به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، مراسم رونمایی از دستنوشتههای نیما یوشیج، امروز دوشنبه، ۲۸ آبان با حضور غلامعلی حدادعادل، ژاله آموزگار، موسی اسوار، حسین معصومی همدانی، سرور مولایی، محمود عابدی، مسعود جعفری جزی و امید طبیبزاده در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
محمد دبیر مقدم، نویسنده، استاد دانشگاه و معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی گفت: «از غریب من» عنوان شعری از نیما یوشیج است که بر این مجموعه گذاشته شده است. امیدوار بودیم ۲۱ آبان همزمان با زادروز این شاعر بزرگ آوازه، این کتاب را رونمایی کنیم. الان کتاب در مرحله نهایی نشر در فرهنگستان قرار دارد.
او سپس درباره مهدی علیایی مقدم، پژوهشگر و هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و فعالیتهایش توضیحاتی داد.
دبیر مقدم با اشاره به دیگر اشعار منتشر نشده نیما که در فرهنگستان با عنوانهای «صد سال دگر» (۱۳۹۶) و «نوای کاروان» (۱۳۹۷) منتشر شدهاند، گفت: «از غریب من» مقدمهای ۱۶۳ صفحهای دارد که عالمانه، خواندنی است و با معرفی اشعار نیما به بافت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نیما و تأثیرش بر شعر او پرداخته است.
مهدی علیایی مقدم، پژوهشگر و نویسنده در سخنانی درباره اهمیت انتشار اشعار منتشر نشده نیما، گفت:نیما این بختیاری را نداشت که اشعارش در زمان حیاتش منتشر شود بلکه فقط گزیدهای از اشعار او به صورت پراکنده در مطبوعات چاپ شده، اما هرگز متولی نشر آثار خود نبود. میتوان گفت پیشآهنگ شعر نو فارسی، سرگذشتی مانند قُدمای شعر یافت و کسی باید متولی انتشار آثارش باشد.
او به انتقادهایی که درباره لزوم انتشار شعرهای منتشر نشده نیما مطرح میشود، اشاره کرد و افزود: ما نمیدانیم نیما چه شعرهایی را دارای صلاحیت انتشار میدانست. آنچه از آثار نیما، چاپ شده بیان کننده سلیقه او نیست. جنتی عطایی میگفت نیما فقط پنج شعر خود را میپسندید از جمله «مرغ آمین» و «آی آدمها».
علیایی مقدم با بیان اینکه نیما عمرش را در مشق کردن و باز نوشتن سپری کرد، گفت:کارنامه نیما پر از آزمایش است برای رسیدن به قالبی که به آن دست یافت؛ قالبی که تحول بسیار مهمی را در شعر فارسی ایجاد کرد و منشأ تحول عمیق شد.
این پژوهشگر با اشاره به ملاحظاتی که درباره انتشار آثار نیما وجود دارد، اظهار کرد: محمد معین، جلال آلاحمد و جنتی عطایی نوعی نظارت خاص بر انتشار اشعار نیما داشتند مثلا آلاحمد مخالف انتشار رباعیهای نیما بود و میگفت سست هستند، اما معین معتقد بود رباعیها صورت منظمتری دارند و اولویت چاپ انبوه دستنوشتههای نیما، آثاری بود که نظم و ترتیب داشت. زمانی که محمدحسین شهریار به عنوان دوست نیما طرف مشاوره قرار گرفت، او هم ملاحظهای داشت و میگفت هر شعر نیما را نباید چاپ کرد تا در معرض نقد قرار نگیرد بنابراین تا مدتها برای انتشار دستنوشتههای نیما، ملاحظاتی را در نظر میگرفتند.
او در ادامه خاطرنشان کرد: برای انتشار دست نوشتههای نیما، محدودیت دیگری هم در میان بود و آن اینکه اصولاً دستنوشتههای نیما به تحریری نوشته شده بود که افراد زیادی نمیتوانند آن را بخوانند، همچنین این دستنوشتهها آشفته است و قلمخوردگی دارد و خود نیما هم به این موضوع اذعان دارد که «یادداشتهایی دارم که کسی جز من نمیتواند آن را بخواند.»
علیایی مقدم در پاسخ به انتقادها درباره لزوم انتشار دستنوشتهها گفت: اساسا نیما نوشتههایی را که درخور نگهداری نمیدانست از بین میبرد. خود او میگوید، دو رمانش را آتش زده است و یا در یادداشت روزانه آورده است که آثاری را از بین برده است بنابراین آثاری که از او باقیمانده از نظر نیما صلاحیت نگهداری دارند، هرچند کیفیتشان از نظر او مطلوب نبوده است.
این پژوهشگر در ادامه درباره مجموعه «از غریب من» گفت: در حدی که میتوانستیم بخوانیم، این مجموعه شامل ۲۰۹ قطعه شعر، به همراه ۲۳ حکایت به سبک و سیاق سعدی است. نیما در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ رشته حکایتهایی را به سبک سعدی نوشته که البته گرد مقلدان گلستان هم نمیرسد، اما از این جهت که کسی مانند نیما که پیشاهنگ شعر نو فارسی است، به تقلید از سعدی حکایت مینویسد، درخور تعجب است.
علیایی مقدم در ادامه درباره نامگذاری این کتاب و انتقادهایی که نسبت به آن وجود دارد، توضیح داد: برخی این نامگذاریها را نمیپسندند و میگویند، نیما این نامها را نگذاشته است، اینکه بگوییم مجموعه اشعار منتشر نشده نیما، یک عنوان کلی است. سنت نامگذاری بر آثار شاعران بزرگ از جمله نیما از گذشته مصداق دارد؛ «دنیا خانه من است» عنوانی است که برای ۵۰ نامه نیما گذاشتهاند یا آخرین مجموعه شعر محمود درویش بدون نام بوده که دوست او «الیاس خوری» عنوانش را انتخاب کرده است یا دستنوشتههای پراکنده ویرجینیا وولف که ویراستار او نامگذاری کرده و عنوانی نیست که مولف گذاشته باشند؛ بنابراین نامگذاری اشعار شاعران چیز بدیع و ناموجهی نیست و حتی در فرهنگهای مختلف هم چنین مسئلهای وجود داشت. البته کسی میتواند به عنوان کتاب انتقاد کند و بگوید با عوالم نیمایی سازگارتر است یا نه؟! این انتقاد پذیرفته میشود که عنوان کتاب باید با تصویر نیما سازگاری داشته باشد.
او افزود: «از غریب من» عنوان شعری از نیما است که فضای اندوهناکی دارد و برای برادرش «لادبن» سروده است و مشخص نیست در تصفیههای استالین در سال ۱۳۲۴، برادرش چه سرنوشتی پیدا کرده و نیما در این شعر از حسش میگوید که چه خبر از برادر غریب من دارید و در مجموع شعری با احساس و عاطفی است.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: اهمیت انتشار دستنوشتههای نیما، نشان دادن راه نیما است تا به قالب مورد نظر خود برسد. ما نوشتن شعر در این قالب را مسئله خیلی سادهای فرض کردهایم. قدیمیترین شعر آزاد نیما با عنوان «ققنوس» بهمن ۱۳۱۶ منتشر شده است. منتقدان این موضوع را پذیرفتهاند بیآنکه به زمینهاش توجه کنند. پذیرفتهایم که نیما دست به قلم شده و ققنوس را با مصرعهای کوتاه و بلند نوشته است، اما به اینکه چگونه نیما به این قالب رسیده توجه نداریم.
او با اشاره به پیشینهای که درباره شعر نو ایران مطرح میشود، گفت: برخی میگویند پیش از نیما شمس کسمایی که شعرش تقلیدی از شعر آزاد فرانسه است یا ابوالقاسم لاهوتی در قالب آزاد سرودهاند؛ در حالی که این نقلها دقیق نیست. دکتر طاهر احمد در کتاب «انقلاب ادبی» تأثیر شعر فرانسه را در شعر متجددانه فارسی نشان میدهد، اما اینها نمونه خوبی برای شعر نیمایی نیست.
علیایی مقدم در ادامه به تأثیر شعر محمد مقدم (زبانشناس) بر شعر نیمایی گفت و توضیح داد: پایانبندی شعر مقدم ممکن است ناخودآگاه الهامبخش نیما بوده باشد. نیما اشعار مقدم را از سال ۱۳۱۳ میخوانده و ممکن است تحت تأثیر او دستکم در پایانبندی قرار گرفته یا این موضوع الهام بخشاو باشد.
او تأکید کرد: تصورم این است انتشار اشعار و دستنوشتههای نیما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی فارغ از کیفیت ما را با وجوه دیگری از نیما آشنا میکند اینکه سیر منطقی شعر نیما از شروع کارش تا رسیدن به قالب نیمایی چه بوده است. برخی میگویند شعر نیما تحت تأثیر شعر فرانسه است، اما مسئله این است شعر فرانسه که هجای کَمّی دارد، چگونه توانسته عروض ما را دگرگون کرده و منبع الهام باشد؟
او سپس توضیح داد: انتشار آثار نیما در فرهنگستان ما را با وجه مستزادسرایی نیما آشنا میکند. با انتشار اسناد متوجه شدیم، نیما بیش از آنچه تصور میشد، در قالب مستزاد شعر نوشته است. کسی را که بیشتر در این زمینه میشناختیم سید اشرفالدین گیلانی (نسیم شمال) بود، اما در انتشار این اسناد متوجه شدیم نیما بیش از ۳۰ مستزاد دارد. نوآوران دیگر مانند تندر کیا، هم همینطور بودند. او در جایی گفته است که ما را متهم میکنند که پا در ادبیات فرنگی داریم، اما خودمان مستزاد را داریم که نوآوران عنایت ویژهای نسبت به آن داشتند.
او افزود: قالب نیمایی، حاصل ذهن خلاق و ادامه شعر سنتی ما است. مستزادها پایه تحول شعر نیما بوده است؛ در این دفتر به شعری رسیدم به نام «روشنایی مجهول» که شعر مستزاد نیما را به شعر ققنوس پیوند میزند. «روشنایی مجهول» در سال ۱۳۱۰ سروده شده است و کم کم نیما را از سنت مستزاد سرایی دور میکند و جسارت نیما در شعر ققنوس برای به هم ریختن ترتیبها بیشتر میشود.
علیایی مقدم همچنین به شعر بلند کودک نیما هم که در «از غریب من» منتشر شد، اشاره کرد و گفت: این شعر سوسیالیستی و ادبیات کارکردی دارد که با توجه به زمینه تاریخی و فکری نیما جالب است.