به گزارش خبرگزاری دانشجو، همزمان با روی کار آمدن دولت جدید کشورمان به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی"، بسیاری از ناظران وتحلیلگران داخلی و بین المللی، دیدگاه های متفاوتی را در مورد نوعِ رویکرد دولت جدید ایران در مورد معادله برجام و ازسرگیری مذاکرات هسته ای مطرح کرده اند. دولت ابراهیم رئیسی تاکنون ضمن ابراز تمایل به احیای مذاکرات برجام، بر این مساله تاکید داشته که فرآینده "مذاکره برای مذاکره" را نخواهد پذیرفت و صرفا وارد مذاکراتی با طرف های غربی در مورد معادله برجام و احیای آن خواهد شد که برای ملت ایران، منافع و دستاوردهای عینی و ملموس به همراه داشته باشد.
در این چهارچوب، در ماه های اخیر، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی به طرق مختلف سعی داشته اند تا با طرح برخی پیشنهادات، ایران را ترغیب به بازگشت به روند مذاکرات هسته ای کنند. پیشنهاداتی که با هدف اقناع ایران جهت ازسرگیری مذاکرات مذکور ارائه می شوند و سعی دارند بابِ دور جدیدی از مذاکرات با تهران در مورد مساله هسته ای آن را باز کنند. در ادامه به سه پیشنهاد عمده که در این رابطه مطرح می شود، اشاره می گردد.
*برجام و پشنهادِ دوره تنفس جهت خروج از آن
"دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا با خروج یکجانبه از توافق برجام در سال 2018 و وضع تحریم های گسترده علیه ایران در قالب "کارزار فشار حداکثری"، عملا تلاش های دیپلماتیکِ چند ساله میان ایران و غرب با محوریت انعقاد توافقی موثر و راهگشا در مورد مساله هسته ای ایران را خنثی کرد و بر ارتفاعِ دیوار بی اعتمادی میان تهران و واشنگتن افزود.
در این راستا، عده ای از تحلیلگران و کارشناسان پیشنهاد می دهند که در روند احیای توافق برجام، به طور خاص یک "دوره تنفس جهت خروج از برجام و متوقف ساختن تعهدات از جانب هر کدام از متعهدان"، پیش بینی شود. در واقع، این پیشنهاد تاکید دارد که اگر هر کشوری از طرف های برجام بخواهد از توافق مذکور و تعهدات خود در قالب این توافق شانه خالی کند، بایستی تا یک سال همچنان به تعهداتش عمل کند و سپس نیت خود را عملی سازد. این مساله در نوع خود موجب خواهد شد تا دیگر طرف ها(از جمله ایران)، خود را با واقعیت هایی که احتمالا در ادامه راه بایستی با آن ها رو به رو شوند سازگار کنند و خسارتِ خروج اعضا، به حداقل ممکن برسد(در این رابطه حتی می توان جریمه و تنبیه هایی را نیز برای هر کشوری که بخواهد چهارچوب برجام را ترک کند، در نظر گرفت).
حامیان این پیشنهاد به طور خاص به نحوه خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی اشاره می کنند که علی رغم تاکیدات فراوان ترامپ در این رابطه، آمریکا به دلیل پروتکل های قانونیِ سازمان مذکور، یک سال بعد از اعلام نیتش جهت خروج از این سازمان، می توانست از آن خارج شود. مساله ای که عملا از وارد آمدن آسیب های جدی به دستورکار جهانی سازمان بهداشت جهانی جلوگیری کرد و با روی کار آمدن بایدن، بار دیگر آمریکا خود را کاملا در چهارچوب قیودِ سازمان مذکور قرار داد.
*انعقاد توافقی محدود با هدف تسهیل روند انجام مذاکرات گسترده تر
یکی دیگر از پیشنهادهایی که جریان های سیاسی و رسانه ای غربی با هدف تسهیل روند مذاکرات احیای برجام مطرح ساخته اند، ضرورت انعقاد توافقی محدود میان ایران و طرف های بین المللی برجام است که در قالب آن، ایران پیشرفت های هسته ای خود را متوقف ساخته و در مقابل، از برخی امتیازات اقتصادی نظیر گشایش هایی در بحث فروش نفت خود و یا دسترسی به منابع مالی بلوکه شده اش، برخوردار خواهد شد.
در این چهارچوب، عملی شدنِ این پیشنهاد، عملا هم برای ایران و هم آمریکا(به زعم ارائه دهندگان این پیشنهاد)، محرک و انگیزه های کافی جهت پیوستنِ موثر به روند مذاکرات هسته ای وین را فراهم خواهد کرد و می تواند در به نتیجه رسیدنِ نهایی مذاکرات نیز نقش قابل توجهی بازی کند.
حامیان این پیشنهاد به طور خاص به توافق محدود میان ایران و غرب در سال 2013 و قبل از انعقاد توافق برجام اشاره می کنند که در نوع خود زمینه را برای انجام گفتگوهای بیشتر و در نهایت انعقاد توافق برجام در سال 2015 فراهم کرد.
با این همه، آنچه در این میان بیش از همه مهم است این نکته می باشد که اساسا طرف های غربی و مخصوصا آمریکا، مذاکره با ایران را در سطحی کلان، به مثابه ابزاری جهت حل مشکلات خود با این کشور ارزیابی نمی کنند بلکه بر عکس، عملا مذاکره را به مثابه ابزاری جهت نابودکردن و تضعیف ایران می بینند. امری که در نهایت میتواند هر گفتگو و مذاکره ای را با شکست رو به رو کند و تنش و بحران را جایگزین گفتگوها و مذاکرات سازنده دیپلماتیک کند. به طور کلی باید گفت طرف های غربی قبل از اینکه بخواهند پیشنهادهای گوناگون جهت احیای برجام ارائه کنند، بایستی تغییری اساسی در نوع نگاه خود به مساله تعامل با ایران ایجاد نمایند. امری که می تواند بیش از طرح پیشنهادهای مختلف، به ازسرگیری گفتگوهای برجامی و مذاکره در رابطه با مساله هسته ای ایران، کمک کند و راهگشا باشد.
*تاکید بر Plan B با هدف ایجاد ارعاب در طرف ایرانی
یکی دیگر از مسائلی که طرف های غربی و به طور خاص آمریکا با تاکید بر آن سعی داشته اند ایران را وادار به ازسرگیری مذاکرات هسته ای کنند، تامیدات مکرر آن ها بر اجرایی شدن طرح جایگزین/Plan B در صورت عدم پذیرش ازسرگیری مذاکرات از سوی ایران می باشد. در واقع، آمریکا و همچنین رژیم صهیونیستی با تهدید ایران به انجام حمله نظامی و همچنین اقدامات خرابکارانه علیه تاسیسات و مراکز حساس اتمی آن، سعی داشته اند تا عواقب عدم بازگشت ایران به میز مذاکره را(به زعم خود) یاد آور شوند.
این در حالی است که ایران اساسا این مساله را رد کرده و حتی طرج جایگزینِ طرف های غربی را با پیشرفت های قابل توجه هسته ای خود، معکوس نیز ساخته است(در راستای منافع خود). عدم کُرنش ایران در برابر تهدیدات طرف های غربی و بازیگرانی نظیر رژیم صهیونیستی و در عین حال تقویت بیش از پیش بنیان های قدرت هستهای کشورمان، وقتی در کنارِ شکست های خفت بار آمریکا و متحدان آن در منطقه خاورمیانه(مخصوصا در عقبنشینی اخیر آمریکا از افغانستان) دیده و ارزیابی شود، عملا این مساله را تقویت می کند که اساسا صحبتِ طرف های غربی از طرح های جایگزین در مواجهه با ایران، بیش از آنکه برای ایران حامل ضرر باشد، موجب تضعیف موضع خودِ آن ها خواهد شد. توان نظامی و امنیتی ایران و همچنین موقعیت سیاسی بین المللی این کشور نیز عملا هرگونه اقدام نظامی و خرابکارانه علیه ایران را به اقدامی پرهزینه تبدیل می کند(مساله ای که در پی خرابکاری در تاسیسات اتمی نطنز و همچنین ترور شهید فخری زاده از سوی رژیم صهیونیستی نیز به وضوح شاهد آن بودیم و ایران با یپشرفت های قابل توجه هسته ای، جوابِ طرف های متخاصم را به خوبی داد).