گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - نرگس علینقیان؛ سریال سازی بر مبنای موضوعات تاریخی همواره جز پر مخاطبترین نوع از تولیدات رسانهای بوده است. تاریخ در درون خود علاوه بر آن که سرگذشت ملتها، پیروزی و شکستها را روایت میکند، بخش قابل توجهی از آن به فرهنگ ملتها و چگونگی شکل گیری آن اختصاص مییابد. از این حیث ساخت فیلم و سریالهای تاریخی-فرهنگی که در درون خود حس غرور نسبت به وطن و گذشته فرهنگی را میپروراند، برای مخاطب قابل توجه و ویژه است.
ایران نیز به عنوان کشوری که دارای تاریخ و به تبع آن فرهنگی غنی است، توانسته تا اندازهای به این مسئله توجه نماید و آوردههایی نیز در این زمینه به خود اختصاص داده است.
هژمونی فرهنگ به شیوه رسانه
در دنیای امروز ابزارآلات رسانهای، چون فیلم و سریال قابلیت آن را دارند تا روایت و سرگذشت تاریخی و فرهنگی ملتی را به جلوهای بصری در بیاورند. در میان ژانرهایی که مخاطب را نسبت به خود جذب میکند، موضوعاتی که به کنکاش در گذشته میپردازد نیز قابل تاملاند. به ویژه برای ملتهایی که دارای فرهنگ غنی نیز میباشند و در تاریخ آنان میتوان اشخاص بنامی یافت که مایه غرور هستند.
این نوع از آثار به ویژه در غرب که در تلاش است تا نه تنها فرهنگ خود را بر ملت خویش بلکه بر سایر ملل نیز هژمون کند بسیار دیده میشود. سریالهایی، چون «تاج» که به زندگی ملکه الیزابت دوم میپردازد، «آخرین پادشاهی» و ... از این قبیل آثاراند.
توجه به این مسئله را در سینما و رسانه ملی سایر کشورها نیز میتوان مشاهده کرد. کره جنوبی یکی از این کشورها است که در رسیدگی به این مسئله و اولویت قرار دادن آن پیشگام بوده است. حجم بالای ساخت و پرداخت به فیلم وسریالهای تاریخی در کره به گونهای است که نه تنها برای ملت کره از جذابیت بالایی برخوردار است بلکه برای سایر کشورها نیز قابل توجه است. گواه آن نیز حجم بالایی از سریالهای تاریخی کرهای است که در سالهای گذشته در رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران پخش میشد؛ و قابل تامل است که کره تمام این فعالیتها را در جهت گسترش موج کرهای به کار بسته است.
سوالی که میتوان مطرح کرد آن است که ایران با وجود سابقه عظیم تاریخی و فرهنگی خود در این زمینه چه گامی برداشته است؟
مروری بر چند اثر و طرح یک سوال
ایران در زمره کشورهایی است که دارای گذشته و فرهنگی عمیق و غنی است و به دنبال آن میبایست به مانند سایر ملل دیگر به آن توجه نشان داده شود. این مسئله در حوزه مورد بحث، یعنی تولید آثار تاریخی-فرهنگی از چشم کارگردانان و فیلمنامه نویسان ایرانی پنهان نمانده است و فیلمسازانی بودهاند که به ضرورت ساخت اینگونه آثار توجه نشان دادهاند.
از جمله این آثار در حوزه تلویزیون و در ژانر زندگینامهای میتوان به سریال «نردبام آسمان»، «بوعلی سینا»، «امیرکبیر»، «روشنتر از خاموشی» و ... اشاره کرد. این آثار از جمله آثاری بودند که با نشان دادن قسمتهایی از زندگی یک شخصیت برجسته ایرانی، بخشهایی از تاریخ ایران را نیز به مخاطب خود عرضه میکردند. همچنین آثار تاریخی محمدرضا ورزی، چون «سالهای مشروطه»، «تبریز در مه» و ... نیز جز آثاریاند که در اهمیت به تصویر کشیدن حوادث تاریخی، تولید شدهاند.
در حوزه سینما فیلمهایی، چون «راه آبی ابریشم» که بازنمایی عظمت تاریخ ایرانیان در عرصه دریانوردی است را میتوان جز آثار ابتدایی دانست که در ارتباط با این حوزه ساخته شدهاند. در سالهای اخیر نیز آثاری با توجه بر تاریخ معاصر ایران تولید شدهاند. «یتیم خانه ایران» با تاکید بر سالهایی از برگ تاریخ ایران، اقدامات کشورهای استعمارگری، چون انگلیس را در ایجاد یک قحطی بزرگ و کشتار ملت ایران به تصویر میکشد.
در حوزه نمایش خانگی در سالهای اخیر نیز نسبت به این موضوع اهمیت داده شده است. تولید سریالهایی، چون «جیران» با زاویهای متفاوت و دارای ضعف و قوتهایی، از این دست آثاراند.
همانطور که بیان شد، فیلمسازان و کارگردانان ایرانی نسبت به فعالیت و تولید اثر در این حوزه توجه خود را نشان دادهاند و به تولید آثار سینمایی و سریالی فاخر در این زمینه دست زدهاند. با وجود اهمیت نشان دادن به این موضوع میبایست در نظر گرفت که به چه اندازه این آثار توانستهاند در سطح جهانی و بین المللی نیز خود را نشان دهند و محتوای آنها برای ملل دیگر قابل توجه شود؟
دیپلماسی فرهنگی گره گشایی میکند
این مسئله از جهت رسانهای خود دارای اهمیت میباشد، زیرا که در دنیای امروز انسانها یکدیگر را به سبب عوامل رسانهای میشناسند و ساخت آثار رسانهای، چون فیلم و سریال در این دسته قرار میگیرند. همانطور که بیان شد کشورهای غربی برای هژمون کردن فرهنگ خویش و حتی تولید فرهنگ از ابزارآلات رسانهای، چون فیلم و سریال بهره میگیرند. این مسئله نه تنها در کشورهای غربی بلکه در سایر کشورها نیز جز اولویتها قرار گرفته است. ترکیه از جمله کشورهایی است که در چند سال اخیر این مسئله را جز سیاستگذاریهای فرهنگی خود قرار داده است. این کشور علاوه بر بازتاب تاریخی-فرهنگی خود در عرصه سریال سازی، نسبت به ایران نیز سرقت فرهنگی انجام داده است و برخی از آثاری که تولید میکند متعلق به تاریخ و فرهنگ ایرانی میباشد. آخرین اثری هم که ترکیه در این زمینه ساخته است، سریالی در خصوص زندگی ابن سینا، فیلسوف و پزشک ایرانی است. بدین شکل ایران از به تصویر کشیدن خود ناکام میماند.
در این عرصه میبایست که فیلمسازان و کارگردانان ایرانی علاوه بر آن که اهمیت این مسئله و پرداختن به آن برایشان آشکار شده است، به نحوی کار نمایند که در درجه اول محصول تولید شده برای مخاطب ایرانی که قرابت بیشتری با محتوا دارد، مجذوب کننده باشد. در گام بعد که بخش بسیاری از آن مربوط به حوزه کاری متولیان و مسئولین فرهنگی است، میبایست تا آثار تولید شده را در سطح جهانی گسترش دهند. برای مثال دو اثر «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» جز آثار فرهنگی بودند که توانستند در کشورهای همسایه پر مخاطب شوند. این امر باید در خصوص دیگر آثار که در حوزه شناسایی تاریخ و فرهنگ ایرانی، چه در دوره باستان و چه پس از اسلام تولید میشوند به وجود آید. در صورت عرضه بین المللی آن نیز دیپلماسی فرهنگی شکل میگیرد که میتواند تمام آنچه که هالیوود و دیگران از ایران به دروغ ساخته و در ذهن دیگر ملل کردهاند را، نابود سازد.