
واهمه از تکرار تجربهی تلخ برجام/آیا عبارت خسارت محض دوباره تکرار خواهد شد؟
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ دور جدید مذاکرات غیر مستقیم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در مسقط به میانجیگری سلطنت عمان آغاز شده است .
جالب اینکه دورجدید مذاکرات ایران و آمریکا با اما و اگرهای فراوانی از سمت طرفین و اظهارات ضد و نقیضی درباره آغاز این مذاکرات را به همراه داشت و در حالی که تقریبا تمامی گمانهزنیها پیرامون مذاکره ایران وآمریکا منتفی شده بود و کمتر کسی باور میکرد که مذاکرات جدیدی در این حوزه شروع شود، توییتی از رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دونالد ترامپ منتشر شد که اذعان کرده بود که مذاکرات این دو کشور با واسطهگری عمان برگزار خواهد شد.
در خصوص این مذاکرات همانطور که رهبر انقلاب هم تاکید کردند نه باید به طور افراطی خوشبین بود و نه باید به صورت افراطی بدبینانه به آن نگاه کرد و علاوه بر این دیدگاه و رویکرد باید برای این تیم مذاکرهکننده که یقینا نماینده نظام اسلامی در این عرصه هستند آرزوی موفقیت و پیروزی کرد.
اما ضمن در نظر گرفتن این رویکرد یک سری دغدغهها و نگرانیهایی هم پیرامون موضوع مذاکرات وجود دارد که ناشی از یک تجربه زیسته با تبعات و پیامدهای متعدد منفی ساحتهای دیپلماسی، اقتصادی، هستهای برای ما است که آن تجربه شوم هم "برنامه جامع اقدام مشترک" یا به اختصار برجام نام دارد.
هر چند که هیئت مذاکره کننده جدید در عرصه مذاکره تفاوتهای رویکردی قابلتوجهی با تیم مذاکرهکننده برجام دارند و میتوان این تیم را همسوتر ازتیم مذاکره کننده در پرونده برجام دانست، اما این تجربه شوم که همواره به عنوان یک نقطه تاریک در تاریخ دیپلماسی کشور به حساب میآید، موجب ایجاد واهمهای در دل دغدغهمندان و دلسوزان نظام در هر مذاکرهای با جبهه استکبار شده است و ناخودآگاه هر زمانی که نام آمریکا به عنوان طرف مقابل مذاکره آورده میشود، ترسها و دل نگرانی های ایجاد شده از آن رخدادی که رهبر انقلاب با عنوان خسارت محض از آن نام بردند، مجددا زنده میشود.
اما چرا اینکه تجربه برجام آنقدر دلسوزان انقلاب را نگران دور جدید مذاکره میکند که در ادامه بازخوانی خواهد شد.
نبود ضمانت اجرایی مشخص برای تعهدات آمریکا
یکی ازمهمترین اشکالاتی که کارشناسان و فعالان سیاسی نسبت به برجام مطرح میکنند، مسئله نبود یک ضمانت مشخص برای اجرای تعهدات از طرف آمریکایی بود. امری که در هر معامله و مذاکرهای رعایت میشود این است که برای طرفین ضمانت اجرایی تنظیم میشود که اگر هر یک از طرفین در قابل تعهدات خود متعهد نبودند و آنها را کامل انجام ندادند، هزینه و عواقبی را برای طرف غیر متعهد به همراه داشته باشد.
از سوی دیگر هیچ معیار و سنجهای هم برای ارزیابی این آینده نامعلوم وجود نداشت و معلوم نبود که اگر در آینده اثبات شد تعهدات غرب صرفا روی کاغذ اجراشده و اثر این اقدامات در میدان و عمل قابل مشاهده نیست، تکلیف چه خواهد بود. در مقابل این وضعیت، اما تعهدات ایران بهصورت مداوم و لحظهای از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی رصد میشد و نوبهای هم گزارش آنها به اطلاع اعضا و کل جهان میرسید.
اما به واقع هیچ ناظری برای بررسی اجرا و استمرار اجرای تعهدات طرف مقابل در توافق هستهای وجود نداشت و این امر باعث شد که سه سال بعد از اجرای برجام یعنی در مهرماه ۹۷ محمدجواد ظریف از انگلیسیها گلایه کند و بگوید ما حتی نتوانستهایم یک حساب بانکی در لندن ایجاد کنیم. همین عدم وجود تضمین برای اجرای تعهدات طرف مقابل و فقدان سیستم نظارت بر اجرای مستمر و اثربخش بود که کار را به «تقریبا هیچ» و موارد مشابه رساند.
فانتزی بافی از نتایج مذاکرات
ایراد دیگری که به برجام وارد است و بیشتر به نفرات اصلی تیم مذاکره کننده و حتی شخص رئیسجمهورحسن روحانی وارد بود و نباید به سادگی از کنار آن گذشت مربوط به نوع اظهارنظرها درباره نتیجه مذاکرات و خروجی برجام است.
در جریان مذاکرات هستهای و سپس در زمانی که برجام به امضای طرفین رسید، بهصورت مداوم و حداکثری تعریفهایی از نتایج برجام میشد که غلوآمیز وغیرواقعی بود به عبارت دیگر در بعضی مقاطع درمورد نتایج برجام توصیفات تفضیلی و اغراقآمیز ارائه میشد و گاهی هم عباراتی درمورد آن بهکار میرفت که اساسا ریشهای در واقعیات نداشت.
بیستم فروردین ۹۴ حسن روحانی، رئیس جمهور وقت وعده داد : «هیچ توافقی امضا نمیشود مگر با لغو تمام تحریمها در همان روز» و روز سهشنبه، ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در گفتوگوی زنده تلویزیونی در سالن اجلاس سران اظهار داشت: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم تمام تحریمها حتی تحریمهای موشکی، تسلیحاتی و اشاعهای بهصورتی که در قطعنامه بوده لغو میشود. تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حملونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی بهطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق.»
این عبارات و دیگر توصیفات غیرواقعی، چون «لغو بالمره تحریمها» یا «ترک برداشتن ساختمان تحریم» همگی در کنار هشدارهای مکرری است که نزدیکان دولت از سیروس ناصری و اکبر ترکان تا مسعود پزشکیان میدادند و میگفتند که خسارت عدم اجرای برجام روزانه چند صدمیلیون دلار است.
همین توصیفات غیرواقعی هم البته سبب بالارفتن انتظارات مردم از برجام شد و بعدها که این وعدهها محقق نشدند تشویش و ناامیدی قابلتوجهی میان مردم و حداقل میان کسانی که به برجام دل بسته بودند، ایجاد کرد.
این فانتزیبافی که نسبت به مذاکرات برجام رایج بود، نسبت به دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا هم از سمت جریانات همسوی دولت به جریان افتاده است و تعاریف غلوآمیز و غیر قابل دسترسی از نتایج مذاکرات مجددا مطرح می کند که علاوه بر بالا بردن سطح توقعات مردمی از هر نوع مذاکرهای، امیدها را نسبت به تعاملات غیرمتعارف و خارج از روال با آمریکا افزایش میدهد و خطرات و تبعات غیر قابل جبرانی برای جامعه و عرصه سیاستورزی خواهد داشت.
ندانستن تفاوت معنای تعلیق و لغو
در زمانی که مذاکرات برای برداشتهشدن تحریمها در جریان بود، تیم ایرانی آنقدر عجله برای رسیدن به توافق داشت که با یک بهانه ساده و عجیب از یک حق بزرگ خود عدول کرد و بزرگ ترین ضعف برجام را با دست خود ساخت. در آن زمان که محمد جواد ظریف و همکارانش معتقد بودند از فرصت حضور اوباما در کاخ سفید باید استفاده کرد و میگفتند از آنجاکه معلوم نیست کنگره با اوباما همراهی کند و به توافق هستهای رضایت دهد، باید به لغو تحریمها و نه تعلیقشان اکتفا کرد.
تیم ایرانی از حق مسلم خود برای تعلیق همیشگی تحریمهای آمریکا علیه ایران گذشت و بهجای تصویب قانونی در کنگره به یک دستور اجرایی رئیسجمهور که بعدا مشخص شد هیچ ضمانت اجرایی و تداوم زمانی ندارد، اکتفا کرد و باعث شد تنها ظرف چندماه از پایان دوران حضور اوباما در کاخ سفید بهسادگی هرچه تمامتر آمریکا از برجام خارج شود و به همه تحریمها که ساختار و شالوده آنها باقی بود و تنها اجرای آنها متوقف شده بود، برگردند و احیا شوند.
این خطای راهبردی البته درمورد تحریمهای سازمانملل ذیل ۶ قطعنامه مصوب شورای امنیت هم تکرار شد و بهجای لغو همیشگی و از بین رفتن آنها، تیم دیپلماتهای دولت یازدهم راضی به لغو اجرای آنها شدند؛ اتفاقی که البته بازهم هیچ ضمانتی پشتش نیست و به علت وجود مکانیسم ماشه در برجام هر لحظه باید منتظر و نگران بود که یکی از طرفین حاضر در توافق هستهای با بهانهای واقعی یا غیرواقعی به اجرای تعهدات ایران اعتراض کند و تنها ظرف دو، سهماه با بردن پرونده ایران به شورای امنیت بلافاصله و بدون وجود مانعی بهنام حق وتوی چین و روسیه، قطعنامه ۲۲۳۱ را منهدم کرده و ۶ قطعنامه قبلی را احیا کند.
اتکا به امضای کری به جای توان و ظرفیت داخلی
یکی ازبیانات رهبرانقلاب در دیدار اخیر با مسئولین نظام که مقداری مورد غفلت قرار گرفت و کمتر از بقیه بیانات ایشان مورد توجه قرار گرفت مربوط به بخشی بود که فرمودند «به طرف مقابل البته خیلی بدبینیم، طرف مقابل را قبول نداریم، میشناسیم طرف مقابل را. اما به تواناییهای خودمان خوشبین هستیم. ما میدانیم که خیلی کارها را میتوانیم انجام دهیم و شیوههای خوبی بلد هستیم.»
تکیه کلام رهبر انقلاب در این موقعیت تاکید براستفاده از توان داخلی است و ایشان راهگشایی اتکا به ظرفیتهای داخلی را بیشتر از ایمان و اعتقاد به مشکلگشا بودن بسترهای خارجی تلقی کردند و این دقیقا نقطه تقابل رویکرد طرفداران افراطی برجام و نگاه اصیل انقلاب اسلامی است و همین تفاوت باعث ایجاد تجربه نافرجام برجام شد.
از طرف دیگر نوع نگاهی که در برخی اعضای تیم مذاکرهکننده برجام وجود داشت نشانگر عدم وجود اعتماد به داخل لازم برای مذاکره بود، برای مثال اظهاراتی که از جانب محمدجواد ظریف در دانشگاه تهران آنهم در آذرماه ۹۲ یعنی در اوج مذاکرات بیان شد و توصیفی تحقیرآمیز از توان دفاعی ایران در مقابل توان نظامی ایالات متحده آمریکا ارائه داد ازجمله مواردی بود که اگر در هر کشور دیگری اتفاق افتاده بود دولت آن کشور بهسرعت اقدام میکرد و حتی نسبت به جایگزینی وی تصمیم میگرفت، اما در ایران حسن روحانی بهسادگی از کنار آن گذشت.
این عبارت را به دقت بخوانید، کلماتی که احتمالا برای شما هم آشناست: «شما میدانید که آقای اوباما ۱۸ ماه دیگر رئیسجمهوری آمریکا نخواهند بود. برآوردی که خیلی از دوستان داخل کشور دارند این است که در این ۱۸ ماه ما مشکلی از طرف آمریکا نخواهیم داشت، اما همانطور که میدانید این توافق مخالفان جدی دارد و اکثر کاندیداهای ریاستجمهوری در آمریکا اعلام کردند که در اولین یا دومین روز ریاستجمهوریشان این توافق را میخواهند لغو کنند.
این سوال را از آقای کری هفته پیش در کمیسیون روابط خارجی کمیسیون مجلس نمایندگان پرسیدند که آیا رئیسجمهور بعدی ملزم به اجرای این توافق است؟ جواب آقای کری منفی بود که نه، ملزم نیست.»
این عبارت بخشی از سوال و البته هشدار مهم و چندباره فواد ایزدی کارشناس بین الملل به اعضای تیم وزارت امور خارجه وقت بود که چرا پیشبینی آینده را نکردهاید؟ اگر رئیسجمهور بعدی آمریکا زیر توافق زد آنگاه چه خواهید کرد و چه واکنشی خواهید داشت؟ سوالاتی متعدد و هشدارهای مکرری که در طول چندینماه به تیم مذاکرهکننده داده شد و تنها پاسخ این بود که رئیسجمهور بعدی آمریکا تحت فشار افکارعمومی نمیتواند از برجام خارج شود و اگر این کار را بکند بیآبرو میشود. این دیدگاه پیشپاافتاده و سادهانگارانه البته تا سهسال بعد هم اصلاح نشد و تا ماهها بعد از حضور ترامپ در کاخ سفید و دقیقا تا زمان خروج او از برجام باقی بود.
۱۹ تیرماه ۹۷ اسحاق جهانگیری در جلسه شورای اداری اصفهان و اسفندماه ۹۷ محمود واعظی در گفتوگو با سازندگی اعتراف کردند پیشبینی نمیکردند آمریکا از برجام خارج شود.
دست آخر آنکه به نظر میرسد تجربه تلخ برجام باید چراغ راه تیم مذاکره کنندگان در دور جدید گفتوگوهای ایران و امریکا باشد تا جلوی خسارتها و فرصت سوزیهای کلان گرفته شود، زیرا برخی خطاهای راهبردی آن قدر ناگوار هستند که شاید نتوان تا سالیان سال آنها را جبران کرد و این دغدغه دلسوزان ایران اسلامی است که باید همه ملت ایران به ویژه تیم مذاکره کننده به آن توجه داشته باشند.