محسن نراقی، دبیر سابق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور با خبرنگار خبرگزاری دانشجو پیرامون کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم و فرایند رای اعتماد مجلس به وزیران معرفی شده گفتوگو کرد. مشروح صحبتهای آقای نراقی به شرح زیر است:
قدم اول تشکیل دولت؛ انتخاب معاونین
پیرامون انتصاب معاونان رئیسجمهور و معرفی کابینه پیشنهادی ایشان به مجلس شورای اسلامی، بحثهای متعددی مطرح شده است. در بحث معاونان، شاهد بودیم که آقای دکتر پزشکیان در انتخابات معاون اول عملکرد قابل قبولی داشتند، چرا که در انتخاب معاون اول، به وعدههای خود عمل کردند و فردی از میان اصلاحطلبان را که به عقلانیت و میانهروی شناخته میشود، برگزیدند. این انتخاب، به رغم اینکه آقای دکتر عارف با هجمههایی از جانب برخی طیفهای رادیکال اصلاحطلبان مواجه شد، آثار خود را در کابینه و انتخاب سایر معاونان نیز نشان داد.
در این مدت، جریان رادیکال اصلاحات به انتخاب افراد میانهرو، نظیر آقای عارف، اعتراض کرده و این حس را ایجاد کرده است که آقای عارف در تلاش است تا افرادی را که کمتر رادیکال هستند، انتخاب کند. با این حال، سیاست اصلی رئیسجمهور که تا کنون به آن پایبند بوده، عدم فدای دولت به نفع یک جریان خاص و استفاده از افراد میانهرو و معتدل است. در سایر معاونتها نیز، این ویژگیها تا حدی وجود داشته است.
در مورد آقای دکتر ظریف، اگرچه رسانهها مسائل مربوط به تابعیت فرزندان ایشان را مطرح کردند، لازم است توجه داشته باشیم که اگر این موضوع قانونی است، باید به آن احترام گذاشته شود. اما اگر استعفای ایشان به دلیل فضاسازیهای اخیر و معرفی کابینه باشد، باید گفت که این نوع کنش، که قبلاً نیز از آقای دکتر ظریف دیدهایم، ممکن است منجر به ایجاد برداشتهای منفی از روند حکمرانی کشور شود.
وفاق ملی یا کابینه سهمیهای؟!
همچنین، شعار دولت در زمینه وفاق ملی از ابتدای کار مشخص بود و برنامهها به همین صورت تنظیم شده است. من معتقدم که در شرایط فعلی کشور، نیاز به وفاق وجود دارد، اما باید توجه داشت که وفاق ملی با کابینه سهمیهای تفاوت دارد. در مواردی که از وفاق ملی صحبت میکنیم، باید به معنای واقعی آن توجه کنیم و از ایجاد تقسیمات غیرضروری اجتناب کنیم.
در گفتوگو درباره دولت وفاق ملی، وقتی که من اظهار میکنم که قصد دارم وفاق ملی را در زمینههای مختلفی از جمله آموزش، بهداشت، تحصیلات تکمیلی، صنعت، اقتصاد، و سیاست خارجی ایجاد کنم، نظر من این است که در هر حوزه، فردی را انتخاب کنم که به نظر خودم نزدیکتر باشد. در این فرآیند، نگاه حزبی و جناحی را کنار میگذارم. به عبارت دیگر، اگر دیدگاه اقتصادی فردی به نظر من نزدیک بود، حتی اگر از جریان مخالف باشد، از او استفاده میکنم. متأسفانه در دولت فعلی شاهد هستیم که افرادی منصوب شدهاند که دیدگاههایشان در حوزه تخصصی با نظر رئیسجمهور تفاوت دارد. رئیسجمهور در انتقاداتش بیشتر به کارشناسان خود ارجاع میدهد، که ممکن است نظر تخصصی نداشته باشند، اما در زمینه بهداشت و درمان، که تخصص دارند، افراد شناختهشدهای مانند دکتر پزشکیان و دکتر ظفرقندی معتقدند که دیدگاه آقای ظفرقندی با دکتر پزشکیان در این حوزه بسیار متفاوت است. اگر معرفی دکتر ظفرقندی سهمیهای نیست، پس چه دلیلی برای این تفاوت دیدگاهها وجود دارد؟
به نظر من، بهتر بود که آقای پزشکیان وفاق ملی را به شیوه بهتری پیادهسازی میکردند و به وضوح میگفتند که در وزارتخانههای مختلف، به ویژه بهداشت و درمان، نظر تخصصی من این است که باید فردی که با نظر من نزدیک است، انتخاب شود. این امر از بروز بینظمیهای کشور جلوگیری میکند، زیرا اختلاف نظر بین رئیسجمهور و وزیر میتواند کشور را دچار بحران کند.
همچنین، متأسفانه گاهی شنیده میشود که افرادی در کابینه حضور دارند که به عنوان گزینههای ویژه از جانب رؤسای قوا معرفی شدهاند. اگر این موضوع صحت داشته باشد، میتواند برای کشور آسیبزا باشد، زیرا یک وزیر مهم باید نماینده رئیسجمهور باشد، نه نماینده رئیس قوه دیگر. حتی اگر این فرد توانمند باشد، تصور اینکه یک وزیر نماینده رئیس قوه دیگر است، آسیبرسان است.
بهتر است که رئیسجمهور هرچه زودتر به مجلس برود و از وزرای خود دفاع کند تا ابهامات برطرف شود و کشور از آسیبهای احتمالی مصون بماند.
رای اعتماد به برخی وزرای پیشنهادی لکه ننگ مجلس خواهد شد!
لازمه به خصوص از وزرایی که شائبههایی درباره آنها وجود دارد، مثل آقای اتابک، که گفته میشود ایشان تحت تاثیر اصحاب قدرت و در بحث صنعت با رئیسجمهور هستند، توضیحاتی داده شود. این موضوعات در رسانهها مطرح شدهاند. من هیچکدام از این شائبهها را تایید نمیکنم، ولی واقعاً مشکلساز است که این تصور ایجاد شده که این کابینه، کابینه وفاق ملی نیست و بهجای آن، کابینه سهمیههاست. یکی سهمیه قدرت و دیگری سهمیهای برای جلب اعتماد مجلس. این وضعیت اصلاً خوب نیست و باعث شده که گزینههای پیشنهادی قوی، عمدتاً در سطح درجه دو و سوم باقی بمانند. مثلاً در مورد آقای اتابک و وزارت علوم، ما میتوانستیم گزینههای معتدل و بهتری پیدا کنیم.
مسئله اول، همسویی و همنظری اعضای کابینه با رئیسجمهور محترم است. مسئله دوم، قرابت این اعضا با رئیسجمهور است. اگر در رسانهها این تصور ایجاد شده که برخی از این افراد سهمیه گروههای خاص هستند، لازم است که رئیسجمهور بهطور شفاف این موضوع را روشن کند و حمایت خود را از کابینه نشان دهد. ممکن است دوستان اصولگرا به ما انتقاد کنند، اما اگر صلاح کشور را در نظر بگیریم، باید توجه کنیم که موفقیت دولت، موفقیت همه ماست.
مسئله سوم، سن کابینه است. باید به یاد رئیسجمهور شهید، آقای رئیسی بیفتیم که به جوانان اعتماد کرد و در معرفی کابینه اولیه، افرادی جوان را معرفی کرد. البته ممکن است انتقادات به عملکرد آنها وجود داشته باشد، اما اعتماد به جوانان ویژگی برجستهای بود. اکنون، شاهدیم که برخی از افراد معرفیشده به وزارت، خودشان رغبتی به این سمت ندارند. آقای سید عباس صالحی که برای وزارت فرهنگ و ارشاد معرفی شدهاند، فرد قابل احترامی هستند، اما خودشان هم در کمیسیون گفتهاند که به این سمت تمایل ندارند. همچنین، آقای صالحی امیری عملکرد قابل دفاعی نداشته است.
آقای پزشکیان گفته بودند که از کسانی استفاده میکنند که قبلاً وزیر نبودهاند، اما افرادی که معرفی شدهاند، به لحاظ سنی بالا هستند و این باعث دلسردی میشود. بسیاری از جوانان که به آقای پزشکیان رای دادهاند، به وعدههای ایشان درباره استفاده از جوانان توجه داشتند. حالا این وعده به طور کامل محقق نشده و این موضوع در ترکیب سایر معاونین رئیسجمهور و وزرا نیز باید مد نظر قرار گیرد.
تمایل برخی نمایندگان برای رای اعتماد به تمام کابینه
یک نکته درباره مجلس دارم. شنیدهها حاکی از آن است که برخی نمایندگان محترم مجلس تمایل دارند تلاش کنند که تمام اعضای کابینه رأی اعتماد بگیرند. میخواهم یک مثال تاریخی از مجلس پنجم بزنم که ممکن است از نظر سیاسی شباهتهایی داشته باشد. در آن زمان، آقای ناطق نوری که رئیس مجلس بودند، در انتخابات از آقای خاتمی شکست خوردند. کابینه آقای خاتمی در مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت، اما مجلس پنجم و دولت آقای خاتمی یکی از پرچالشترین مجالس و دولتها در تاریخ بودند.
برای مثال، وزیر کشور آقای عبدالله نوری استیضاح شد. در طول تاریخ، مواردی از این دست کم بوده است، یا شاید هم ما نمونههای دیگری در ذهن نداریم. همچنین، آقای مهاجرانی که از نزدیکان رئیسجمهور بود، تایید شد و سپس استیضاح شد. این چالشها باعث شد که در اواخر مجلس، برخی نمایندگان اذعان کنند که کاش در بررسی صلاحیتها دقت بیشتری میکردند.
درخواست من از نمایندگان مجلس این است که معیارهای ۱۲ گانه رهبر انقلاب را در نظر داشته باشند و بر اساس آنها افراد را ارزیابی کنند. اگر ما به بهانه وفاق ملی، تمامی افراد را تأیید کنیم، این ممکن است به کشور ضربه بزند. نمایندگان مجلس باید آن ۱۲ شاخص را مد نظر قرار دهند و متناسب با مطالبات مردم و آن معیارها، تصمیمگیری کنند.
به عنوان یک فعال دانشجویی، معتقدم اگر این مجلس به وزیر پیشنهادی بهداشت، آقای ظفرقندی، بر اساس آن معیارها رأی بدهد، این ننگی برای مجلس خواهد بود. همانطور که رأی به آقای آخوندی در مجلس قبل ننگآور بود، رأی به آقای ظفرقندی در این دولت نیز ننگی برای مجلس خواهد بود. نمایندگان باید دقت کنند؛ این ننگ، پاک شدنی نیست. آقای آخوندی مواضع ضد انقلاب نداشت، اما اگر آقای ظفرقندی رأی بیاورد، ممکن است یکی از فعالترین تلاشگران برای براندازی بعد از دو سال از ریاست بیمارستان به عنوان وزیر شود. این موضوع با چه منطقی قابل قبول است؟
آقای ظفرقندی، در کمیسیون بررسی شنیدهها، به دلیل توجیههایش که قابل دفاع نبود، عقبنشینی نکرد. اخیراً ۸۰ دفتر علوم پزشکی نامهای آماده کردهاند که در آن اذعان میشود مواضع ایشان نادرست است. مواضع ایشان درباره "زن، زندگی، آزادی"، نامهای که به آقای بشار اسد داده و همچنین مواضعشان در انتخابات مجلس و انتخابات ۸۸ مشخص است. سازمان نظام پزشکی که سخنگوی همان طیف رادیکال است، این موارد را تأیید میکند. این که بگوییم ایشان سیاسی نیستند، سادهانگاری است. اینکه فردی با مواضع سیاسی به سمت وزیر کشور منصوب شود، واقعاً برای من عجیب است.
برخی از نمایندگان اصولگرا که خودشان فتنه را درک کردهاند و در صف اول مبارزه با جریان فتنه بودند، حالا از آقای ظفرقندی حمایت میکنند. همچنین، گفته میشود که صلاحیت این افراد توسط دستگاههای نظارتی تأیید شده است.
اگر بخواهیم به عملکرد افراد نگاه کنیم، به گفته یکی از دوستان، ممکن است شما ضعیفترین قرارداد بینالمللی را به نظام تحمیل کرده باشید، 75 سکه طلا هم دریافت کرده باشید، و به جای پاسخگویی یا محاکمه، ارتقا پیدا کنید. یا ممکن است ضعیفترین رئیسکل بانک مرکزی تاریخ جمهوری اسلامی باشید و به سمت وزیر اقتصاد منصوب شوید. اینها به تأیید کلی کابینه مربوط میشود.
رهبر انقلاب درباره کارآمدی افراد صحبت کردهاند. من نمیگویم که همه بزرگواران باید حتماً رد یا تأیید شوند. اگر برای مثال، به آقای میدری به دلایلی رأی مثبت داده شود و برنامههای ایشان خوب باشد و تحول ایجاد کند، قابل قبول است. اما اگر آقای حیدری که در مجلس ششم با موضوعاتی مانند نامه جام زهر روبرو شد، نتواند از مواضع خود عقبنشینی کند، باید مشخص شود.
همچنین، اگر آقای عراقچی تأیید شود، باید تکلیف خود را با برجام مشخص کند. نباید پس از رأیگیری، نمایندگان اصولگرا در صدا و سیما مسائل برجام را مطرح کنند که باعث سردرگمی شود.
در مورد وزارتخانههای دیگر، برخی از گزینهها واقعاً امیدوارکننده هستند. آقای صالحی، با اینکه سنشان کمی بالا است، میتوانند اقدامات خوبی انجام دهند. انتخاب آقای خطیب برای وزارت اطلاعات نیز به خاطر نزدیک بودن ایشان به رئیسجمهور قابل تحسین است.
در مورد وزارت علوم و بهداشت، مشاهده کردهایم که جریان اصلاحطلب همیشه به وزارت علوم از منظر سیاسی نگاه کرده و تشکیلاتسازی برای آن اهمیت داشته است. با این حال، مشخص بوده است که با چه کسی طرفیم، مانند آقای فرجی دانا یا آقای نیلی احمدآبادی، که به لحاظ علمی قوی بودند و از دیدگاه علمی، جایگاه خوبی داشتند. حتی اگر آقای دکتر غلامی معرفی شوند، به لحاظ علمی و حرفهای قوی هستند.
بررسی نقش آقای غلامی و آقای صراف در وزارت علوم
تحلیل نقش آقای غلامی
شاید آقای غلامی به عنوان محقق اصلی سیاستهای جریان اصلاحات نبوده و افراد دیگری مسئولیتهای کلیدی را بر عهده داشتند. به نظر میرسد آقای غلامی تنها به عنوان وزیر منصوب شده بود تا بقیه کارها را انجام دهند. با این حال، او از نظر علمی شخصیت شناخته شدهای بود و به عنوان استاد دانشگاه همدان و رئیس آن دانشگاه شناخته میشد. فارغ از مباحث سیاسی، او به لحاظ علمی قابل احترام است.
نقد عملکرد آقای صراف
آقای دکتر سیمای صراف، با احترام به ایشان، به نظر میرسد که جامعه علمی دانشگاه ایشان را به عنوان یک شخصیت صاحبنظر در حوزه مسائل دانشگاهی نمیشناسد. ایشان مسئولیتهای پژوهشی و آموزشی در دانشگاه نداشته و تجربهای در زمینه راهبری آموزش عالی کشور ندارند. این موضوع نگرانکننده است، زیرا توانایی ایشان در اداره آموزش عالی و حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز زیر سوال است.
نگرانیها درباره ریاست دانشگاهها
پرسش من این است که آقای صراف قصد دارد چه افرادی را به عنوان رؤسای دانشگاهها منصوب کند؟ اگر ایشان به دنبال انتصاب افراد همسطح خود باشد، این موضوع میتواند به فضای دانشگاهها آسیب بزند. آیا ایشان قصد دارد رؤسای دانشگاهها را از میان افرادی با تجربه و علمی بیشتر انتخاب کند؟
انتقادات به روند انتخاب وزرا
جریان اصلاحات در گذشته تمایل داشت تا سیاستهای خود را از طریق افراد علمی در وزارت علوم پیش ببرد، اما به نظر میرسد که اکنون این روند تغییر کرده است و افراد علمی از دور خارج شدهاند. این تغییر میتواند به آسیب رسیدن به فضای علمی و پژوهشی کشور منجر شود.
نیاز به بررسی عملکرد وزرای پیشنهادی
رهبر انقلاب در دو سال اخیر مطالبات جدی از وزارت علوم داشتند و نقشهای برای پیشرفت علمی و فناوری کشور ترسیم کرده بودند. بررسی عملکرد آقای صراف باید جدی گرفت.