دغدغه شبکه نمایش خانگی و آینده مبهم/ از عدم شفافیت های مالی تا نابسامانی در تنظیم گری محتوایی فراگیر!
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، شبکه نمایش خانگی، میان وعدههای میلیاردی و صحنههای بیمرز، به هزارتوی مشکلات افتاده است؛ از نبود شفافیت در هزینهها تا غیاب نظارت بر محتوایی که مرزهای فرهنگی و اخلاقی را به چالش کشیده است.
چالش پایدار عدم شفافیت مالی در شبکه نمایش خانگی
سالهاست که شبکههای نمایش خانگی (VOD) با وعده آوردن دنیای سینما به خانهها، در مرکز توجه قرار گرفتهاند. اما آیا واقعاً پشت صحنه این نمایشها همانقدر شفاف و مرتب است که در قاب تصویر میبینیم؟
با رشد سریع این پلتفرمها و تغییر عادات مصرف رسانهای، فرصتها و چالشهای بسیاری پدید آمده است. یکی از بزرگترین چالشها، نبود شفافیت در ساختارهای مالی و اقتصادی این صنعت است. این عدم شفافیت نهتنها اعتماد کاربران و سرمایهگذاران را تحت تأثیر قرار داده، بلکه پایداری این پلتفرمها را نیز به خطر انداخته است.
هزینههای تولید و نبود شفافیت در بودجهبندی
یکی از مسائل اصلی، هزینههای سرسامآور تولید سریالهای پرهزینه است. سریالهایی مانند «زخم کاری»، «افعی تهران»، «تاسیان» و «ازازیل» با بودجههای میلیاردی ساخته میشوند، اما هیچ گزارشی از نحوه تخصیص این بودجهها ارائه نمیشود. این در حالی است که بسیاری از بازیگران سینمایی که زمانی ستارههای پرده نقرهای بودند، اکنون به شبکه نمایش خانگی روی آوردهاند و دستمزدهای نجومی دریافت میکنند. این بریز و بپاشهای مالی، عرصه را برای سینما و تلویزیون تنگ کرده و باعث شده تا بسیاری از بازیگران دیگر به دستمزدهای کمتر قانع نباشند.
مدلهای کسبوکار و ابهامات درآمدی
اقتصاد این پلتفرمها عمدتاً بر فروش اشتراک (SVOD) یا تبلیغات (AVOD) استوار است. اما اطلاعات دقیقی درباره تعداد کاربران فعال، میزان درآمد ماهانه، و نحوه استفاده از این درآمدها وجود ندارد. برای مثال، اگرچه میتوان درآمد تخمینی یک پلتفرم با دو میلیون کاربر را محاسبه کرد، اما جزئیات نحوه سرمایهگذاری و بازدهی این درآمدها همچنان در هالهای از ابهام است. این عدم شفافیت، نگرانیهایی درباره استحکام مالی این پلتفرمها ایجاد کرده است.
نقش تبلیغات و سرمایهگذاری غیرشفاف
تبلیغات نیز بخش مهمی از درآمد این پلتفرمها را تشکیل میدهد. اما رویکردهای تبلیغاتی، مانند نمایش محصولات برندها در صحنههای فیلم یا اسپانسرینگ پنهان، اغلب برای مخاطبان روشن نیست. بخش عظیمی از درآمد این پلتفرمها بر دوش اسپانسرها قرار دارد، اما جزئیات این همکاریها نیز بهندرت منتشر میشود.
چالشهای نظارتی و ضرورت شفافیت
نبود یک چارچوب نظارتی جامع و کارآمد، یکی از اصلیترین دلایلی است که پلتفرمها از ارائه گزارشهای مالی دقیق معاف شدهاند. شفافیت مالی نهتنها برای جلب اعتماد عمومی ضروری است، بلکه میتواند رقابت سالم در بازار و تخصیص بهینه منابع را تسهیل کند. بدون شفافیت، خطر سوءاستفادههای مالی و سوءمدیریت اقتصادی افزایش مییابد.
در نهایت، شبکههای نمایش خانگی با تمام جذابیتهایشان، نیازمند بازنگری جدی در ساختارهای مالی و نظارتی خود هستند. آیا زمان آن نرسیده که این صنعت، شفافیت را به عنوان یک اصل اساسی بپذیرد؟
دغدغه عدم وجود تنظیم گری محتوایی
شبکه نمایش خانگی در ایران به یکی از مهمترین بسترهای تولید و پخش محتوا تبدیل شده است. اما مسئلهای که همواره مورد بحث و انتقاد قرار گرفته، نامشخص بودن تکلیف تنظیمگری محتوایی در این حوزه است. این موضوع نه تنها باعث سردرگمی تولیدکنندگان و پلتفرمها شده، بلکه مخاطبان نیز از نبود نظارت شفاف و دقیق بر محتوای پخششده گلایه دارند.
«تاسیان» مثالی پرچالش از نبود تنظیمگری محتوایی
یکی از نمونههای اخیر این چالش، سریال «تاسیان» است که با وجود عدم دریافت مجوز انتشار، قسمت اول آن پخش شد و حواشی زیادی به همراه داشت. این سریال به دلیل محتوای بحثبرانگیز، از جمله نمایش صحنههایی که با قوانین و مقررات موجود مغایرت داشت، مورد انتقاد قرار گرفت. سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) اعلام کرد که این سریال به دلیل عدم اصلاح ایرادات محتوایی موفق به دریافت مجوز نشده است.
مشکل اصلی اینجاست که ساترا، به عنوان نهاد مسئول تنظیمگری، گویی قدرت جلوگیری از پخش محتوا را ندارد و این وظیفه به نهادهای دیگر مانند وزارت ارتباطات و قوه قضائیه واگذار شده است. این تقسیم وظایف باعث شده تا فرآیند نظارت و تنظیمگری به شکلی ناکارآمد و پراکنده انجام شود.
از سوی دیگر، برخی از سریالهای دیگر نیز به دلیل محتوای نامناسب یا عدم رعایت قوانین، با مشکلات مشابهی مواجه شدهاند. برای مثال، سریالهایی که به موضوعات حساس اجتماعی یا فرهنگی پرداختهاند، گاهی اوقات بدون دریافت مجوزهای لازم منتشر شدهاند و این امر باعث ایجاد تنشهایی در جامعه شده است.
یکی از نگرانیهای جدی در این زمینه، حرکت تولیدات شبکه نمایش خانگی به سمتی است که بسیاری از موازین اخلاقی را زیر پا میگذارد. برخی از سریالها و برنامهها با نمایش صحنهها و مضامینی که با ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه مغایرت دارند، باعث نگرانی خانوادهها و کارشناسان شدهاند. این مسئله نه تنها به کاهش اعتماد مخاطبان منجر شده، بلکه تأثیرات منفی بر تربیت نسلهای آینده نیز داشته است. به عنوان مثال، نمایش روابط غیرمتعارف، خشونت بیرویه، و استفاده از زبان و رفتارهای نامناسب در برخی تولیدات، از جمله مواردی است که مورد انتقاد قرار گرفته است.
نبود یک چارچوب مشخص و هماهنگ برای تنظیمگری محتوایی در شبکه نمایش خانگی، نه تنها به کاهش کیفیت محتوا منجر شده، بلکه اعتماد مخاطبان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. برای حل این مشکل، نیاز به بازنگری در قوانین و ایجاد یک نهاد مستقل و قدرتمند برای نظارت بر محتوای پخششده احساس میشود. همچنین، تقویت سیاستگذاری دقیق، ترویج محتوای ارزشمند و جلوگیری از رواج آثار سطحی، از مهمترین اقداماتی است که باید در این حوزه صورت گیرد.
آهنگهای غیرمجاز پایه ثابت تولیدات!
در سالهای اخیر، استفاده از آهنگهای غیرمجاز به یکی از پایههای ثابت تولید محتوا در شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است. سریالها و فیلمها با استفاده از موسیقیهای نوستالژیک و محبوب، تلاش میکنند تا توجه مخاطبان را جلب کنند و حس عاطفی خاصی را به آثار خود اضافه کنند. اما این روند، چالشهای قانونی و اخلاقی بسیاری را به همراه داشته است.
برای مثال، سریال «پوست شیر» که یکی از پرمخاطبترین آثار شبکه نمایش خانگی بود، به دلیل استفاده از موسیقیهای غیرمجاز، با انتقاداتی مواجه شد. در قسمت پایانی این سریال، موسیقیای از خوانندهای مشهور پخش شد که باعث شد ساترا، نهاد تنظیمگر، دستور حذف آن را صادر کند. این موضوع نشاندهنده نبود قوانین مشخص و هماهنگ در این حوزه است.
این مشکل تنها به شبکه نمایش خانگی محدود نمیشود. در سینما نیز شاهد استفاده گسترده از موسیقیهای غیرمجاز هستیم. فیلمها و سریالها با استفاده از این موسیقیها، تلاش میکنند تا حس نوستالژی و ارتباط عاطفی بیشتری با مخاطبان ایجاد کنند. اما این روند، نه تنها حقوق مولفان و هنرمندان را نادیده میگیرد، بلکه به نوعی بیاحترامی به قوانین موجود است.
لمس کردن زن و مرد در فیلم و سریال ها
شبکه نمایش خانگی به دلیل آزادی نسبی در تولید محتوا، به بستری برای نمایش موضوعات و صحنههایی تبدیل شده که پیشتر در سینما و تلویزیون ایران تابو محسوب میشدند. لمس میان بازیگران زن و مرد، که زمانی خط قرمز محسوب میشد، اکنون به تدریج در تولیدات سریالی و سینمایی عادی شده است.
یکی از نمونههای اخیر این تغییرات، سریال «رهایم کن» است که به دلیل نمایش صحنههای غیرمتعارف، از جمله لمس میان بازیگران زن و مرد، با انتقادات گستردهای مواجه شده است. این سریال، که تلاش میکند داستانی جذاب و متفاوت ارائه دهد، به دلیل عبور از مرزهای فرهنگی و اخلاقی، بحثهای زیادی را در جامعه برانگیخته است.
مشکل اصلی اینجاست که نبود تنظیمگری محتوایی مشخص و هماهنگ در شبکه نمایش خانگی، باعث شده تا تولیدکنندگان محتوا بدون نظارت دقیق، به سمت نمایش موضوعات و صحنههایی بروند که با ارزشها و هنجارهای جامعه مغایرت دارند. این روند، نه تنها به کاهش اعتماد مخاطبان منجر شده، بلکه تأثیرات منفی بر تربیت نسلهای آینده نیز داشته است.
در نهایت، عدم تنظیمگری محتوایی در شبکه نمایش خانگی، به یک چالش جدی تبدیل شده است که نیازمند توجه و اقدام فوری است. ایجاد قوانین شفاف و هماهنگ، نظارت دقیقتر و احترام به ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه، از جمله اقداماتی است که میتواند به حل این مشکل کمک کند.
آینده شبکه نمایش خانگی
آینده شبکه نمایش خانگی در ایران، با وجود تمام چالشها و معضلاتی که امروز با آن روبهرو است، به شدت به تصمیمات و سیاستگذاریهای آینده بستگی دارد. این صنعت، که زمانی به عنوان یک فرصت طلایی برای تولیدکنندگان محتوا و مخاطبان شناخته میشد، اکنون در میانهی بحرانهایی نظیر نبود شفافیت مالی، چالشهای نظارتی، و کاهش اعتماد عمومی قرار دارد.
یکی از بزرگترین معضلات شبکه نمایش خانگی، نبود چارچوب نظارتی مشخص است. این مسئله باعث شده تا تولیدکنندگان محتوا بدون محدودیتهای دقیق، به سمت نمایش موضوعات و صحنههایی بروند که با ارزشها و هنجارهای جامعه مغایرت دارند. از سوی دیگر، نبود شفافیت مالی و اقتصادی، اعتماد سرمایهگذاران و مخاطبان را کاهش داده و پایداری این صنعت را به خطر انداخته است.
این پلتفرمها با ارائه محتوای متنوع و باکیفیت، میتوانند سهم بازار شبکههای داخلی را کاهش دهند. از سوی دیگر، اگر پلتفرمهای داخلی بتوانند با ارائه محتوای بومی و جذاب، نیازهای مخاطبان را برآورده کنند، میتوانند جایگاه خود را تقویت کنند.