گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، «مارز»؛ دهستاني در ١٠٠ كيلومتری شهرستان قلعهگنج؛ جنوبی ترين بخش استان كرمان كه ٤٠ روستا دارد. روستاهایی كه تعداد خانوارش از ١٠٠ و ١٥٠ و ٢٠٠ بيشتر نميشود. مارز يعني مرز. مرز به معناي بن بست و پايان. مرز سه استان؛ كرمان، هرمزگان، سيستان و بلوچستان.
دلایل محرومیت مارز
وارد محدوده جغرافیایی مارز که بشوی، وارد محدوده فقر شدهای. هر چه پیش بروی، به اوج و انتها نزدیکتر میشوی. اوج فقر، انتهای فراموشی. در مارز، ٦٥٠ خانوار (٣٢٠٠ نفر) ساکن هستند که از این تعداد، ١٥٠ خانوار، مددجوی کمیته امداد و مستمری بگیرند؛ درآمد ماهانه بیش از ٩٠ درصد ساکنان این دهستان؛ اگر مددجوی امداد و مستمری بگیر نباشند، یارانه ٤٥ هزار و ٥٠٠ تومانی دولت است. مارز، از ماه مانک شروع میشود و با «کَلاهُن» به پایان میرسد. کلاهن، آیینه فقر کرمان است. روستایی که ٨ خانوار در آن ساکنند و با نور فانوس زندگی میکنند. غلامرضا حسن خانی؛ دستیار ویژه مدیرکل کمیته امداد استان کرمان میگفت: ضریب محرومیت مارز ٩ است (هیات وزیران، سال ١٣٨٨ برای مناطق محروم کشور ضریب محرومیتی مشخص کرد تا این مناطق با اولویت ضریب، در فهرست اقدامات رفع محرومیت قرار بگیرند. در آن سال، شهرستان قلعهگنج، با ٣٠٠ روستای تابعه که ٣ درصد جمعیت و ٦درصد مساحت استان را داشت، با ضریب ٩ به عنوان یکی از مناطق در اولویت شناسایی شد.)
تا چشم کار میکند نخلهای خشک و بیبر است، سنگ است و کلوخ و زمینِ خشکِ عزادارِ بیآبی. تا چشم کار میکند، صخرههای زاویهدار و خشنِ بیمِهر. خاک از بس آفتاب خورده، سفید شده، پیر شده. از کیلومتری نامشخص، جاده تمام میشود. جاده دیگر نیست. انگار در یک معبر مالرو، کوه را خرد کردهاند ریختهاند وسط معبر. ٣٠ کیلومتر راه، فاصله آخرین روستاهای جنوب کرمان تا قبل از دیوار کوه، راهی است مفروش با قلوه سنگ. چرخهای وانت، در این مسیر فراموش شده، ثانیه به ثانیه و سانتیمتر به سانتیمتر، کند و سنگین، میچرخد و وانت در هر ربع دور چرخش چرخ، روی دست اندازی متشکل از قلوه سنگها بالا و پایین میشود و از جا میجهد. در همین مسیر، به خوبی میشود معنای فراموش شدن را فهمید. هر دقیقهای که میگذرد، وضوح این معنا بیشتر میشود. وقتی به روستای «ناهوگان» میرسیم، انگار روستا را با فقر آبیاری کردهاند. روستایی در ١٠٥ کیلومتری قلعهگنج که در گذشته نه چندان دور، سایه بر سر رودخانهای داشت و همسایه مراتع سرسبزی بود و محصول درختان نخل روستا، سفرهای رنگینتر از چیدمان محقر نان خشک و کشک فراهم میکرد. امروز، نخلها از بیآبی خشکیده و مرتع، جای خود را به تیغ و خار سپرده و دیوارهای صله بسته دره، گواه منصفی است بر اینکه رودی که دیگر زلال هم نیست، فقط آنقدر ورودی و خروجی دارد که به درد شستن کاسهای و پیراهنی بخورد و آب شرب و شست و شوی ١٥٠ نفر آدم را تامین کند.
محرومیت جدی در مرز کرمان
خشکسالی، عدم وجود زیر ساخت ها، فقر فرهنگی، بیکاری مهمترین عامل کپرنشینی در جنوب کرمان محسوب میشود که البته طی دهه اخیر با وجود اقدامات صورت گرفته بر تعداد کپرنشینان جنوب کرمان افزوده شده است.
در دهستان مارز در چند کیلومتری مرکز شهرستان قلعه گنج به سادگی میتوان روستاهایی با جمعیت ۱۰۰ خانوار را مشاهده کرد که نه آب، و برق دارند و نه می توان امکانات ابتدایی یک زندگی امروزی را در آن ها مشاهده کرد.
مارز در منتهی علیه جنوب استان کرمان قرار دارد که شامل ۴۰ روستا است که مجاور سه استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان قرار گرفته است در این منطقه مهمترین منبع درآمد مردم یارانه ای است که برای هر نفر ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفته شده است.
شاید باورش سخت باشد اما برخی از مردم این روستاها به دلیل عدم صدور شناسنامه در زمان تولد حتی از داشتن همین یارانه هم بی نصیب ماندهاند.
اکثر این روستاها از کپر ساخته شدهاند که همان برگ درختان خرما است، این روستاها از داشتن مدرسه، آب و برق و جاده دسترسی محروم هستند و با وجود اقدامات صورت گرفته طی سالهای اخیر هنوز مردم محروم مناطق دور افتاده طعم توسعه را نچشیدهاند.