قوهی محترم قضاییه همیشه داشتیم و داریم رسیدگی فوری برای رفع این سواستفادهها است، اما با این وجود اتفاقی که باید هنوز به وجود نیامده است. نمونه دیگر مسئله کپی برداریهای زیرزمینی از کتابهای موفق ناشرین است که بسیار هم دیده و شنیده میشود. در بساط دستفروشیهای خیابان انقلاب پر از این دست کتابها است و حتی مشخص هم نیست که از کجا آورده شده اند و چه میزان از آنها موجود است. نتیجه همه این سوءتدبیرها این است که بازار نشر به تعطیلی بینجامد.
مدیر مسئول نشر روزگار درباره میزان تولید و فروش اظهار داشت: قبل از دوران کرونا هم طرحهای فصلی خانه کتاب بود و هنوز هم هست. کتابفروشیای مانند کتابفروشی نشر روزگار با اینکه جز طرحهای فصلی خانه کتاب است و با وجود اینکه جز ناشرینی هستیم که کتابهای روز منتشر میکنیم و خیلی فعال هستیم (به گونهای که نشر روزگار در هفته دو سه عنوان تاییدیه چاپ دارد و در سال هم حدود ۲۰۰ عنوان کتاب از چاپ اولی تا تجدید چاپ تولید میکنیم)، اما هرگز ندیدیم که در خرید پاییز یا بهارانه یا زمستانه کتابی که توسط خانه کتاب برگزار میشود حتی ۲۰۰ هزارتومان از ما خرید صورت گرفته شده باشد؛ با اینکه عضو این طرح هستیم.
عزیزی درباره چرایی عدم اقبال مخاطب گفت: این طرحها خواسته یا ناخواسته به گونهای طراحی شده است که به ناشرینی که در فرعیها هستند و جلو چشم نیستند حتی با وجود فعال بودن سر نمیزنند و نهایتا هیچوقت شامل حال ما نمیشود و به درد ما نمیخورد، اما در نمایشگاه مجازیای که سال قبل جایگزین نمایشگاه بزرگ کتاب شد تقریبا یک چهارم فروش کتاب بین المللی را تجربه کردیم و نسبتا راضی بودیم، اما امسال مجددا تکرار نشد؛ مشابه آن نمایشگاه را باید مجدد داشته باشیم هرچند دوسه روز اول مشکلاتی من جمله معرفی کتابها در سامانهها و مشکلات اداره پست و امثالهم بود و به مرور برطرف شد.
وی در خصوص تسهیلات به اهالی حوزه نشر تصریح کرد: در ارتباط با وامهای تسهیلاتی وعده داده شده چندین بار از طریق اتحادیه ثبت نام کردیم، اما در عمل همیشه به بن بست خوردیم و به نتیجهای نرسیدیم؛ ما از طریق مجمع ناشران انقلاب اسلامی از آن استفاده کردیم و توانستیم از طریق معرفی آن تشکیلات مبلغ حدودا ۱۲۰ میلیون تومانی دریافت کنیم؛ اما از طریق اتحادیه ناشران چیزی دریافت نکردیم.
عزیزی پیرامون مهمترین انتظارات حوزه نشر از مدیران فرهنگی آینده اظهار داشت: به عقیده من سه مورد را وزارت فرهنگ و ارشاد دولت جدید میبایست مدنظر داشته باشد. مورد اینکه در زمینه ممیزیهای کتاب تجدیدنظر کند؛ با توجه به اینکه نشر کتاب در عدد خیلی پایین است و تاثیر آنچنانی به لحاظ اخلاقی نمیگذارد که ادعا کنیم جو اخلاقی جامعه تغییر میکند؛ همه ما دلسوز انقلاب هستیم و به اخلاقیات آن معتقد هستیم و ممیزیهای معقول را قبول داریم، اما گاهی سختگیریهای زیادی در روند بررسی رمانها و داستانها میشود و انتظار میرود دولت جدید این مطلب را در نظر گیرد و سختگیریهای بیمورد رفع شود.
مدیر مسئول نشر روزگار پیرامون دیگر نیاز صنعت نشر از مدیران آینده گفت: مورد دیگر مسئله کاغذ و مقوایی است که برای چاپ کتاب مورد نیاز هر ناشری است؛ اینکه مجدد این اقلام با ارز دولتی در اختیار ناشرین قرار گیرد با این تفاوت نسبت به دولت قبل که میزان آن را افزایش دهند و به اندازه نیاز واقعی هر ناشر باشد. به عنوان مثال نشر روزگار با نیاز ماهانه ۳۰۰ الی ۴۰۰ بند کاغذ اینکه بعد از ۵ ماه ۲۰۰ یا ۳۰۰ بند کاغذ را در اختیارش بگذارند کارآمد نیست و مجبور میشود پس از ۵ ماه انتطار باقی نیازش را از بازار آزاد تامین کند و مجدد ماجرای گرانیهای بازار آزاد مطرح میشود که موجب از بین رفتن تمام سود نشر برای ناشر میشود.
عزیزی سومین انتظار اهالی نشر از دولت آینده را اینگونه مطرح کرد: مورد دیگر استفاده از کتابهای تازه چاپ برای تجهیز کتابخانههای سراسر کشور است؛ حالا این امر چه از طریق نهاد کتابخانههای عمومی که بیش از ۳۰۰۰ کتابخانه زیر پوشش دارد و چه از طریق کتابخانههای مساجد چه از طریق هدیه دادن کتابها به نهادها و هر راه مشابه دیگری انجام شود.
اشتباهی که دوستان بعضا انجام میدهند این است که برای مثال میگویند ما از نشر روزگار سه عنوان کتاب خرید کردیم پس برای این نشر کافی است و ما میرویم از ناشر دیگر خرید کنیم در حالی که این امر منطقی و درست نیست چرا که ممکن است یک ناشر در طول سال کلا سه عنوان کتاب به چاپ برساند و حمایت زیادی نیاز ندارد در حالی که یک ناشر دیگر در سال ۱۰۰ یا ۲۰۰ عنوان کتاب چاپ میکند و وقتی شما ۱۰ کتاب هم از این ناشر خریداری میکنید در واقع از ۵ درصد کتابهای این ناشر حمایت کردید؛ بنابراین حمایت به تعداد و رقم خریداری شده از ناشر نیست، بلکه به تعداد کتابهای خوبی است که ناشر منتشر میکند و این مسئله مهمی است که همه این موارد در نظر گرفته شود.
وی ادامه داد: البته مشکل بزرگ دیگری هم که ناشرین همیشه داشتند که وزارت ارشاد بارها عنوان کرده، اما نتوانسته کاری انجام دهد این است که مسئله در دسترس قرار دادن کتابها است؛ به عبارت دیگر کمک دولت در توزیع مناسب کتابها. ناشر وقتی از کتابی ۵۰۰ جلد چاپ میکند به این دلیل است که گردانه و توزیع خصوصی کتاب ضعیف است؛ در گذشته پخشیها وقتی سفارش کتاب میدادند برای مثال ۳۰۰ جلد یا ۵۰۰ جلد از یک عنوان کتاب را درخواست میکردند که این رقم با توجه به اینکه به فرض مثال ۴ پخشی وجود داشته باشد به ۲۰۰۰ جلد کتاب در سال میرسید و این اتفاق خوبی بود.
اما در حال حاضر توزیع کننده وقتی برای سفارش تماس میگیرد برای مثال ۲ یا ۳ جلد یا نهایتا ۱۰ جلد از یک عنوان کتاب را درخواست میکند؛ آن هم به این صورت که بعد از فروش برای ۱۰ الی ۱۱ ماه بعد چک میدهد، چک هم که با توجه به شرایط موجود ارزش خود را از دست میدهد.
عزیزی در پایان در خصوص هزینههای مختلف یک کتاب تصریح کرد: قیمت پشت جلد یک کتاب که ۵۰ هزارتومان است بر اساس قیمت هربند کاغذ، مقوا، صافی، حق ترجمه، حق نویسنده، حق ناشر و امثالهم قیمتگذاری میشود که سود نهایی ناشر ۱۵ درصد است، اما با شرایط موجود و کم ارزش شدن ریال بعد از یک ماه این ۵۰ هزار تومان بی ارزش شده و در حد ۲۰ هزار تومان میشود و در مدت یکسال که مبلغ کتاب به دست ناشر برسد تماما ارزش خود را از دست میدهد.