گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو: در پی تحولات یک ماه گذشتهی سوریه و ناکارآمدی ارتش این کشور در مقابله با گروه تحریر الشام، انجمنهای علوم سیاسی دانشگاههای یزد و گیلان، نشست تخصصی مشترکی را با عنوان “زوال یک ارتش: بررسی عوامل ناکارآمدی ارتش سوریه در مقابله با تحریر الشام” برگزار کردند.
در این نشست مجازی، امین پرتو، پژوهشگر مسائل نظامی و استراتژیک، و محمدحسین قربانی زواره، پژوهشگر جنگهای هیبریدی و شناختی، به واکاوی دلایل سقوط ارتش سوریه و تحلیل تطبیقی ساختار نظامی و اجتماعی دو کشور پرداختند.محمدحسین قربانی زواره، پژوهشگر ارشد جنگهای هیبریدی و شناختی، با بیان اینکه ماهیت جنگها در قرن حاضر تغییر کرده و بر تاکتیکها، تکنیکها و تفکر نظامی ارتشهای جهان تأثیر گذاشته است، گفت: “مانورهای نظامی در سطح منطقه و جهان منحصربهفرد شده و در قالب عملیات ویژه بررسی میشوند. ارتش بشار اسد نیز از این قاعده مستثنی نبود و تحولات ویژهای را تجربه کرد. دومینوی سقوط در منطقه غرب آسیا، بهویژه با توجه به تجربه افغانستان حائز اهمیت است. در افغانستان، با وجود ارتش و سیستم و تجهیزات آمریکایی، اراده مقاومت از بین رفت و طالبان جایگزین حکومت شدند.
”این پژوهشگر مسائل نظامی در ادامه افزود: “جنگ شناختی علیه ارتش بشار اسد، اراده مقاومت را در ارتش از بین برد و این مسئله کلیدی در سقوط ارتش سوریه بود. گروههای تروریستی و اپوزیسیون توانستند بدون چالش جدی پیشروی کنند، در حالی که همین ارتش با کمکهای استراتژیک ایران و روسیه در گذشته مقاومت کرده و دشمن را عقب رانده بود. ویدئوهای منتشر شده در رسانههای اجتماعی و تسلیم و رها کردن تجهیزات و ادوات نظامی توسط سربازان سوری نشان میداد که روحیه مبارزه در میان سربازان سوری از بین رفته است.
قربانی زواره با تأکید بر تفاوت فاحش میان ارتش سوریه و ایران، تصریح کرد: "فساد و مشکلات اقتصادی در ساختار ارتش سوریه بسیار زیاد بود، در حالیکه در ارتش جمهوری اسلامی ایران شایسته سالاری و تخصص گرایی حرف اول را میزند. در سوریه، وضعیت معیشتی سربازان نامناسب بود و فرماندهان ارشد با رشوه به درجات بالا میرسیدند. فساد گسترده در ساختار نظامی و اقتصادی سوریه، به فرماندهان امکان میداد منابع مالی بالایی دریافت کنند، در حالی که اقتصاد کشور پس از جنگ داخلی ویران شده بود و مردم در فقر مطلق به سر میبردند.
در مقابل، در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، توجه ویژهای به شایستهسالاری و تخصصگرایی میشود. فرماندهان، درجات بالای خود را بر اساس دورههای گذرانده شده، مدت خدمت، تخصص کسب شده و خدمات ارائه شده دریافت میکنند. "وی ادامه داد: “وضعیت معیشتی نامناسب سربازان سوری، به عنوان نیروی اجرایی ارتش، در انجام عملیاتهای زمینی، تهاجمی و دفاعی تأثیرگذار بود. لباسهای استتار سربازان سوری قدیمی و نامناسب بود که نشان از بینظمی و عدم توجه به پوشش نظامی در ارتش سوریه داشت.
بیکاری و فقر گسترده در سوریه، بر خانوادههای ارتشیها نیز تأثیر گذاشته بود. در مقابل، ارتش و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، به صورت حرفهای عمل میکنند. افسران و درجهداران حرفهای، در آکادمیها و مراکز آموزشی، آموزشهای ۲۴ ساعته و شبانهروزی میبینند و با فضای جدید و آموزشهای لازم آشنا میشوند. ”این پژوهشگر با اشاره به وابستگی ارتش سوریه به کمکهای خارجی در مقایسه با توان بومی دفاعی ایران، اظهار داشت: “وابستگی سیستم فرماندهی، رهبری و آموزشی ارتش سوریه به کمکهای خارجی، مشکلساز بود. آنها برای حرکت و عملیات به پشتیبانی هوایی روسیه و ایران وابسته بودند.
این وابستگی، انگیزه و علاقهای برای جنگیدن در آنها باقی نمیگذاشت. در مقابل، در ایران، سیستم دفاعی بومی و دانشبنیان، تحت فرماندهی مقام معظم رهبری، در تولید موشکها، خودروها، تسلیحات و ادوات نظامی فعالیت میکند و نیروی مسلح مقتدری را به نمایش میگذارد. ”قربانی زواره در پایان با رد امکان تکرار پروژه سوریه در ایران، خاطرنشان کرد: “مقایسه ارتش ایران و سوریه امکانپذیر نیست. زوال ارتش سوریه به دلیل از هم پاشیدگی داخلی، عدم اراده مقاومت در ارتش، تحریمهای گسترده، جنگ طولانی و مهلک، عدم تابآوری جامعه، فساد اقتصادی، شرایط سخت زیستی و اجتماعی و وابستگی به کمکهای خارجی بود. در حالیکه جامعه ایرانی، مردمی و پای کار انقلاب است و اعتماد بالایی به نیروهای مسلح دارد. شایستگی، تخصص، ساختار منحصربهفرد بر اساس شایستهسالاری، بنیه دفاعی و دانشبنیان، نیروهای مسلح حرفهای و آموزشهای خاص، امنیت بالایی را برای ایران فراهم کرده است. با این تفاسیرآنچه در سوریه اتفاق افتاد، در ایران قابل پیشبینی نیست.
”امین پرتو، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه، با بیان اینکه قیاس وضعیت ایران با سوریهی سال ۲۰۲۴ از اساس نادرست است، به تشریح تفاوتهای کلیدی میان این دو کشور پرداخت که احتمال وقوع چنین سناریویی در ایران را منتفی میکند.پرتو، با اشاره به فقدان شکافهای عمیق قومی در ایران، این موضوع را عامل اصلی تمایز ایران از سایر کشورهای خاورمیانه دانست. وی تصریح کرد: “برخلاف سوریه، عراق، ترکیه و اسرائیل که با شکافهای قومی عمیق روبهرو هستند، در ایران شاهد چنین گسستهایی نیستیم. مردم ایران، فارغ از قومیت (ترک، عرب، کرد و…)، هویت ملی مشترکی دارند و همزیستی مسالمتآمیزی را تجربه میکنند.
در حالی که در سایر کشورهای خاورمیانه، قومیت و قبیله نقش پررنگتری در روابط اجتماعی و سیاسی ایفا میکند. ” این پژوهشگر ارشد افزود: “حتی اگر نظام سیاسی بکوشد از شکافهای قومی برای تثبیت قدرت خود استفاده کند، به دلیل نبود چنین شکافهایی در ایران، این استراتژی محکوم به شکست است. برخلاف سوریه که نظام سیاسی بر پایه هویت علوی بنا شده بود و از اختلافات میان سنیها و سایر اقلیتها بهره میبرد، چنین ساختاری در ایران وجود ندارد. ”وی در ادامه به تفاوت ساختار و عملکرد نیروهای مسلح ایران و سوریه اشاره کرد و گفت: “در سوریه، ارتش تحت تأثیر الگوهای شوروی سابق بود، در حالی که در ایران چنین ساختاری وجود ندارد.
نیروهای مسلح ایران، شامل ارتش، سپاه و بسیج، ساختاری منحصربهفرد دارند که با ویژگیهایی، چون پیوند عمیق با بدنهی اجتماعی و ایدئولوژی انقلابی متفاوت از ارتش سوریه است. همچنین، نقش مذهب در ایران، برخلاف سایر کشورهای خاورمیانه، عامل ستیز و درگیری نیست. اختلافات مذهبی در ایران به اندازهی سایر کشورها برجسته نیستند و به عنوان محور اصلی اختلافات اجتماعی عمل نمیکنند. ”پرتو در بخش دیگری از سخنان خود به قدرت سرویسهای اطلاعاتی و حمایت مردمی از نظام در ایران اشاره کرد و گفت: “سرویسهای اطلاعاتی ایران بسیار قدرتمند هستند و مردم نیز، با وجود سختیها، فشارها، تنگناها، محرومیتها، تحریمها، تورم و فعالیت جریانهای مخالف که از کشورهای خارجی حمایت میشوند، از نظام حمایت میکنند.
آنها به گروههایی مانند داعش نپیوستهاند و به آنها پناه ندادهاند. قدرت ایران به دلیل قدرت مردمش است. ایرانیان هویت ملی قوی دارند، به زبان فارسی صحبت میکنند و رسوم و آیینهای مشترک دارند. این عوامل آنها را به یکدیگر پیوند میدهد. چنین چیزی در هیچ کشور خاورمیانه وجود ندارد. ”وی در پایان به عدم استقبال از جریانهای جداییطلب در مناطقی مانند بلوچستان و کردستان اشاره کرد و با تاکید بر وطنپرستی مردم این مناطق، احتمال وقوع جنگ داخلی در ایران را بسیار بعید دانست.
تحلیل تطبیقی ساختار نظامی و اجتماعی ایران و سوریه نشان میدهد که تفاوتهای بنیادین میان این دو کشور، امکان تکرار سناریوی سوریه ۲۰۲۴ را در ایران منتفی میسازد. این تفاوتها را میتوان در چند محور اصلی خلاصه کرد:۱. ساختار منسجم و حرفهای نیروهای مسلح ایران در مقابل ساختار وابسته و فرسوده ارتش سوریه ۲. خودکفایی دفاعی و توان بومی ایران در مقابل وابستگی کامل سوریه به حمایتهای خارجی ۳. انسجام ملی و عدم وجود شکافهای عمیق قومی-مذهبی در ایران ۴. شایستهسالاری و تخصصگرایی در نیروهای مسلح ایران در مقابل فساد ساختاری در ارتش سوریه ۵. حمایت مردمی از نظام و قدرت سرویسهای اطلاعاتی در ایراناین عوامل در کنار تفاوت در اراده نظام جهانی نسبت به ایران و سوریه، نشان میدهد که مقایسه این دو کشور و پیشبینی سرنوشتی مشابه برای آنها، تحلیلی سطحی و به دور از واقعیتهای موجود است و برای تحلیل وضعیت سوریه ۲۰۲۴ و چرایی سقوط بشار اسد، باید به ریشههای آن و ۱۱ سال جنگ داخلی در این کشور توجه کرد.