گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو-مرضیه انبری؛ زنهای میانسال دور محوطهی پارک در حال پیاده روی بودند. قدمهای آهسته بر میداشتند. از دور پیدا بود هر کدام به درد جسمی مبتلا هستند؛ زانو درد، کمردرد و ... البته اضافه وزن هم در این سن و سال بدیهی است. روی یک نیمکت نشستند تا خستگی در کنند و باهم خوش و بش کنند. یکی از خانمها میگفت: «فایده نداره، اگه همینجوری تو خونه بشینم میترسم آخرش سر پیری زمین گیر شم»، یکی دیگر از خانمها در جواب به او گفت: «ما که جوون بودیم اینهمه بچه آوردیم؛ این همه کار میکردیم تو خونه تهش شدیم این. خدا به داد جوونا برسه که نصف ماهم کار نمیکنن و روی یدونه بچه موندن» زنها دوباره بلند شدند و به سمت دیگر پارک شروع به پیاده روی کردند. هیچکدام کفش مناسب پیاده روی نداشتند و با همان لباسهای معمولی بودند. همینطور راه میرفتند و با یکدیگر بگو بخند میکردند. از کنار کریدور وسایل ورزشی زرد رنگ و قرمز رنگ عبور کردند؛ وسایل خالی بود. بجز یک دوچرخه ثابت که دو بچه در حال بازی با آن بودند. زنها همین جور که صحبت میکردند به سمت انتهای پارک رفتند.
بیگانگی خانواده ایرانی با ورزش
ایرانیان طی دهههای متوالی به کم تحرکی مبتلا شدهاند. شاید سبک زندگی جدید که دوران سرعت و استفاده از تکنولوژی است یکی از علل این موضوع باشد. بیگانگی با ورزش شامل تمام اعضای خانوادههای ایرانی میشود. پدر، مادرو فرزندان. در گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۸ منتشر کرد آمده است که: «بیش از ۶۴ درصد مردم ایران ورزش نمیکنند. میانگین مدت زمان افراد ورزش کرده از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۴، ۱۵ دقیقه بود که در سال ۱۳۹۶ به ۲۷ دقیقه افزایش یافت که میتواند تا حدودی ناشی از مداخله حمایتی قانونگذار در برنامه ششم توسعه و موضوع مهم ورزش از مالیات بر ارزشافزوده باشد. از سوی دیگر، سرانه موجود فضای ورزشی کشور به اندازه طول یک «گام» است و به ازای هر چهار هزار نفر جمعیت، یک مکان ورزشی وجود دارد.» این شرایط در کنار امراض ناشی از چاقی مثل دردهای جسمانی مشترک بین دو جنس، در بین زنان اثر متفاوتی خواهد داشت. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۶، ۶۳ درصد زنان ایرانی دارای اضافه وزن و چاقی هستند. این موضوع را در کنار بیماریهای زنانه نیز باید مورد توجه قرار داد. برای مثال زنان چاق مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک برای تنظیم چرخه عاقدگی نیازمند فعالیت بدنی و ورزش هستند. فعالیت ورزشی مناسب امکان باروری این گروه از زنان را افزایش میدهد. مثالهای دیگر نظیر تاثیر چاقی بر شکست در درمانهای ناباروری، دیابت بارداری، پره اکلامپسی، جنین ماکروزوم و ... نیز در گزارشات پزشکی قابل رویت است. اما با وجود چنین مشکلاتی در میان زنان، تا کنون در برنامههای جمعیتی چه در بعد قانون گذاری، چه در بعد فرهنگ سازی، کمتر اشارهای به ترویج ورزش همگانی در بین زنان شده است.
تجربیات موفق بینالمللی برای توسعه ورزش همگانی
پیرامون فقدان فعالیت ورزشی در بین زنان، در این گزارش قصد داریم نگاهی به کم و کیف توسعه و ترویج ورزش همگانی در ایران داشته باشیم. موضوعی که باید به بخشی از زندگی روزانهی مردم تبدیل شود. اما این موضوع نزد مسئولان ذی ربط، در مقایسه با تلاش برای ارتقای ورزش قهرمانی، حالت مهجورتری دارد. از سوی دیگر برای سیاست گذاری در جهت ترویج ورزش همگانی ما در بعد سخت افزاری و نرم افزاری این موضوع دچار خطای محاسباتی شدهایم و تلاشهای سابق نتیجه ایدهآل را نداشته است. در ادامه این گزارش گفتوگویی با حسین گلزار، پژوهش گر و مستندساز، داشتیم. ایشان صحبتهای خود را با اشاره به مسائل زیرساختی آغاز کردند و با ذکر یک مثال موفق از کشور آلمان که در زمینه نهادینه کردن ورزش در بین مردم به موفقیت قابل توجهی رسیده است، عنوان کردند: «تجربهی موفقی که میشود با نگاه کردن به کشورهای دیگر به دست آورد، این است که برای ترویج ورزش همگانی، صرفا به تبلیغات اقناعی یا حتی تنها به بسترسازی از طریق فراهم کردن مثلا بوستانها و ابزارها و اینها بسنده نکنیم. یک ارتباطی شکل گرفته است که من اسم آن را ساختارسازی میگذارم. برای مثال در آلمان شما به عنوان آقا یا خانمی که ماهانه این قدر ساعت باشگاه رفتن را پر بکنید و گواهی باشگاه بیاورید، من در حق بیمهی سالانه به شما این قدر تخفیف میدهم یا مثلا هزینهی ثبت نام باشگاه را به شما تخفیف میدهم. چرا؟ چون مثلا طبق تحقیقات به این نتیجه رسیده است که کسانی که ده سال مستمر ورزش کرده اند؛ الان کمتر بیماری قلبی دارند. پس من که بیمهی عمر و بیمهی درمانی ارائه میکنم چرا مشتری تشویق به چنین کاری نکنم. هم ورزش ترویج شده است؛ هم اقتصاد باشگاهها چرخیده است و هم بیمه کمتر متحمل پرداخت خسارت و هزینه درمانی شده است و هم جامعه سالم تری خواهیم داشت. در این فرایند پول به عنوان یارانه دولتی پرداخت نمیشود. بیشتر مانند کارهایی است که الان تاکسیهای اینترنتی از طریق باشگاه مشتریان برای جذب مشتری انجام میدهند. بیمه از سمت ساختار و دولت ملزم شده که طرحهای تشویقی بگذارد. اینها به صورت طرحهای تخفیفی-تشویقی است و یارانهای نقدی به فرد داده نمیشود.»
ایشان با اشاره به نقش شرکتها و استارتاپها در توسعهی ورزش همگانی بین پرسنل خود اشاره کردند و افزودند: «در ایران کسب و کارهای جدید و استارتاپها به سمت این که مثلا در لابی شرکتشان یک فوتبال دستی یا میز پینگ پنگ گذاشته باشند رفته اند؛ ولی بعضیهای آن در حد دکور است. در کسب و کارهای مطرح دنیا، بخشی از فعالیت روزانهی نیروهای شان را به ورزش اختصاص میدهند. پس ساختارسازی یک حلقهی مفقودی است که من شبیه آن را در ایران ندیده ام. در ایران اقناع وجود دارد. بعضی جاها حتی شاید بسترسازی هم وجود داشته باشد. شاید شما بگویید مثلا در تهران بسترسازی وجود دارد؛ اما در فلان شهرستان همان زیرساخت هم نیست. اما چیزی که حتی در تهران هم نیست ساختارمند شدن این فرآیندهاست.»
معیارهای موفقیت و پایداری ورزش همگانی
از اواسط دهه هشتاد به بعد یکی از برنامههایی که توسط دولت در راستای توسعهی ورزش همگانی انجام میگرفت، پیاده روی خانوادگی بود که با تبلیغات وسیع و بعضا پوشش زنده صدا و سیما همراه بود. رویداد ورزشی که با استقبال مردم با انگیزههای مختلف مواجه میشد. اما همواره با حواشی نیز همراه بود. حاشیههای مربوط به قرعه کشی و اهدای جوایز و ... به هر جهت این رویداد بیشتر به یک برنامه سرگرمی خانوادگی شباهت داشت تا یک فعالیت ورزشی. آثار روانی این برنامه بر آثار جسمانی پیشی گرفته بودند. حسین گلزار در ادامهی صحبتهای خود به پایداری برنامههای ورزشی اشاره داشت و از فعالیتهای رویداد محور به عنوان یک آسیب در برنامههای ورزشی یاد کرد و گفت: «به عنوان آسیب شناسی فعالیتهای ورزش همگانی، شاید بیشتر از ۹۰ درصد فعالیتهای ورزش همگانی در کشور ما رویداد محور بوده و در برگزاری رویداد خلاصه شده است. مثل همایشهای پیاده روی خانوادگی در شهرهای مختلف. نگاه رویدادی به جریانی که به استمرار نیاز دارد، هیچ وقت جواب نمیدهد. یعنی شما این رویداد را برگزار میکنید، اما شما که نمیتوانید هر هفته رویداد برگزار کنید. فعالیتهای رویدادی به این معنا، کمپینهایی اند از یک حلقه و سیکل که بیشتر جنبهی تبلیغاتی دارد حالا وقتی باقی چرخه معیوب باشد این بخش هم اثر چندانی نخواهد داشت.»
او در ادامهی صحبتهای خود به برشمردن ویژگیهای ورزشهای همگانی که ساختار سازی آنها به عهدهی مسئولین است، پرداخت و بیان داشت: «ورزشهای همگانی، همان طور که میدانید لیست عریض و طویلی دارد و شاید حدود ۵۰ مورد یا بیشتر هم وجود دارد که مثلا بازی مافیا و بازیهای فکری هم جزء ورزشهای همگانی قرار میگیرد. با نگاه کردن به آن آسیبی که گفتم، رویکرد مناسبی که الان میتواند اتخاذ شود و باتوجه به صحبت هایم با فدراسیون ورزش همگانی اطلاع دارم که آنها هم تمایل دارند که به این سمت بروند. ویژگی اول این رویکرد این است که از این لیست بخشی از ورزشها را انتخاب کنند که اول تحرک داشته باشند. ویژگی دوم این که در دسترس باشند و سوم این است که ارزان باشند. یعنی مثلا شاید پینت بال هم بازی خیلی خوبی باشد، اما چند شهرستان باشگاه پینت بال دارند؟ اگر با رویکرد پالایشی به کار نگاه کنیم؛ میبینیم که از این لیست، پنج الی شش ورزش یا حتی کمتر باقی میماند که میشود برای آنها کار اجتماعی، ترویجی و تبلیغی کرد. ورزشهای عمومیتر مانند دو، ورزش صبحگاهی و ورزشهایی که میتوان با زیرساختهای بوستانها و پارکها و با هزینهی حداقلی انجام داد در اولویت هستند.»
گلزار همچنین اشارهای داشت به بازیهای الکترونیکی که از طریق عینکها و حس گرهایی که به دست و بدن وصل میشوند. این بازیها نیز در زمرهی ورزشهای همگانی قرار دارند. وی در ادامه به توسعهی ورزش در بستر مجازی اشاره داشت و افزود: «در این بازیها با جامعهی از مخاطبان به صورت آنلاین بازی میکنند که برای مادرانی که در حوزهی گزارش شما هستند هم موضوعیت دارد در دورهی کرونا هم کلاسهای آنلاین ورزشی بین خانمها رواج یافته بود. هر چند که این مسائل در ساختارهای رسمی تبلیغ نمیشوند، اما اتفاق افتاده اند و نمونههای آن را میبینیم.»
ایدههای پیش روی دولت برای توسعه ورزش با مقتضیات مادرانه
گاهی دولت و شهرداریها اقدام به تجهیز بوستانها میکنند و یا برنامههای عمومی دیگری را برگزار میکنند به رغم اینکه هچ منع آشکاری وجود ندارد، اما عوامل مخفی سبب میشود که مادران از امکانات فعلی ورزشی نیز بی نصیب باشند و این موضوع در برنامههای آتی نیز ادامه پیدا کند. مسائل مذهبی و فرهنگی در بین یک طیف از جامعه زنان میتواند یکی از عوامل باشد که مثلا یک زن چادری رغبتی به ورزش کردن در پارک ندارد. همانطور که در گزارشات سابق مجموعه مادران تنها نیز اشاره داشتیم؛ همه جای ایران امکاناتی مثل پارک بانوان نیست. اما مهمتر از این موضوع مشغولیتهای مادران است که اساسا فرصتی برای دور شدن از فرزندان و منزل ندارند. چه برای مراجعه به امکانات رایگان شهری و چه برای مراجعه به باشگاهها. حسین گلزار در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به محدودیتهای زنان از ایدههایی گفت که دولت میتواند برای ترویج ورزش در بین مادران داشته باشد. وی مطرح کرد: «دلایل فرهنگی یا مذهبی، میتوانند مشکل بالقوهای باشند؛ اما باید بررسی کنید که برای ورزش کردن یک خانم چه قدر فضا در پارکها فراهم است؛ یا به چه زیرساختهایی نیاز است؟ مثلا الان در تهران که البته قابل قیاس با هیچ جای ایران نیست، شهر بانوها و شهر دختها وجود دارند که همهی آنها باشگاه ورزشی دارند. البته اینها همهی راه حلها نیستند و الان با گسترش شبکههای اجتماعی، خیلی راحت میشود بانوان را به ورزش تشویق کرد. شاید آن مادر اصلا مسئلهی دوم و سومش مسائل فرهنگی یا بحث پوشش باشد و اصلا وقت و امکان ورزش کردن را نداشته باشد. ورزش با گوشی، گجتها یا ماژولها میتواند برای او جایگزین بشود. نمونههای خیلی موفقی در دنیا وجود دارند و اپلیکیشنهایی که دارند این کار را میکنند که میشود آنها را معرفی کرد. مثلا اپلیکیشنهایی که قدم شمار روزانه دارند و افراد را به ورزش و کاهش وزن تشویق میکنند و نظامهای مبتنی بر پاداش و تشویق دارند که به افراد یادآوری میکنند و افراد با بررسی هزینه-فایده ورزش میکنند. اپلیکیشن هم رکورد را ثبت میکند. مثلا امروز در تهران هزار نفر هر کدام ۱۵ کیلومتر پیاده روی را ثبت کردند. هر چند که ورزش در پارکها لطف خود را دارند و اگر شما صبحها پارکهای مختلف را نگاه کنید، باز هم میبینید که مخاطب خودش را دارد، اما در آن سن و مخاطب هدفی که شما فکرش را میکنید نیستند و عمدتا بازنشسته ها، آدمهای مسن و افرادی که به ورزش به عنوان یک تفریح نگاه میکنند هستند. در گروه مد نظر شما تنها راه حل ورزش به صورت فیزیکی نیست و میتواند به این صورت هم باشد و مشوقهای ساختاری که افراد را تشویق به ورزش میکنند هم میتوانند کمک کننده باشند.»
ورزش همگانی به معنای درست و کامل آن باید گزینههای متنوعی را به هر یک از اعضای خانواده اعم از سالمندان، جوانان و کودکان ارائه دهد. با توجه به لیستی که عناوین ورزشهای همگانی را تشکیل میدهند (هفت سنگ، کبدی یا زو، الک دولک، یوگا، طناب کشی، فوتبال دستی، مچ اندازی، ورزش باستانی، آمادگی جسمانی، ایروبیک، پیلاتس و ...) این امر ممکن است. در نتیجه وجود چنین بسته ورزشی باعث نشاط تمام اعضای خانواده میشود. گلزار نیز در ادامهی صحبتهای خود ضمن اشاره به این موضوع و همچنین تاکید بر نقش مادران به عنوان فرد موثر در خانه، افزود: «چه بسا که بخش بانوان هم به عنوان بخش جدی از این پروژه قرار بگیرد که وجهه دیگری در بحث جمعیت هم دارد و میتواند در افزایش جمعیت و موالید هم تاثیر خودش را بگذارد. ما وقتی در ساختارهای مختلف به ورزش نگاه میکردیم، دیدیم که دو دسته بندی کلی میتوان راجع به ورزش داشت. ورزش قهرمانی به معنای ورزشی که رقابتی و جدی و حرفهای است و اگر یک روز آن را رها کنید ضربه میخورید و باید برای آن هزینه کنید و برای تان درآمد بیاورد و از طرف دیگر رقابت پذیر است. در صورتی که ورزشهای همگانی، قهرمانی و رقابتی نیستند. بازیها و دورهمیهای خوبی هستند. هم سلامتی را با خودشان دارند و هم این مولفهها را دارند. حالا این را بیاورید در فضای خانواده. به عنوان این که خانوادهای که میخواهد به سلامتش برسد؛ اما الزاما به دنبال ورزش حرفهای نیست چه قدر ورزش همگانی میتواند به او کمک کند. نقش مادر در این زمینه چیست؟ طبیعتا بخش زیادی از برنامه ریزیهای روتین خانه، به مادر برمیگردد. وقتی خودش نقش فعالی داشته باشد؛ طبیعتا خیلی راحتتر بین اعضای خانواده این اتفاق میافتد.»
فقدان اسناد بالادستی برای ترویج ورزش همگانی
به رغم اینکه بودجه قابل توجهی از شهرداریها به تجهیز بوستانها برای ایجاد کریدورهای ورزشی اختصاص یافته است؛ اما اگر اجرای این برنامه را دنبال کنیم به سند و قانون مشخصی نخواهیم رسید و عامل الزام آور شهرداریها مجهول باقی میماند. هرچند که در کنار این هزینههای مادی طرحهای توجیهی مناسبی برای استفاده از این وسایل اجرا نشده است و در خلال مصاحبه به این موضوع نیز اشاره شد که این وسایل ورزشی هم اکنون تبدیل به اسباب مضحکه و بازی شدهاند. حسین گلزار در پایان صحبتهای خود به قانون گذاری در عرصه ورزش همگانی نیز اشارهای داشت و بیان کرد: «از آن جا که به نظر من بسترهای ساختاری میتوانند منشا اثر باشند، فکر میکنم دو مطالبهی جدی میتوان داشت. یکی مطالبه سیاست گذاری شفاف و با هدف قابل سنجش و چشم انداز آن هدف که نمیدانم کدام مرکز متولی آن است؟ مرکز پژوهش ها، شاید خود فدراسیون، هیاتهای علمی و دپارتمانهای ورزشی دانشگاهها و مسئلهی بعدی، این است که مثلا در مجلس از طریق ایجاد ساختار به این مسئله کمک کند. وگرنه ما در قانون اساسی که مهمترین سند قانونی کشور است ورزش را اگر اشتباه نکنم در اصل سوم به عنوان تربیت بدنی و در کنار آموزش و پرورش داریم که دولتها را موظف کرده تربیت بدنی رایگان را مانند آموزش برای آحاد ملت فراهم کنند. اما مادامی که برای چنین هدفی مقاصد کوچک تعیین نکنیم اجرای آن با سلیقهها و اولیتهای افراد مختلف تغییر میکند»
ایشان همچنین خاطرنشان کردند که توسعهی ورزش همگانی علاوه بر تقویت نظام سلامت کشور، مقدمهای برای کشف استعدادهای ورزشی کودکان و نوجوانانی است که احتمال میرود قادر به ورود به عرصهی ورزش حرفهای و قهرمانی باشند.
در پایان به نظر میرسد دولت و مجلس اولا برای ارتقای سلامت جامعه اعم از زن و مرد ظرفیتهای مختلف خود را برای ورزش همگانی با اولویت ساختارسازی بکارگیرد. تا در در کوتاه مدت و بلند مدت شاهد تاثیرات مثبتی در کاهش انواع بیماریهای ناشی از چاقی و کمتحرکی باشیم. در کنار آن نیز زمانی که حاکمیت شعار جوانی جمعیت را دنبال میکند لازم است با توجه به محدودیتهای زنانه در بستر شهرسازی و در بستر الکترونیک برنامه تشویق زنان به فعالیتهای بدنی برای ممانعت از تشکیل و تشدید بیماریهای زنانه و ناباروری فراهم شود. ایجاد ساختارهای قابل لمس برای سلامت زنان در نتیجه فرزندآوری آسانتر، بیشک اثر مضاعفی نسبت به طرحهای اقناعی خواهد داشت. چه بسا زنانی که میل به فرزندآوری دارند؛ اما شرایط جسمانی آنها مانع میشود؛ اما این زنان که در حال حاضر در جامعه حضور دارند و در نسلهای بعد نیز بازتولید میشوند، نکوهش جامعه را دریافت میکنند و دولت نیز تا کنون اقدام موثری برای حل ریشهای مشکل مشترک این زنان انجام نداده است.