به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «خاطرههای من و فریدون» نوشته مستانه فکور بهتازگی با تصویرگری سیما ریحانی برای گروه سنی ب توسط انتشارات سروش منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب از ۱۵ داستان؛ انتظار شیرین، باغ زردآلو، پرندههای خیالی، گلهای اطلسی، خانم آبی، دندانهای کرمخورده، خانههای شنی، رنگینکمان شیشهای، ریزهمیزههای شکمو، گردش، مشق اول، آقامعلم فریدون، نانقندی، یک بشقاب مهربانی و روز پرماجرا تشکیل شده است.
در بخشی از مقدمه نویسنده اثر میخوانیم:
«همه آدمبزرگها یک وقتی کوچک بودند، مثل تو، مثل دوستت و مثل همه بچههای دنیا؛ من هم همینطور. الان بزرگم. خودم بچه دارم و بچههایم هرکدام بچههایی خواهند داشت. دنیا همینطور میچرخد و میگردد و آدمکوچکها بزرگ میشوند و…، ولی در این گردش زمین و آسمان یک چیزهایی در یادها میمانند و آن قصه آدمهاست و بعضی از آنها برای همیشه ماندگار میشوند. من در کودکی دوستی داشتم که قد خودم بود. اسمش فریدون بود. من فریدون را خیلی دوست داشتم. از همه اسباببازیهایم بیشتر، حتی از بالشم که اگر نبود شبها خوابم نمیبرد هم بیشتر دوستش داشتم. دنیا برایِ فریدون هم چرخید و گردید و ما را از یکدیگر دور کرد؛ دورِ دور… او حالا در آلمان زندگی میکند و پسری دارد. امروز میخواهم برائت از خاطرات آن سالهای کودکی بگویم؛ خاطرات شیرین من و فریدون…»
در بخشی از کتاب نیز آمده است:
«فریدون از دور پیدایش میشود. تا مرا میبیند، فرمان دوچرخهاش را ول میکند و برایم دست تکان میدهد. فریاد میزنم: «فرمان را بگیر، میافتی!»، ولی او میخندد و همینطور میآید تا میرسیم به هم. میگوید: «اینکه کاری نبود! میتوانم پاهایم را هم بگذارم روی فرمان.» چشمانم را میبندم، سرم را تکان میدهم و میگویم: «نه نه این کار بدی است. میخوری زمین.» پولهایم را نشانش میدهم، میگویم: «برویم بستنی بخریم.» دستهایش را میکوبد به هم، یک ابرویش را میاندازد بالا و میگوید: «بزن برویم.»
کتاب «خاطرههای من و فریدون» در ۴۲ صفحه رحلی مصور رنگی، شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.