به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - الهه زوارئیان، بسته شدن دفتر نمایشگاه کتاب تهران هر ساله فتح بابی است بر روی آنچه در ۱۰ روز اخیر بر ناشران، غرفه داران و مخاطبانِ مصلینشین گذشته است. از افتتاحیه بارانی تا اختتامیهای در آرامش، همچون فیلمی که در مراحل پس تولید، باید دوباره و دوباره آن را دید و عیب و نقصهایش را برطرف کرد. اینجاست که باید عینک ریزبینی بر چشم زد و کاوید تا آنچه زیر پوست نمایشگاه و میان غرفه داران و مردم و ناشران و اهالی رسانه در جریان بوده به چالش کشیده شده و درباره آن بحث شود. باب این گفتوگو با بدرالدین معلمی، مدیر بنیاد کتاب سازمان تبلیغات اسلامی از یکی از نشستها باز شد و تا مقابل دوربین خبرگزاری دانشجو ادامه پیدا کرد.
معلمی درباره ناشرانی که با عقیده تحریم نمایشگاه در مصلی حضور نداشتند،گفت:« بخشی از ناشران به دلایل اقتصادی شرکت نکردند و تحریم را برای بقیه ناشران فاکتور کردند اما وقتی در خانه نشستهاند و دارند میفروشند این دیگر تحریم نیست. وقتی ناشری در نمایشگاه شرکت میکند باید هزینه کند؛ بخشی از هزینه برای غرفه است بخشی نیز برای تدارکات و مسئولان غرفه است. در واقع یک ناشر معمولی غریب به ۷۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد تومان هزینه حضور خود را در نمایشگاه میپردازد، پس واضح است که وقتی مدیریت این نمایشگاه، آیتمی را اضافه کرده که ناشر بتواند با حضور مجازی و بدون حضور فیزیکی فروش داشته باشد چرا باید در نمایشگاه حضور داشته باشد؟»
معلمی تحریم نمایشگاه را بهانهای برای پرداخت هزینه کمتر توسط ناشران دانست و گفت:« ناشرانی هم که حضور ندارند حساب هزینههای حضور را کردهاند و به جای ۵۰۰ میلیون سود حضوری، یک میلیارد تومان تنها به صورت مجازی سود کردهاند. این ناشران شاید کمتر بفروشند اما دیگر هزینهی گزافی نمیکنند. لذا بعضی از ناشران مانند افق در غرفههای کودک و نوجوان که فروش بهتری دارد، حضور دارند اما در بخش عمومی نیامدهاند تا بگویند که ما نمایشگاه را تحریم کردیم. عدهای هم که در مجازی هستند مدام تبلیغ میکنند. اگر این تحریم است پس کلا نباید شرکت کنید. پس چرا وقتی حرف اقتصاد است، شرکت میکنید؟ »
وی ضمن اشاره به آمارهای منتشر شده در رابطه با سرانه مطالعه در ایران گفت:« اینکه گفته میشود گردش کتاب پایین است و مردم کم کتاب میخوانند، گزاره غلطی است. مردم حتما بیشتر کتاب میخوانند تا تاتر و سینما بروند. رفتار مردم نسبت به کتاب با تاتر و سینما قابل مقایسه نیست. فروش کتاب در یک سال تقریبا ۸ هزار میلیارد تومان بوده است. کدام صنعت فرهنگی این میزان گردش مالی دارد؟ این گردش مالی کم نیست وگرنه این میزان فعال کتاب نداشتیم. فعالین عرصه سینما نهایت ۱۰۰ نفر هستند و سینما را در دست دارند اما در عرصه کتاب فقط ۱۲ هزار مجوز نشر داریم.»
معلمی با تاکید بر پروپاگاندای سنگینی که در عرصه کتاب وجود دارد گفت:« جمعیت ۸۰ میلیونی نباید تیراژ کتابش هزار یا دو هزار باشد. کتابهایی که خیلی پرفروش میشوند به چاپ ۱۰ و ۲۰ میرسد. این عدد زیادی نیست. نهایت ۲۰ هزار کتاب است و آنچنان عدد خاصی نیست. این به دلیل انتظار بالای ما از مردم است که میخواهیم فرهنگیتر باشند. درست است که به نسبت جمعیت، انتظار و فضای فرهنگی کشور اقبال نسبت به کتاب کم است اما اصلا این گونه نیست که بگوییم مردم کتاب نمیخوانند. اگر کتاب نمیخوانند این قدر فعالان عرصه نشر نداشتیم. این ۱۳ هزار نشر فعال با تعدادی نویسنده جدی نشان میدهند که این فضا اقتصاد دارد.»
معلمی در پایان مشکل را در عرضه و توزیع کتاب دانست و اظهار داشت:«پخش کتاب به درستی صورت نمیگیرد. بخش تولید متراکم است و ۱۰ الی ۱۲ هزار ناشر هستند که کتاب تولید میکنند اما عرضه خوبی نداریم. در کل کشور فقط ۲۰۰۰ کتابفروشی داریم؛ این را با ۵۰۰۰ ناشر فعالی که سالی ۵۰۰ کتاب چاپ میکنند مقایسه کنید. نصف کتاب فروشیهای کشور در ۵ مرکز استان مستقر هستند. این یعنی ۲۵ مرکز استان نصف کتابفروشیها را ندارد و استانهایی داریم که اصلا کتابفروشی ندارند. چه انتظاری از مردم داریم که کتاب بخرند؟ کتابی که تفریظ رهبری دارد و صداوسیما نیز آن را تبلیغ میکند را کجا میشود خرید؟ چرخه نشر اگر کامل و قوی نباشد و تولید به میزان فروش نباشد، توازن برقرار نمیشود و رفتار مردم، رفتار متوازنی نخواهد بود.»