به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی شبکه آموزش سیما، حجت الاسلام علی ذو علم، معاون پیشین وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، جمعه شب ۱۹ خرداد در برنامه پرسشگر درمورد چالشهای تحول در محتوای آموزشی اظهار کرد: مشکل اساسی این است که آموزش و پرورش مورد مطالبه است و مورد مواخذه نیست. یعنی اگر در یک شب، نرخ دلار ده درصد افزایش پیدا کند مشکلات اقتصادی مورد پرسش و بررسی دستگاهها است، ولی این موضوع درمورد مشکلات آموزش و پرورش مورد مواخذه قرار نمیگیرد. اگر وزارت آموزش و پرورش یک ساز و کار درستی داشته باشد حتما شدنی است و باید مستقل از دستگاه مجری باشد.
او گفت: نقش اساسی شورای عالی آموزش و پرورش باید محدود به تامین منابع مالی نباشد و باید مشکلات آن پیگیری شود که ریاست آن به عهده رئیس جمهور است که ما دو سال پیش از رئیس جمهور مطالبه داشتیم تا شورای عالی آموزش و پرورش جدی گرفته شود.
ذوعلم ادامه داد: درست است که ما معلمان خوبی داریم، اما این به تنهایی کافی نیست. یک سال و اندی قبل، ریاست جمهوری به طور صریح از دکتر نوری خواست که ترکیب شورای عالی تغییر کند و فعالتر و جدیتر و شجاعتر شود، اما این اتفاق نیفتاد.
ذوعلم، درمورد آزمونهای ریاضی مثل تیمز افزود: یک مناقشات علمی وجود دارد که پژوهشگران مطالعات، پژوهشهایی انجام دادند که گاهی تعادل و توازن در این آزمونها در کشور وجود ندارد.
او تصریح کرد: سند تحول و برنامه درسی ملی داریم، اما این برنامه هنوز اجرا نشده و ۱۱ حوزه تربیت شکل نگرفته است و تربیت معلمان هم باید متحول شود. غالبا مدارس ما نهاد منفعلی هستند تا جایی که مدیر خیلی وقتها درمورد یک مطلب میگوید بخشنامه است و همه اینها نشان میدهد ساختار و فرایندهای وزارتخانه دچار مشکل است. آیا در این بستر میتوان تحول ایجاد کرد؟ ما با بافتهای فرسوده کارشناسی روبرو هستیم و واقعاً به یک حرکتهای جدی تحولی بر اساس نقشه نیاز داریم و زمانی که مواخذه سه ماهه وجود داشته باشد تحول خودش را نشان میدهد. پس، باید ببینند در ساختار، محتوا و فرآیندها چه تحولاتی صورت گرفته است؟ اگر یک فرایند معقول و پژوهش محور در آموزش و پرورش شکل بگیرد تحول نیز، صورت خواهد گرفت.
ذوعلم گفت: اگر سازمان پژوهش به ایدهای رسیده باشد هنگام مواخذه مطرح و حل خواهد شد. اگر شورای راهبری تحول که ایده قابل اجرایی است از طریق ریاست جمهوری جدی گرفته شود مشکلات میتوانند برطرف شوند. ما در یک بازه زمانی ده ساله میتوانستیم مدارس را غنی سازی کنیم و حالا باید بازنگری اساسی در برنامه درسی مدارس صورت بگیرد و یکی از کارهایی که باید انجام شود تحول در سازمان پژوهش است و قطعاً این کار، هزینه بر خواهد بود و باید بافتها اصلاح شوند. سازمان پژوهش هنوز اقتدار علمی لازم را ندارد و اشراف و انگیزه اعتقادی و هزینه دادن برای این کار بسیار مهم است. اگر زمانی آموزش و پرورش توسط رئیس جمهور مورد مواخذه قرار بگیرد تحول به وجود خواهد آمد. البته باید گفت که محافظه کاری در آموزش و پرورش وجود دارد و باید شجاعانه عمل کرد.
او ادامه داد: بافتهای فرسوده کارشناسی و تعارض منافع و شکل گیری یک سری هسته ها، مشکلاتی هستند که باید مورد بررسی قرار بگیرند و اینها بروکراسی رسوب کرده در کشور هستند. متأسفانه، در طول ۴۴ سال گذشته، بروکراسی رانت، فساد و... وجود داشته است و باید آنها را تغییر دهیم و این موضوع نیاز به آسیب شناسی عمیق دارد. چون نظام امروز ما فرسوده و انقلابی نیست.
در ادامه برنامه پرسشگر، حسن ملکی، معاون پیشین وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی، درباره چالشهای تحول در محتوای آموزشی اظهار کرد: تصور میکنم اگر بخواهیم در آزمونهای بین الملل از این وضع موجود بهتر شویم باید به دنبال مولفههای اصلی تعلیم و تربیت برویم که نیاز به کار علمی و عملیاتی داریم و علاوه بر این، ما در تبیین و بیان علت پدیدهها قدری با هم تعارف میکنیم و صراحت بیان در تبیین نداریم و همه چیز محدود به توصیفات است که کارگشا نیست و باید علتها را درمورد این آزمونهای علمی دریابیم که یکی، مسئله معلم است. اگرچه ما معلمان خوب و دلسوزی در کشور داریم، اما وضع معلمان و نیروی انسانی ما به حدی نیست که شایسته نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
او گفت: باید پژوهشهایی داشته باشیم و بنده اعتقاد دارم باید در تبیین علتها شجاعانه عمل کنیم و آنها را مورد توجه قرار دهیم. انجام یک سری مطالعات نقطه بین و معطوف به این مسئله میتوانند کمک کننده باشند. مثلاً بررسی کنیم و ببینیم در محتوای آموزشی و محیط تربیت آموزشی مشکل داریم و یا این که از لحاظ معلم مشکل داریم و حتی ممکن است در آزمونهای بین المللی و نتایج آن، دقت نظر لازم و مسائل بومی مسئله داشته باشیم.
ملکی تصریح کرد: چرا به مواردی که گفته میشود جامه عمل پوشانده نمیشود؟ باید چند کار مقدماتی انجام داد که یکی از آنها باور به تحول مهم است. تصور میکنم علت همه اینها در نظام آموزش و پرورش، بی اعتنایی به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان شناسنامه فرهنگی و تربیتی جمهوری اسلامی است تا جایی که دولتهایی که سر کار آمدند به طور روشن، درمورد اجرایی کردن سند تحول بنیادین اقداماتی انجام ندادند و آن را اجرا و عمل نکردند.
او ادامه داد: آیا جلسه هیئت وزیران برای سند تحول گرفته شد؟ اگر بنده در این موقعیت و شرایط فعلی باشم سند تحول بنیادین را طبق شرایط فعلی بازنگری میکنم و تعارف را کنار میگذارم و سند را عملیاتی میکنم. حرف را همه زدند چه کسی عمل کرده است؟
اگرچه سازمان پژوهش قلب آموزش و پرورش است، اما به درستی از آن مراقبت نشده است. نمیتوان گفت که کار نشده، کار شده است، اما کاری که مربوط به تحول سند بنیادین باشد انجام نشده است.
ملکی افزود: سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی، شیوه نامههایی که باید تولید شوند همگی مهم هستند که باید اقداماتی در این خصوص صورت میگرفت تا مشکلات حل شوند و بنده، آقای تورانی، محمدیان و ذوعلم راجع به تبدیل کتابهای حفظ محور هم کار کردیم.
او درمورد فساد سیستمی موجود در آموزش و پرورش گفت: فساد سیستمی در آموزش و پرورش مانع است. بنابراین، برنامه ریزی درسی و آموزشی یک تخصص است و وقتی پس از سالها به این موضوع رسیدگی نمیکنیم که از کارشناسهای مربوطه آن استفاده کنیم اسم این چیست؟ آن چه که مسلم است در سازمان پژوهشی قبلی و کنونی مشکلات وجود دارد و باید علت یابی شوند.
حیدر تورانی، معاون پیشین وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، نیز در این برنامه درمورد چالشهای تحول در محتوای آموزشی بیان کرد: مطالعات بین المللی نشان میدهند که عملکرد دانش آموزان کشورهای دارای منابع طبیعی مانند نفت ضعیف است؛ کشورهایی مثل قطر، عربستان و... علت آن است که کشورهای دارای منابع طبیعی غنی البته به استثناء موارد خاص درآمد خود را از نیروی کار ماهر بدست نمیآورند بلکه از منابع طبیعی خداداد است. حکمرانی در چنین کشورهایی ضرورتی نمیبیند که نیروی کار ماهر تربیت کند تا از طریق آن، درآمد ملی خود را افزایش دهد بالعکس، کشورهای فاقد منابع طبیعی چارهای جز تربیت نیروی انسانی ماهر و با کیفیت ندارند و همین امر موجب شکوفایی اقتصادی آنها در جنبههای مختلف و رشد و توسعه درخشان آنها شده است.
جمله جالبی در اینجا هست که من همیشه نقل میکنم و آن هم این است که ثروت مدفون در مهارتهای توسعه نیافته دانش آموزان و جوانان ما بسیار عظیمتر از ثروتی است که از منابع طبیعی استخراج میکنیم. آن زایشی و باقی است و این کاهشی و فانی است. بنابراین، به نظر میرسد حکمرانی نظام آموزشی در کشور ما رابطهای را بین نظام آموزشی با کیفیت و تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد نمیبیند و یا دست کم، به خاطر درآمدها از منابع طبیعی چنین پاسخگویی را از نظام آموزشی نمیطلبد.
او تصریح کرد: فاعل این جملات دولتهایی است که سر کار میآیند و حاکمیتی که مملکت را اداره و سیاست گذاری میکنند. از مجلس گرفته تا بخشهای مختلف دولتی و قوه مقننه و... که در اداره کشور دخیل و ذی نفوذ هستند این نکتهها را ندارند و فکر میکنند منابع و ثروت خدادادی است که داریم و نیاز به تربیت نیروی انسانی نداریم و دغدغه در بدنه حکمرانی وجود ندارد.
او گفت: ادامه متن قبلی میگوید که همین امر موجب شده است سیاستهای تألیف کتب درسی پاسخگوی نیازهای جامعه نباشند و اهمیت نداشته باشد که نظام آموزشی نیروی با کیفیت تربیت میکند یا خیر؟ چون این نیروی با کیفیت نیست که درآمد تولید میکند بلکه درآمدها از جای دیگری کسب میشوند گرچه این اندیشه کوته بینانه است و پرورش نیروی انسانی با کیفیت میتواند درآمدها را صد چندان کند. ژاپن هر ۱۰ سال برنامههای درسی خود را متناسب با بازار کار، تغییرات جهانی و دانش آموزش و پرورش آنها را بازنگری میکند، اما به نظر، کشور ما جذب نیروی کار بر اساس مهارتها و شایستگی و بازار کاری که نیاز به مهارت دارد، نیست. بنابراین، برنامههای درسی متناسب با بازار کار نیستند و بازار کار آزاد و فربه رقابتی برای جذب نیروی با کیفیت وجود دارد. همه اینها کاملا روشن است.
تورانی ادامه داد: وقتی خرج مردم را دولت میدهد و یا بالعکس، ارباب و رعیتی مطرح میشود. ابن موضوع زمانی اتفاق میافتد که مردم این توانمندی را پیدا کنند.
نگاهی به حکمرانی نشان میدهد از محل مالیاتها و منابع طبیعی خیلی چیزها بدست میآید این باور مطرح میشود که نیاز نیست به تربیت نیروی انسانی فکر شود. این در حالی است که ثروت مدفون در مهارتهای توسعه نیافته مردم ما عظیمتر از ثروتی است که از منابع طبیعی بدست میآیند. در کشور ما ثروت واقعی مهارتهای توسعه نیافته مردم است، ولی در کشورهای ژاپن، سنگاپور و هنگ کنگ و... منابع طبیعی نفت و گاز ندارند.
او افزود: به مرور زمان، عملکردمان در این حوزه ضعیف شد و وقتی درمورد اجرایی نشدن سند تحول سوال پرسیده شد هیچ کسی زیر بار این موضوع نرفت. وقتی کسی به عنوان مسئول سند تحول انتخاب شده و فکر میکرده است باید با آن وام بگیرد. چرا کوچک انگاشته میشود؟ چون وظایف را درست عمل نکردیم. آموزش و پرورش دارای مغز و قلب است و چیزی به عنوان پژوهشگاه در آموزش و پرورش نداریم و عملاً فلج است. در جهاد کشاورزی برای کوچکترین چیزها پژوهشکده دارد، اما آیا آموزش و پرورش دارد؟
او ادامه داد: نامهای را در بهمن ۱۴۰۰ به آقای نوری ارسال کردم و گفتم که سازمان پژوهش، قلب وزارت آموزش و پرورش است. باید بتوانیم از همه دلسوزهای تعلیم و تربیت استفاده کنیم.
تورانی بیان کرد: نوع مواجهه ما با سخنان رهبری ناشیانه است. این در حالی است که صحبتهای ایشان باید عملی و تئوریزه شود. در سازمان پژوهش در ۴ سال، جا به جاییهای متعدد مدیریتی داشت. چرا؟ اینها باعث میشوند که کارها به درستی پیش نروند.
تورانی گفت: سیستم عامل آموزش پرورش قدیمی است و نمیتواند خیلی از برنامهها را آپلود کند و ساختارها و نگرشها قدیمی است و استراتژیهایی مثل سند تحول در آن وارد شد، ولی اجازه تغییر ندادند و باید ساختار را عوض کنند.
علاوه بر فساد، کج فهمی و بدفهمی هم از موارد دیگری است و من همیشه میگویم هرگز نمیتوان به تغییر دادن چیزی که نمیفهمیم امیدوار بود. نکتهای که باید بگویم این است که سند تحول ردیف بودجه ندارد.