گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو: اظهارات کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مبنی بر اینکه «ایران و روسیه نقشی در آینده سوریه ندارند»، نهتنها نادرست بلکه به نوعی مغرضانه و نادیدهگیرنده واقعیتهای پیچیده و چندلایه منطقهای است. این اظهارات باید در چارچوب تحولات واقعی سوریه و نقش حیاتی جبهه مقاومت در تثبیت امنیت و ثبات منطقهای مورد بررسی قرار گیرد. جبهه مقاومت، بهویژه ایران و روسیه، نه تنها در سوریه بلکه در تمامی تحولات خاورمیانه نقش محوری و سازندهای ایفا کردهاند.
ایران از ابتدا در کنار مردم سوریه و دولت قانونی بشار اسد ایستاد تا از نقشههای سلطهطلبانه قدرتهای غربی و تروریستها جلوگیری کند. در شرایطی که تروریستها و گروههای مسلح با حمایت کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقهای در تلاش بودند تا دولت سوریه را ساقط کنند، ایران با ارسال مشاوران نظامی، تسلیحات، و حمایتهای سیاسی به جبهه مقاومت پیوست. نقش ایران در شکست گروههای تروریستی مانند داعش و جبهه النصره و نیز در تقویت توان نظامی و دفاعی ارتش سوریه، بر کسی پوشیده نیست. ایران با حمایتهای خود نهتنها به مبارزه با تروریسم در سوریه پرداخت بلکه با تحکیم روابط با گروههای مقاومت منطقهای مانند حزبالله لبنان، عملاً توانست یک جبهه مقاومتی قدرتمند علیه مداخلات خارجی در خاورمیانه ایجاد کند.
روسها نیز در کنار ایران به مبارزه با گروههای تروریستی پرداخته و بهویژه از سال ۲۰۱۵ با حملات هوایی دقیق و مؤثر، توازن جنگی را به نفع دولت سوریه تغییر دادند. نقش روسیه در بازسازی ارتش سوریه، همکاری با نیروهای زمینی و حمایت از روند مذاکرات آستانه، بهطور مؤثری بر روند بحران سوریه تاثیرگذار بوده است. روسیه با کمک به تقویت دولت اسد و مقابله با مداخلات غرب، نهتنها به تثبیت اوضاع در سوریه کمک کرده بلکه عملاً در برابر سیاستهای سلطهگرانه آمریکا و کشورهای اروپایی ایستاده است. این نقش تأثیرگذار در حفظ امنیت منطقه و جلوگیری از بهدست گرفتن کنترل سوریه توسط کشورهای خارجی قابل انکار نیست.
جبهه مقاومت، بهویژه با حضور ایران، روسیه و گروههای مقاومت منطقهای، نماد اصلی مبارزه با سلطهطلبی غربیها در منطقه است. جبهه مقاومت نهتنها در سوریه بلکه در لبنان، عراق و یمن نیز به مقابله با مداخلات خارجی پرداخته و در راستای حفظ استقلال و امنیت این کشورها گامهای مؤثری برداشته است. مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل، تجاوزات سعودیها در یمن، و همچنین مقابله با پروژههای تجزیهطلبانه که به نام «دموکراسی» به کشورهای منطقه تحمیل میشود، از جمله دستاوردهای این جبهه است. ایران و روسیه در این زمینهها به عنوان بازیگران اصلی در کنار گروههای مقاومت عمل کردهاند و از این جهت هیچ نقشی برای آنها در آینده سوریه، که در واقع آینده جبهه مقاومت است، نمیتوان قائل شد.
از دیدگاه جبهه مقاومت، سوریه به عنوان یک کشور مستقل و حافظ حاکمیت خود باید در برابر هر گونه مداخله خارجی، چه از سوی کشورهای غربی و چه از سوی کشورهای عربی وابسته به آنها، ایستادگی کند. این اصول در اساسنامه جبهه مقاومت نهفته است که حاکمیت ملی، مقابله با تروریسم و مداخلهگریهای خارجی را محور اصلی مبارزه خود قرار داده است. ایران و روسیه در این راستا نه تنها به سوریه کمک کردهاند بلکه بهطور غیرمستقیم از سایر کشورهای منطقه نیز حمایت کردهاند تا از سرنوشت مشابه سوریه در دام سلطهگریهای خارجی جلوگیری کنند.
اظهارات کایا کالاس درباره نداشتن نقش ایران و روسیه در آینده سوریه نشاندهنده نادیده گرفتن واقعیتهای موجود در این کشور و تحولات منطقه است. ایران و روسیه نه تنها نقش کلیدی در تحولات میدانی سوریه ایفا کردهاند، بلکه با حمایتهای خود از جبهه مقاومت، عملاً امنیت و استقلال سوریه و سایر کشورهای منطقه را تضمین کردهاند. برای رسیدن به یک راهحل پایدار در سوریه و تضمین ثبات در خاورمیانه، ضروری است که نقش ایران و روسیه به رسمیت شناخته شود و در راستای تقویت همکاریهای منطقهای و جهانی برای مقابله با تهدیدات مشترک گام برداشته شود.