به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امروز ۱۸ تیرماه در تقویم بنام روز ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است، روزی که مصادف است با سالروز درگذشت نویسنده برجسته داستانهای کودک و نوجوان، مهدی آذریزدی در سال ۱۳۸۸. نام «مهدی آذریزدی» با کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» پیوند خورده و بسیاری او را با این کتاب که پرتیراژترین کتاب کودک و نوجوان به شمار میرود، میشناسند.
آذر یزدی از کودکی در کنار پدرش در زمین کار میکرد و تغییر زندگیاش زمانی اتفاق افتاد که پایش به کارگاه جوراببافی باز شد. صاحب کارگاه میخواست کتابفروشی تأسیس کند و مهدی آذریزدی را برای چنین کاری مناسب دید. او کار کردن در چنین مکانی را تولد دوبارهی خودش میدانست.
تغییر مسیر حرفهای مهدی آذر یزدی با کار کردن در چاپخانه آغاز شد. هنگامی که آذر یزدی در چاپخانه کار میکرد، به کتابهای قدیمی دسترسی داشت. او تصمیم گرفت تا چنین داستانهایی را بازنویسی و بازآفرینی کند، به نحوی که برای کودکان نیز قابل درک و فهم باشد. مهدی آذر یزدی کار را آغاز کرد، بارها به درِ بسته خورد تا در نهایت، انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۳۵ حاضر به چاپ آن شد. در ادامه نیز بر روی آثار ادبی دیگری مانند کلیله و دمنه، گلستان سعدی، مثنوی معنوی، منطقالطیر عطار و... کار کرد. به این ترتیب، مجموعهی قصههای خوب برای بچههای خوب متولد شد.
آذریزدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» را در زمانی نوشت که مسئله بازگشت به هویت ایرانی در دهه ۳۰ مطرح شده بود، در همان ایام جلال کتاب «غربزدگی» را نوشت، شهید مطهری «داستان راستان» را منتشر کرد و شریعتی از «بازگشت» گفت. آذریزدی نوشتن این مجموعه هشتجلدی را که قرار بود به ۱۰ جلد برساند، در یک اتاق کوچک با یک لامپ ۱۰ آغاز کرد. از «انوار سهیلی» حسین واعظ شروع کرد و وقتی ناامیدانه آن را به انتشارات امیرکبیر سپرد، با یادداشت کوتاه دکتر ناتل خانلری مواجه شد که به ناشر گفته بود: "کار خوبی است، بگویید ادامه دهد. "، این شد که جرقه نوشتن «قصههای خوب برای بچههای خوب» زده شد؛ مجموعهای که هم در پیش از انقلاب و هم پس از آن مورد اقبال عموم قرار گرفت.
آذریزدی در این مجموعه با زبانی ساده و شیرین، آثاری، چون کلیله و دمنه، سندبادنامه، گلستان، عطار و... را برای کودکان و نوجوانانی که در آن زمان کتابی از آن خود نداشتند، روایت کرد. کتاب بهدلیل اشراف نویسنده به منابع، تنها یک بازنویسی ساده نبود، به همین دلیل خیلی زود جای خود را میان کتابخوانان باز کرد. پس از پیروزی انقلاب هم که بحث انتخاب آثار مفید برای بچهها مطرح بود، باز «قصههای خوب برای بچههای خوب» گزینه اول خانوادهها شد. کتاب فقط مخاطب کودک نداشت، آذریزدی با سادهنویسی توانست خیلی از بزرگسالان را که در آن زمان سواد چندانی نداشتند، با دنیای مهمترین آثار ادب فارسی آشنا کند، در واقع او با هوشمندی توانست خلائی را که تا آن زمان در فضای ادبیات کودک و نوجوان ایران احساس میشد، تاحدود زیادی برطرف کند.
رهبر انقلاب در سفر خود به استان یزد در سال ۱۳۸۶، وقتی متوجه میشوند که وی هم در جلسه دیدار نخبگان استان یزد حضور دارد، از مرحوم آذریزدی تجلیل کرده و سخنانی درباره وی میفرمایند. متن بیانات رهبر انقلاب که در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتاللهالعظمی خامنهای بازنشر یافته، بدین شرح است:
نکتهی دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشستهاند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیدهاند و آمدهاند. من چندی پیش در یک برنامهی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم.
ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.
آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم.
بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم.
به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم.
نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.
خواستم این حقشناسی را من به نوبهی خود کرده باشم. ایشان یک خلائی را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذر یزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهائی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.»
مصطفی رحماندوست شاعر و داستاننویس حوزه کودک نیز بر این باور است که آذریزدی در دوران خود بازنویسی متون کهن را آغاز کرد. وی شاید در زمان معاصر، جزو نخستین افرادی بود که به بازنویسی قصههای کهن پرداخت. از این رو قصههای خوب برای بچههای خوب با هدف مشخص و نثر خوب بازنویسی شده و خواننده میتواند آن را به راحتی بخواند. کمترین کمک آذریزدی به بچهها این بود که در دورهای که همه فکر میکردند، متون کهن غیرقابل دستیابی است، آنها را عمومی کرد.
محمدعلی اسلامیندوشن نویسنده معتقد است که چند نسل جدید با قصههایی که آذریزدی از میان کتابهای قدیمی بیرون آورد، زندگی کردند. در واقع، بازنویسی آذریزدی از قصههایی که از متون کهن استخراج میکرد، برای نسلهای جدید ما بسیار آموزنده و اثربخش بود. کاری که آذریزدی در این سالها انجام داد، کاری بسیار مفید بود که کمتر شخصی به این موضوع پرداخت و او جزو نخستین افرادی است که به بازنویسی متون کهن برای کودکان توجه کرد.
مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» شامل هشت کتاب است که مهمترین داستانهای کهن ادبیات فارسی از جمله برجستهترین داستانهای کلیله و دمنه، مرزباننامه، سندبادنامه و قابوسنامه، گلستان، چند قصه از مولوی و عطار و همچنین بهترین داستانهای قرآنی و پیامبران را دربرمیگیرد.
نویسنده در انتخاب داستانها و حکایتها سعی داشته موضوعاتی را انتخاب کند که به زندگی امروز کودکان و نوجوانان نزدیک باشد تا برای آنها ملموس و جذاب جلوه کند و بتوانند بهخوبی با داستانها ارتباط برقرار کنند. همچنین مطالب را با زبانی ساده و شیوا بازگو کرده است تا برای کودکان و نوجوانان روان و دلنشین باشد.
هدف نویسنده در این مجموعه آشنایی و ارتباط نوجوانان با مهمترین و شاخصترین آثار ادبیات فارسی بوده است. دو جلد از این مجموعه نیز به داستانهای قرآنی و داستانهایی از زندگی پیامبران و چهارده معصوم اختصاص یافته است. این مجموعه مناسب گروههای سنی ج و د است، اما خواندن آن به همهی گروههای سنی توصیه شده و مخاطبان آن به کودکان و نوجوانان محدود نمیشود.
دوره هشت جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» با زبانی روان و ساده و با ملاحتی دل نشین، میتواند کودکان و نوجوانان را با ادبیاتی از جنس خود آنها با گنجینهها و میراث مکتوب ملی و مذهبی برجسته آشنا کند و شروعی باشد برای عادت بیشتر به مطالعه. نویسنده در این آثار با مراعات ذائقه سنی مخاطب هدف، تلاش کرده مضمون اصلی و محوری هر قصه و یا هر متن را با پرهیز از هرگونه دشوار نویسی و تکلف زبانی، منتقل کند.
مجموعۀ «قصههای خوب برای بچههای خوب»، با ویژگیهای ممتازی مثل دوری از پُرحرفی و رعایت ایجاز، برخورداری از تنوع موضوعی و داستانی، پیام دار بودن کاربردی قصه ها، زبان سالم و سلیس و گسترۀ دامنۀ تحقیقی که پشتوانۀ کتاب هستند، هنوز جایگاه بسیار ارزشمندی در ادبیات کودک و نوجوان دارد و اگر نگوییم بهترین، یکی از بهترین و جامعترین آثار موجود در این گونۀ ادبی است که میتواند دوستی شیرین زبان و آگاهی بخش برای سنین ابتدایی زندگی انسان باشد.
افشین علا درباره راز ماندگاری قصههای خوب برای بچههای خوب مینویسد: «شاید بتوان زندهیاد مهدی آذریزدی را نمونهای از نسل پدربزرگهای قصهگوی ایرانی دانست که آثارشان از محدوده نقل فراتر رفته، مکتوب شده و به ثبت رسیده است. داستانهایی که حاصل شناخت مواریث کهن ملی و اعتقادی در عین اشراف بر جاذبههای کار برای کودکان است. همین اشراف توأمان است که «قصههای خوب برای بچههای خوب» را ماندگار میکند؛ اکسیری که بسیاری از خالقان آثار هنری و ادبی کودک و نوجوان به آن دست نیافتند. هم کسانی که صرفاً مبهوت نگاه و شیوههای مدرن در ادبیات و هنر ماندند و هم کسانی که حاضر نیستند اندکی از منظر سنتهای کهن و غریبه با جهان ذهنی و زبانی کودک این روزگار دورتر شوند و از مبانی لایتغیر ذهنی و زبانی خود که مبتنی بر تعلیم و تربیت کودک است، عدول کنند.
رمز ماندگاری آثار استاد فقید مهدی آذریزدی اما، هم زاویه شدن با افق دید مخاطب کودک در عین هدفمندی و داشتن دغدغه اعتلا و تربیت اعتقادی آنان است. به بیان دیگر او معلم پیری بود که میدانست برای جلب نظر مخاطب کم سال خود و اثرگذاری و ماندگاری حکایاتش بر ذهن و قلب او باید از کبر پیری و انعطافناپذیری شیوه معلمان مکتبهای قدیمی دست بشوید، زبان کودکانه را به کار بگیرد و ظرایف و جاذبههای اثرگذاری بر مخاطب گریزپای خود را بشناسد. هم از این روست که نتیجه تلاش دهها ساله او به بار نشستن درخت کهنسالی شد که آن پیر خردمند، عمری را به بالندگی و سایهگستری آن صرف کرد.»