به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو،فریبا پروینیان، «از اینکه بخواهم مرتب از خود سوال کنم «آیا همه چیز ظاهر من رو به راه است؟» احساس بدی دارم. اینکه دمادم فکر و عاطفه خود را درگیر این امر کنم و نگران این باشم که دیگران من را چگونه میبینند و درباره ظاهر من چگونه قضاوت میکنند؛ لباس و آرایش من چگونه است و بویژه جنس مخالف با این نوع آرایش و لباس مرا چگونه تفسیر میکنند و آیا جذابیت لازم را برای آنان دارم یا خیر؟!».
این نوع فکر کردن به این معناست که در ارتباط با فعالیتهای روزمره و اجتماعی خود بدن را بسیج کنیم. اینجور نگاه کردن به خود همان شهوانیت است. شهوانیت با بدن ارتباط دارد. نمای ظاهری تن ما که برای دیگران قابل رؤیت است بطور معمول به عنوان نشانههایی برای تفسیر کنشهای ما میشود. در این صورت رابطه ما در اجتماع؛ تبدیل میشود به رابطهای استرسزا و متشنج. قطعاَ تشنج، وسواس و نگرانی دائمی برای تأیید شدن از سوی دیگران عذاب آور است حتی اگر نخواهیم آن را به روی خود بیاوریم.
وقتی گفتمان مردانه از زنان بخواهد با نمای ظاهری جسم وارد اجتماع شوند، در این حالت کنترل وضع و حال زندگی آنان تحت تأثیر مسأله جنسی قرار میگیرد. قطعا امنیت وجودی آنان در چنین موقعیتهایی سست خواهد شد. در اینصورت فقط هنگامی به لحاظ ظاهری از سوی دیگران تأیید شوند احساس امنیت و هویت شخصی میکنند. این همان اسیر شدن در دنیای مردانه است. این دیگر خود واقعی زنان نیست خودی کاذب است در چنین وضع و حالی تمام توانایی و استعدادهای آنان مسدود میشود. آنچه از خود حقیقی زنان باقی میماند در عمل پوک و نااصل است و خلأیی است که پرشدنی نیست. قطعاً «خود»ی که سلطه مردانه برای آنان حدود آن را تعیین کند توسعه نخواهد یافت و در نهایت ذرهای ناچیز خواهند شد در میان انبوهی عظیم از ذرات دیگر و در دنیای مردانه بلعیده میشوند.
یا به تعبیر دیگر زنی که با پوشش نامناسب و خودنمایی وارد اجتماع شود در حقیقت خود را خلع ید کرده است. «خلع ید» به این معنی که در دنیای پدیداری که قدرت مردانه برای او ساخته است گرفتار احساس بیاختیاری شده و نیازهای او به استقلال شخصی، هویت معین، زندگی واقعی و کمال گرایی، همه و همه مبدل میشود به نیازمندی پایان ناپذیر به تأیید شدن و ابزاری در دست مرد برای لذت بردن او. ارزش زنان به سطح کالا، تنزل پیدا میکند. زنان سعی میکنند در بستهبندیهای مختلف فانتزی و سکسی خود را بپیچند و عرضه کنند و اسمش را آزادی بگذارند. زن از حجاب به درآمده روز به روز سعی میکند خود را به سبکی بیاراید که به اصطلاح مد آن روز است و دائماً در حال تغییر مد است تا او را امل و مرتجع نخوانند. حضور در محافل رقص و پایکوبی و خوشگذرانی و رفاقت با مردان او را آنچنان سرگرم میکند که مهمترین دغدغه او میشود طرز استفاده از مژه مصنوعی و رنگ پشت چشم.
با همین رویه بود که امروز احساس ترس و احساس دهشت از این وضعیت دامن غرب را گرفته است. زنان به عنوان ابزار جنسی و شهواتی که در حقیقت تحقیر شخصیت زن است به ستوه آمده و به شدت رنج میبرند. چرا که با دامن زدن به مسأله شهوت با تمرکز روی مسئله زنها؛ چالههای عظیمی را پیش پای ایشان گذاشته است. این همان موقعیت ظالمانهای است که راه رهایی از آن، «حجاب» است. حجاب دست رد به سینه گفتمان «توجه و تأیید» مردانه میزند. زن در این موقعیت دیگر خواهان تحسین و ستایش از سوی مردان نیست. بلکه بعنوان یک عنصر مؤثر و کارآمد در میدان اجتماع ابراز وجود میکند. حجاب همچون سدی در برابر التذاذات و تهاجمات علیه او میشود و زن را از آسیبها و خطرات گوناگون حفظ میکند ضمن اینکه به زن فرصت میدهد تا در فضای امن به استعدادهای خود فکر کند و آنان را پرورش دهد.