
کلاسهای چندپایه؛ چالشی که غیر قابل حل بهنظر میرسد
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، با توجه به وجود ۴۸ هزار کلاس چند پایه در سراسر کشور، میتوان گفت نظام آموزش چندپایه، به عنوان یک راهکار عملی و در عین حال پیچیده، در جغرافیای آموزشی ایران جایگاه ویژهای دارد. این ساختار آموزشی، که در پاسخ به پراکندگی جمعیتی و محدودیتهای منابع در مناطق روستایی و دورافتاده شکل گرفته است، امکان دسترسی به آموزش را برای دانشآموزانی فراهم میآورد که در غیر این صورت ممکن بود از این حق اساسی محروم شوند. با این حال، ادغام دانشآموزان با سطوح تحصیلی متفاوت در یک کلاس درس واحد، تحت هدایت یک معلم، مجموعهای از چالشهای آموزشی، مدیریتی و اجتماعی را به همراه دارد که نیازمند تحلیل دقیق و ارائه راهکارهای کارآمد است.
چالشهای شناختی و آموزشی ناشی از تفاوت سطوح یادگیری یکی از بنیادینترین مسائل در کلاسهای چندپایه، مواجهه معلم با طیف وسیعی از سطوح دانش، مهارتها و سرعت یادگیری دانشآموزان است. در حالی که دانشآموزان پایه اول ابتدایی در حال فراگیری حروف الفبا هستند، دانشآموزان پایه ششم نیازمند درک مفاهیم پیچیدهتری در دروس مختلف میباشند. مدیریت همزمان این تفاوتهای عمیق، مستلزم برنامهریزی آموزشی بسیار دقیق و انعطافپذیری از سوی معلم است. همانطور که خانم حکیمزاده نیز اشاره میکنند، دستورالعملهایی در این زمینه تهیه و در اختیار معلمان قرار گرفته است تا بدانند چگونه میتوانند تقسیم کار داشته باشند و وقت خود را به هر دانشآموز اختصاص دهند. با این وجود، در عمل، تخصیص زمان عادلانه و موثر به تمامی دانشآموزان با نیازهای متفاوت، به ویژه در شرایط محدودیت زمان کلاس، میتواند بسیار دشوار باشد. این امر ممکن است منجر به آن شود که برخی از دانشآموزان، چه آنها که نیازمند حمایت بیشتری هستند و چه آنها که استعداد بالاتری دارند، نتوانند به طور کامل از ظرفیتهای آموزشی بهرهمند شوند.
محدودیت در توجه فردی معلم و تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی با وجود چند پایه تحصیلی در یک کلاس، میزان توجه فردی که معلم میتواند به هر دانشآموز معطوف کند، به طور قابل ملاحظهای کاهش مییابد. این محدودیت میتواند به ویژه برای دانشآموزانی که در یادگیری با مشکل مواجه هستند یا نیازمند راهنمایی و پشتیبانی بیشتری میباشند، پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، دانشآموزان مستعد نیز ممکن است به دلیل عدم دریافت چالشهای آموزشی کافی، دچار افت انگیزه و عدم شکوفایی کامل استعدادهای خود شوند. اگرچه خانم حکیمزاده بر کمجمعیت بودن این کلاسها تاکید دارند و معتقدند که در صورت تقسیم مناسب وقت و دریافت بازخورد منظم، یادگیری میتواند به درستی انجام شود، اما واقعیت این است که مدیریت آموزشی موثر حتی در کلاسهای کمجمعیت چندپایه، نیازمند مهارتهای تخصصی و تلاش مضاعف از سوی معلم است.
پیچیدگیهای برنامهریزی درسی و آموزشی چندسطحی نیز از دیگر چالشها و معضلات این ظایط است. طراحی یک برنامه درسی که بتواند به طور همزمان نیازهای آموزشی و پرورشی دانشآموزان با پایههای مختلف را پوشش دهد، یک چالش چندوجهی است. معلم باید بتواند فعالیتها و تکالیفی را طراحی کند که هم برای دانشآموزان سطوح مختلف جذاب و مرتبط باشد و هم اهداف آموزشی هر پایه را محقق سازد. خانم حکیمزاده به وجود مدلهای متنوع برای برنامهریزی و آموزش در کلاسهای چندپایه اشاره میکنند و تلاش دبیرخانه کشوری برای ارتقای کیفیت یادگیری معلمان از طریق راهبران آموزشی را مورد تاکید قرار میدهند. این تلاشها برای ارائه ابزارها و راهکارهای عملی به معلمان ارزشمند است، اما اثربخشی نهایی آنها در گرو میزان آشنایی، تسلط و توانایی معلمان در به کارگیری این مدلها در شرایط واقعی کلاس درس است.
محدودیت در دسترسی به منابع آموزشی متناسب و تهیه و استفاده از منابع آموزشی که به طور خاص برای کلاسهای چندپایه طراحی شده باشند، اغلب با دشواریهایی همراه است. معلمان ممکن است مجبور به استفاده از منابع آموزشی تکپایه و تطبیق آنها با نیازهای سطوح مختلف دانشآموزان شوند، که این امر میتواند کیفیت و اثربخشی آموزش را تحت تاثیر قرار دهد.
چالشهای ارزیابی پیشرفت تحصیلی ارزیابی دقیق و عادلانه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان با پایههای مختلف نیز یکی دیگر از پیچیدگیهای کلاسهای چندپایه است. استفاده از روشهای ارزیابی یکسان برای همه دانشآموزان نمیتواند تصویر کاملی از میزان یادگیری و درک آنها ارائه دهد. معلم نیازمند استفاده از ابزارها و روشهای متنوع ارزیابی است که بتواند پیشرفت هر گروه از دانشآموزان را به طور جداگانه و متناسب با اهداف آموزشی هر پایه سنجش نماید.
اگرچه برخی اعتقاد دارند کلاسهای چندپایه میتوانند فرصتهایی برای تعاملات اجتماعی مثبت بین دانشآموزان با سنین مختلف فراهم کنند و حس همکاری و همدلی را تقویت نمایند، اما در حقیقت امکان اینکه مشکلاتی در ارتباطات و شکلگیری گروههای همسال ایجاد شود. همچنین، در مواردی که دانشآموزان بزرگتر به طور مداوم نقش کمکیار آموزشی برای دانشآموزان کوچکتر را ایفا میکنند، ممکن است از تمرکز بر یادگیری دروس خود باز بمانند.
رضوانه حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش پیشتر با تاکید بر اجتنابناپذیر بودن کلاسهای چندپایه، به تجربه کشورهای پیشرفته در این زمینه اشاره کرده بود وگفته بود که با برنامهریزی دقیق و آموزش باکیفیت معلمان میتوان از ظرفیتهای این نوع کلاسها به نحو مطلوب استفاده کرد. وی همچنین بر لزوم رعایت تراکم استاندارد در این کلاسها تاکید دارند و حذف کلی آنها را غیرمنطقی میدانند، زیرا در برخی مناطق با تعداد اندک دانشآموز از پایههای مختلف، ادغام آنها در کلاسهای تکپایه نیز با چالشهایی روبهرو خواهد بود.
با توجه به این موضوع میتوان گفت وزارت آموزش و پرورش با واقعیت وجود کلاسهای چندپایه و محدودیتهای ناشی از آن آگاه است و تلاشهایی نیز در جهت مدیریت و بهبود کیفیت آموزش در این کلاسها صورت گرفته است. تهیه دستورالعملها، تربیت راهبران آموزشی و توجه به الگوهای آموزشی متنوع، گامهای مثبتی در این راستا محسوب میشوند. با این حال، برای ارتقای اثربخشی واقعی اقدامات، توجه به یک سری نکات ضروری سات
با توجه به پیچیدگیهای آموزشی کلاسهای چندپایه، تعیین استانداردهای تراکم متناسب با این نوع کلاسها، که به طور قابل ملاحظهای کمتر از کلاسهای تکپایه باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین تربیت و توانمندسازی معلمان برای مدیریت کلاسهای چندپایه نیازمند برنامههای آموزشی تخصصی و مستمر است که آنها را با روشهای تدریس چندسطحی، مدیریت زمان موثر، طراحی فعالیتهای آموزشی متنوع و ارزیابی متناسب آشنا سازد.
از دیگر نکات قابل توجه میتوان به توسعه و تامین منابع آموزشی ویژه اشاره کرد. طراحی و تولید منابع آموزشی که به طور خاص برای استفاده در کلاسهای چندپایه تدوین شده باشند و قابلیت انطباق با سطوح مختلف یادگیری را داشته باشند، ضروری است.
ارزیابی مستمر و ارائه بازخورد نیز از نکات بسیار مهمی است که طبق گفته کارشناسان آموزش، در این مدل آموزشی نادیده گرفته میشود. ارزیابی دورهای اثربخشی دستورالعملها، مدلهای آموزشی و عملکرد معلمان در کلاسهای چندپایه و ارائه بازخوردهای سازنده به منظور بهبود مستمر، از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین راهکارهای ارائه شده برای مدیریت کلاسهای چندپایه باید با در نظر گرفتن شرایط خاص هر منطقه و ویژگیهای دانشآموزان آن تدوین و اجرا شوند.
در نهایت شاید بتوان گفت نظام آموزش چندپایه، با وجود چالشهای متعددی که برای دانشآموزان و معلمان به همراه دارد، یک ضرورت در مناطق خاص کشور محسوب میشود. ارتقای کیفیت آموزش در این کلاسها نیازمند یک رویکرد جامع و هماهنگ است که ضمن درک محدودیتها، بر توانمندسازی معلمان، تامین منابع مناسب، طراحی برنامههای آموزشی اثربخش و توجه به نیازهای ویژه دانشآموزان تاکید داشته باشد. بهرهگیری از تجربیات موفق کشورهای پیشرفته در این زمینه، با در نظر گرفتن اقتضائات بومی، میتواند راهگشا باشد. سرمایهگذاری هدفمند و برنامهریزی دقیق برای بهبود وضعیت آموزش در کلاسهای چندپایه، گامی اساسی در راستای تحقق عدالت آموزشی و ارتقای سطح علمی دانشآموزان در سراسر کشور خواهد بود.