به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام غلامحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس شورای اندیشهورز سازمان فرهنگی هنری و فرهنگسرای اندیشه در یادداشتی به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی ضمن واکاوی استراتژی نظامی حاج قاسم در میدان، مدلی برای حل مشکلات اقتصادی پیشنهاد کرد.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
امروز دومین سالگرد شهادت سپهبد پاسدار مجاهد مخلص شهید حاج قاسم سلیمانی است؛ شهادتی که برای او تعالی و برای ما دردی سوزناک بوده و هست.
حاج قاسمی که خود را سرباز ولایت نامید. سربازی او در کنار فرماندهیاش، مدلی از حکمرانی نظامی را تعلیم داد. مدل حکمرانی شبکهای؛ نه حکمرانی هرمی که در اتاق فرماندهی بنشیند و سلسلهوار دستور دهد و یا اینکه در میدان باشد؛ اما فاقد استراتژی و تنظیمگری.
حاج قاسم از قدرت استراتژی نظامی بالایی برخوردار بود؛ لکن راهبردی را با تنظیمگری و خدمات میدانی جمع میکرد و سربازی میدان را با رهبری نظامی توأمان داشت؛ این مدل یعنی حکمرانی شبکهای مقاومت. حاج قاسم با این مدل حکمرانی توانست اختاپوسهای داعشی را نابود کند و آمریکای جنایتکار را به زانو بنشاند.
حکمرانی شبکهای سیدالشهدای مقاومت از روح توحید نظری و تقوای عملی برخوردار بود. این مدل درس بزرگی برای درمان وضع موجود اداره اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور است.
کشور ما بیش از صد شورای عالی دارد که تنها به سیاستگذاری بسنده میکنند؛ نه حکمرانی و گاه هم بین حکمرانی و حکومتداری خلط میکنند و میخواهند به جای قوای سه گانه عمل کنند و باعث آشفتگی میشوند. حکمرانی شبکهای را باید از شهید حاج قاسم سلیمانی آموخت و دانست که بهترین الگو برای مقابله با اختاپوسهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی کشور است.
متاسفانه دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی در کشور که به ظاهر ترکیبی از احزاب مصوب وزارت کشور هستند؛ تبدیل به باند (به تعبیر شهید بهشتی) شدهاند که نه اساسنامه و مرام نامهای دارند و نه سازمان و تشکیلات و برنامه عملیاتی و تنها به بیانیههایی میپردازند که منتهی به حمایت از اختاپوسهای خون آشام موجود خواهد بود؛ حمایتی در پوسته ظاهری از ولایتمداری و مردمسالاری؛ اما در واقع ولایتگریزی و مردم ستیزی.
شهید سلیمانی با عقلانیت انقلابی، دانش نافع و عقل جمعی از همه جریانهای سیاسی، استراتژی توحیدی، تدبیر عملیاتی شرعی، میدانداری مردمی، عواطف انسانی و روح الهی و معنوی و ولایتمداری و مردم سالاری واقعی در حکمرانی حکمی شبکهای مقاومت بینالمللی توفیق یافت. این همان مکتب سلیمانی برگرفته از منظومه فکری و اجتماعی خمینی کبیر و خامنهای عزیز است.
امیدوارم تا دیر نشده است مردم را دریابیم؛ مردم مومن ولایی پابرهنه کوخنشین دردمندی که دیدن گرفتاری آنها، قلب هر انسانی را به درد میآورد.
خداوندا توفیق خدمت به محرومان و درک حکمرانی حکمی شبکهای را به مسئولان کشور عنایت فرما و توفیق جهاد خالصانه و شهادت فی سبیل الله را نصیب مساکینت مرحمت نما.