آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۵۱۰۹۵

ضرورت وفاداری به واقعیت در دفاع از کرامت انسانی و حقوق بشر

حقوق بشر، اخلاق و حقیقت، سه ضلع جدانشدنی هستند؛ نمی‌توان یکی را انتخاب کرد و دیگری را کنار گذاشت، بنابراین وفاداری به واقعیت در دفاع از کرامت انسانی و حقوق بشر ضرورت دارد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو: نامه اخیر خانم گلرخ ایرایی از زندان اوین، که در آن از فردی با نام وریشه مرادی تحت عنوان «پیشمرگه نجات‌دهنده کودکان کوبانی» یاد شده، واکنش‌های گوناگونی را در میان فعالان حقوق بشر و تحلیل‌گران حوزه تروریسم و خشونت‌های فراملی برانگیخته است. 

با احترام به دغدغه‌های انسانی و شرایط دشوار زندان که نویسنده نامه با آن دست‌ به‌گریبان است، طرح نکاتی چند برای روشنگری افکار عمومی و حفظ مرزهای حقیقت و اخلاق در حوزه حقوق بشر، ضروری به نظر می‌رسد.  نخست آنکه روایت خانم ایرایی از نقش وریشه مرادی در جنگ کوبانی، بدون توجه به زمینه‌های سیاسی- امنیتی و ساختار گروه‌هایی چون YPG و پژاک، تصویر یک‌سویه‌ای را به مخاطب عرضه می‌دارد. 

نباید فراموش کرد که نیروهای YPG شاخه‌ای رسمی از حزب کارگران کردستان ترکیه (PKK) هستند؛ گروهی که در فهرست سازمان‌های تروریستی بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه و ناتو قرار دارد. با توجه به اسناد منتشر شده از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل، دیده‌بان حقوق بشر و یونیسف، نیروهای وابسته به YPG و پژاک در سال‌های گذشته به‌صورت گسترده از کودکان برای اهداف نظامی استفاده کرده‌اند. 

حتی در موارد متعدد، فرماندهان این گروه‌ها به‌صورت رسمی متعهد به پایان استفاده از کودک‌سرباز شده‌اند، اما در نهایت به تعهدات خود عمل نکرده‌اند.

اگر خانم مرادی، چنان‌که در نامه گفته شده، مسئولیت‌هایی در مناطق تحت کنترل YPG برعهده داشته، لازم است پاسخ دهند که این کودکان نجات‌یافته از دست داعش، چگونه در کمپ‌های نظامی تحت آموزش قرار گرفتند و چه بر سر آنان آمد؟ آیا بخشی از آنان به عضویت نیروهای گریلا درآمدند؟ 

اسناد دیده‌بان حقوق بشر کردستان ایران، حاکی از آن است که شماری از کودکان ناپدیدشده در آن زمان، آخرین بار در مناطقی دیده شده‌اند که خانم مرادی نیز در آن‌جا فعالیت داشته است. اساساً اگر خانم مرادی از دید نویسنده نامه، «پیشمرگه نجات‌دهنده کودکان کوبانی» است، چرا با سازمانی همراهی و همکاری کرده که متهم به نقض حقوق بشر، استفاده از کودکان به‌عنوان سرباز و سایر اقدامات ضد انسانی است.

در بخش دیگری از نامه، خانم ایرایی از زینب جلالیان سخن می‌گوید و او را نماد ایستادگی معرفی می‌کند. ما در مواضع رسمی خود همواره تأکید کرده‌ایم که دستگاه قضایی ایران باید با نگاه انسانی و با توجه به سن ورود خانم جلالیان به گروه‌های تروریستی، به او به‌عنوان قربانی یک سازوکار جذب کودک‌سرباز نگریسته و روند دادرسی را در چارچوب استانداردهای بین‌المللی بازبینی کند. مستندات ما، از جمله اسناد مربوط به نحوه حذف سلاح از عکس‌های وی توسط خانم شادی صدر و شادی امین در پروژه‌های مؤسسه «عدالت برای ایران»، نشان می‌دهد که چگونه تلاش شده تا واقعیت‌های مربوط به ورود جلالیان به پژاک در سن ۱۴ سالگی سانسور شود. از دید ما زینب جلالیان، خود یک قربانی است و باید از حمایت ویژه شود. اما نه قربانی دولت ایران، بلکه قربانی سیاست کودک‌سربازی و آدم‌ربایی پژاک و پ.ک.ک.

متاسفانه باید شفاف بگوییم که پژاک همانطور که خانم جلالیان را در سن ۱۴ سالگی برای امور خشن و مسلحانه اجیر کرده بود، اکنون نیز تلاش می‌کند از زندانی شدن وی و البته امثال خانم وریشه مرادی نیز بهره‌کشی تبلیغاتی کند که این رفتار، بسیار ناجوانمردانه و غیر اخلاقی است.

دیدبان پیشتر نوشته بود که: «دستکاری عکس جلالیان توسط خبرگزاری‌های پ.ک.ک و نهادهای بدنام به اصطلاح حقوق بشری، نه تنها به نفع وی تمام نشده است؛ بلکه این ظن را در مقامات امنیتی و قضایی ایران ایجاد کرده که احتمالا خود زنیب جلالیان نیز با این نهادهای رسانه‌ای و به اصطلاح حقوق بشری در ارائه گزارش غلط همکاری کرده است. همچنین گزارش مصور دیدبان، باعث رسوایی دو سازمان عدالت برای ایران و Redress نیز شده است؛ زیرا این دو نهاد قصد فریب سازمان ملل متحد را داشته‌اند و با ارائه اطلاعات غلط به افکار عمومی، حتی جان یک قربانی آدم‌ربایی و خشونت یعنی زینب جلالیان را به خطر انداخته‌اند. آنها به دروغ یک عضو مسلح را بیگناه و فعال مدنی توصیف کرده‌اند. پس می‌توان نتیجه گرفت که احتمالا سایر گزارش‌های این دو نهاد به ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، با اهداف و اغراض سیاسی نوشته شده و واقعیت نداشته باشد».

خانم ایرایی همچنین از «پیشمرگه بودن» خانم مرادی سخن گفته‌اند. اما این اصطلاح به‌طور سنتی به نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق یا احزاب کردی دیگر اطلاق می‌شود و نه به نیروهای PKK و پژاک که از اصطلاح «گریلا» برای معرفی نیروهای خود استفاده می‌کنند. این تحریف مفهومی، چه از سر بی‌اطلاعی باشد و چه از سر تعمد، زمینه‌ساز گمراهی مخاطب و قلب حقیقت است. اگر خانم مرادی، پیشمرگه است، چرا در گروهی عضو شده که دلیل اصلی مرگ هزاران کُرد ایرانی شده است؟ آیا خانم ایرایی از سوابق پ.ک.ک اطلاع دارد؟ آیا از جنایات پژاک مطلع هستند؟

از سوی دیگر، اشاره به مفاهیمی چون «حیات آزاد» و «انقلاب ذهنیتی» در نامه خانم ایرایی، بدون اشاره به اینکه این واژگان نام رسمی حزب پژاک و ایدئولوژی عبدالله اوجالان- رهبر PKK- هستند، به‌وضوح نشان‌دهنده تأثیرپذیری نویسنده از ادبیات این گروه‌هاست. امروز برای هر ناظر منصفی روشن است که یکی از کارویژه‌های شبکه‌های جذب درون پژاک، انتقال این ادبیات به زندان‌ها، دانشگاه‌ها و فضاهای فعال مدنی است.

 گزارش‌های مستند حاکی از آن‌اند که خانم مرادی با نام سازمانی «جوانا سَنَه»، نقش فعالی در این روند ایفا کرده و حتی در دوران حبس نیز به فعالیت‌های جذب نیرو ادامه داده است.

همچنین در نامه خانم ایرایی شاهد هستیم که متاسفانه باز هم اقدامات یک گروه وحشی و تروریستی به نام داعش، عمداً به کلماتی مانند «مسجد»، «ماه رمضان»، «نماز» و «اذانِ ماه رمضان و افطار» متصل می‌شود. آیا این همسان‌پنداری‌ها اتفاقی است؟ آیا خانم ایرایی نمی‌داند داعش، هیچ نسبتی با اسلام حقیقی نداشته و ندارد؟

در مورد فرزاد کمانگر، شایسته است خانم ایرایی- که از او به‌عنوان الگوی ایستادگی نام برده‌اند- با برادر وی، آقای شیرزاد کمانگر، که اکنون ساکن اروپاست و از گروه‌های مسلح کردی فاصله گرفته، گفت‌وگویی داشته باشند. 

مستندات رسانه‌ای موجود نشان می‌دهد که گروه پژاک، کمانگر را برای عملیات بمب‌گذاری به تهران فرستاده بود، حال آنکه وی معلول بود و سابقه معلمی داشت. بدین ترتیب، پژاک نه‌تنها از افراد دارای معلولیت، بلکه از آموزگاران برای اهداف تروریستی استفاده کرده است. اکنون که پژاک فقط هر سال یک بار به یاد امثال فرزاد باید پرسید چرا قصد آنها برای عملیات تروریستی را پنهان می‌کند؟ 

چرا سازمان‌های حقوق بشری در قبال اعدام این افراد حساس هستند، اما از ماهیت پژاک و اقدامات تروریستی آن، چیزی نمی‌گویند؟ چند صد کُرد ایرانی قربانی پژاک شده‌اند، اما توجه خانم ایرایی فقط معطوف به چند عضو مسلح یک گروه تروریستی است. 

پژاک، فقط در پی استخوان و عکس اعضای خود است، نه حقوق واقعی آنها. کودکان را می‌رباید و به عنوان تروریست اجیر می‌کند و وقتی این کودکان بازداشت می‌شوند، نگران جان آنها می‌شود؛ آن هم فقط سالی یکبار!

آیا خانم ایرایی از ایدئولوژی مرتجع و احمقانه‌ آپوگرایی و جنایات پ.ک.ک در سوریه، ترکیه، عراق، ایران و حتی آلمان آگاهی دارند؟ آیا می‌دانند هزاران وریشه مرادی قربانی فعالیت‌های نظامی‌ پ.ک.ک شده‌اند؟ آیا خانم ایرایی خبر دارند که حزب و ایدئولوژی مورد تایید خانم مرادی، برای تبلیغات سیاسی و اسطوره‌سازی و کسب درآمد بیشتر و فریب تعداد بیشتری از زنان، عملاً جان خانم مرادی برایش مهم نیست؟ وریشه مرادی متاسفانه یک بازنده و قربانی تمام‌عیار است؛ مانند زینب و فرزاد؛ قربانی سیاست کثیف بازی

در پایان، ضمن اذعان به چالش‌های توسعه در مناطق کردنشین ایران و ضرورت مبارزه با فقر، اعتیاد، طلاق و آسیب‌های اجتماعی، باید تأکید کرد که حضور گروه‌های مسلح و تروریستی در این مناطق، خود مانعی جدی بر سر راه امنیت، توسعه، و زندگی مدنی است. گروه‌هایی چون پژاک، پاک، کومله و دموکرات نه‌تنها جوانان را فریب داده و مسلح کرده‌اند، بلکه دست به ترور شهروندان غیرنظامی و تهدید آزادی‌های اجتماعی زده‌اند.

مستندات این وقایع، با ذکر نام و جزئیات، در پایگاه اینترنتی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران قابل دسترسی است.

 از خانم ایرایی دعوت می‌کنیم تا اگر دغدغه‌ای واقعی برای کرامت انسانی دارند، در کنار ما بایستند و از قربانیان این گروه‌ها نیز دادخواهی کنند، نه صرفاً از کسانی که در جایگاه متهم و عامل جذب و آموزش نیروهای کودک‌سرباز ایستاده‌اند.

حقوق بشر، اخلاق و حقیقت، سه ضلع جدانشدنی هستند؛ نمی‌توان یکی را انتخاب کرد و دیگری را کنار گذاشت.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار