به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، عباس تقدسی نژاد قائم مقام قرارگاه ملی مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: روشهای کشف فساد به دو گروه نظارت حاکمیتی و نظارت مردمی تقسیم بندی میشود. در نظارت حاکمیتی سازمانهایی خاص متولی نظارت و کشف فساد هستند؛ در حالی که در نظارت مردمی از ظرفیت عموم جامعه برای کشف و مقابله با فساد استفاده میشود. دیدگاه رایج در میان تصمیمگیران دولتی عمدتا ناظر به نظارت حاکمیتی است، اما مطالعات جهانی نشان دهنده اثر بخشتر بودن نظارت مردمی است. نظارت حاکمیتی دارای محدودیتها و نقاط ضعفی است که بر کارایی موثر آن اثر منفی میگذارد.
اولین محدودیتی که نظارت حاکمیتی با آن روبروست کم اطلاعی بازرسان نسبت به اطلاعات متخلفان است. در مواردی که متخلفان دسترسی بیشتری به اطلاعات اقتصادی و راههای دور زدن قانون باشند، در نتیجه دست بالا و قدرت بیشتری خواهند داشت.
در اینجا این قدرت اطلاعاتی سبب میشود که بازرس اطلاعات لازم را برای برخورد با تخلف در اختیار نداشته و اصولاً بازرس توان کشف و برخورد با تخلف را نخواهد داشت؛ بنابراین در این شیوه از نظارت ناظران حلقه محدودی از افراد هستند و اطلاعات را میتوان از تعداد محدود افراد پنهان نگه داشت، اما نمیتوان بهگونهای عمل کرد که هیچ شخصی از تخلف مطلع نشود. برای مثال، وقتی یک کانتینر حامل کالای قاچاق درحال ورود به کشور است، ناظر مربوط از تمام محتوای محموله با جزئیات آن اطلاع ندارد، در صورتیکه صاحب کالا، کارگران جابجاکننده، شرکتهای انبارداری و... از محتوای آن اطلاع دارند.
دومین محدویت نبود امکان اعمال نظارت در تمامی موقعیتهاست. موقعیتهایی که در خطر ایجاد فساد هستند، بسیار زیاد و پراکنده است و با رویکرد اتکای صرف به نظارت متمرکز، باید در تمامی این موقعیتها، ناظر یا ناظرانی قرار داد. طبیعی است که انتصاب ناظر در همه مکانها و موقعیتها امکانپذیر نبوده و در همان حدی هم که از ناظران استفاده میشود، هزینه اجرایی و مالی بالایی را بر حاکمیت وارد میکند.
سومین نقطه ضعف امکان تبانی بین بازرس و متخلف است. پیوستن ناظر جدید به جمع ناظرین قبلی، تفاوت ساختاری مؤثری ایجاد نمیکند و مجدداً در صورتیکه منافع جمع ناظرین بهعلاوه ناظر جدید در وقوع تخلف باشد، امکان شکلگیری فساد سازمانیافته نیز وجود خواهد داشت؛ بنابراین علیرغم افزایش هزینههای نظارت همچنان تضمینی برای پیشگیری از فساد وجود ندارد.
چهارمین محدودیت هزینه اجرایی بالاست؛ در روش نظارت مستقیم و مبارزه با فساد از مسیر تشدید نظارتهای حاکمیتی و افزایش تعداد ناظرین به خودی خود هزینه اجرایی بالایی دارد و در صورتی که بخواهیم جدیت بیشتری در برخورد با فساد صورت دهیم، این هزینه افزایش خواهد یافت. همه این هزینه نیز صرف ناظرانی میشود که تنها وظیفهشان برخورد با تخلفات است و در انجام همین وظیفه نیز در معرض فساد هستند.
پنجمین نقطه ضعف عدم کارآیی مشوقها برای کشف فساد است. معمولاً بهدلیل عدم همسویی منافع بازرسین با کشف تخلفات، انگیزه کافی جهت تلاش واقعی برای مبارزه با فساد در این افراد وجود ندارد. ازسوی دیگر نیز در صورت تعیین مشوقهایی برای کشف فساد توسط بازرسان و سازمانهای نظارتی، منافع و بلکه بقای سازمان نظارتی، وابسته به وجود فساد خواهد بود. مشکل وابستگی بقای سازمان به وجود فساد، موجب میشود ناخودآگاه رفتارهای سازمانهای نظارتی طبق این قاعده تنظیم شود؛ بنابراین روش نظارت مستقیم حاکمیتی از طریق حلقه بستهای از ناظرین هزینههای هنگفتی را بر نظام عامل تحمیل میکند و نتیجه قابل قبولی نیز در کاهش تخلفات نخواهد داشت. این موارد میتواند منجر به عدم موفقیت در کشف و برخورد با متخلفان شود؛ بنابراین باید بهدنبال روش دیگری جهت کشف و برخورد با مفاسد اقتصادی بود.
مزایا و الزامات جمعسپاری نظارت و تقویت نظارت مردمی
استفاده از جمعسپاری و نظارت مردمی میتواند راهکاری مؤثر در کشف تخلف باشد که مشکلات راهحل اول را بهنوعی مرتفع خواهد کرد. در این روش به علت اینکه از اطلاعات آحاد جامعه استفاده میشود، احتمال عدم تقارن اطلاعات و عدم حضور فرد گزارشدهنده بهشدت کاهش خواهد یافت، زیرا مردم در بسیاری از موارد میتوانند بهعنوان ناظر عمل کنند. همچنین بدین سبب که افراد مختلف و متعددی با مسئله روبرو میشوند، احتمال تبانی کاهش خواهد یافت، چراکه در صورت تبانی فرد اول سایر افراد بهعنوان گزارشدهنده تخلف عمل خواهند کرد.
استفاده از ظرفیت مردمی در کشف تخلفات نیازمند فراهم شدن زیرساختهای قانونی آن است، زیرا گزارشدهندگان تخلف ممکن است در معرض خطر رفتارهای تلافی جویانه از طرف مفسدین باشند؛ بنابراین نیاز است که سازوکارهایی طراحی شود تا هویت این افراد ناشناخته بماند و همچنین تحت قواعد حمایتی و حفاظتی قرار گیرند. از سوی دیگر گزارش تخلفات با هزینههای مادی و غیرمادی گوناگونی همراه است؛ بنابراین باید نظامهای انگیزشی نیز بهگونهای طراحی شود که افراد دارای انگیزه کافی جهت گزارش تخلفات باشند. هرچه انگیزه افراد برای گزارش تخلفات بیشتر باشد، ریسک انجام فساد برای متخلفین بیشتر خواهد شد.
جریمه متخلفین و پرداختن بخشی از آن بهعنوان پاداش به افراد عادی کشفکننده تخلف سبب افزایش انگیزه و مشارکت افراد در فرآیند مبارزه با فساد میشود و از سوی دیگر آفتهای پرداخت مشوق به سازمانهای نظارتی را نیز بههمراه نخواهد داشت. همچنین این مشوقها میتواند به شکلگیری مؤسسات تخصصی حقوقی و نوعی بازار برای مبارزه با فساد منجر شود.
نکته مهم این است که در این سازوکار هیچ هزینه مالی یا اجرایی برای دولت ایجاد نخواهد شد، چراکه در این سازوکار مشوقهای پرداختی به گزارشدهندگان تخلفات صرفاً از محل عایدی حاصل از کشف و برخورد با متخلف تأمین خواهد شد. یعنی اگر تخلفی انجام شده باشد و این تخلف توسط سازمانهای نظارتی کشف نشده باشد و طبق گزارش و مدارک افشاگران با متخلف برخورد شده و متخلف جریمه شود، افشاگر از بخشی از جریمه پرداخت شده توسط متخلف، بهرهمند خواهد شد.