پاساژ علاءالدین جابهجا میشود؟ خداکند!

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ علی کیمیایی، ایمنی پاساژ علاءالدین سالها مورد توجه رسانهها و مسئولان شهری قرار گرفته است. با وجود هشدارهای مکرر درباره خطرات این ساختمان، این موضوع همچنان حل نشده باقی مانده است. حفظ جان شهروندان و تأمین امنیت این مرکز تجاری مسئلهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. بارها درباره مشکلات این پاساژ نوشتهایم و همچنان مینویسیم، چرا که این موضوع نیازمند رسیدگی جدی و تصمیمگیری قاطع است. انتظار میرود که با توجه به اهمیت ایمنی شهروندان، اقدامات لازم برای رفع مشکلات این پاساژ هرچه سریعتر انجام شود و این پرونده به نتیجهای روشن و مشخص برسد.
مدیریت شهری بارها بر ضرورت رسیدگی به مشکلات این پاساژ تأکید کرده و حتی گزینههایی مانند جابهجایی یا پلمب آن مطرح شده است. با این حال، تا امروز اقدام عملی مشخصی صورت نگرفته و این موضوع همچنان در مرحله بررسی و تصمیمگیری قرار دارد.
رسانهها نیز مکرر به این مسئله پرداختهاند و همچنان پیگیر نتیجه نهایی هستند. انتظار میرود که با توجه به اهمیت ایمنی شهروندان، تصمیمات اتخاذ شده در این زمینه به مرحله اجرا برسد و اقدامات لازم برای رفع مشکلات این پاساژ هرچه سریعتر انجام شود.
علاءالدین ایمن نیست؛ جملهای تکراری، اما چه کنیم که چاره ای جز تکرار نداریم؟
بارها گفتهایم، بارها نوشتهایم، اما هنوز هیچ تغییری رخ نداده است. هر بار که درباره ناایمن بودن علاءالدین سخن میگوییم، پاسخها مشابهاند؛ وعدههایی که اجرایی نمیشوند، تصمیماتی که به نتیجه نمیرسند، و خطراتی که همچنان سایهافکناند. اما چارهای جز تکرار نیست. وقتی بحث ایمنی هزاران شهروند در میان باشد، سکوت کردن یعنی پذیرش خطر. هشدارها اگر شنیده نشوند، همچنان باید گفته شوند. تا زمانی که اقدامی صورت نگیرد، این جمله تکرار خواهد شد، علاءالدین ایمن نیست.
در آخرین صحبتها در مورد پاساژ علاءالدین، شهردار منطقه ۱۱ تهران اخیراً اعلام کرده که بر اساس نظر مراجع ذیصلاح، این ساختمان باید منتقل شود. این تصمیم نهتنها به دلیل تخلفات ساختمانی، بلکه بهمنظور حفظ ایمنی هزاران شهروندی است که روزانه در این پاساژ رفتوآمد دارند. طبق گزارشهای منتشرشده، پاساژ علاءالدین سالهاست که پایان کار دریافت نکرده و در این مدت، واحدهای تجاری آن بهصورت غیرمجاز تفکیک شدهاند. علاوه بر این، نبود پارکینگ و تراکم بالای جمعیت در این ساختمان، خطرات احتمالی را دوچندان کرده است. شهرداری تهران حکم پلمب این سازه را نیز دارد، اما تاکنون تنها به اخطارهای پیدرپی بسنده کرده است.
با این حال، شهرداری تهران تأکید کرده که خط قرمز آن در این موضوع، ایمنی شهروندان است و ناایمن بودن این ساختمان بارها از طریق نصب بنر مقابل آن اطلاعرسانی شده است. حال باید دید که آیا این بار تصمیمات اتخاذشده به مرحله اجرا خواهد رسید یا پاساژ علاءالدین همچنان در قلب تهران، با همان وضعیت سابق، به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
درمیان اخطار-تعهد دادنهای خود، حواستان به جان شهروندان هم باشد
پاساژ علاءالدین سالهاست که در صدر اخبار مربوط به تخلفات شهری و ایمنی ساختمانها قرار دارد، اما نکتهای که شهروندان را بیش از همه سردرگم کرده، تکرار این بحثها بدون نتیجه عملی است. از هشدارهای آتشنشانی گرفته تا تعهدهای مالک، همه در نهایت به گذر زمان و فراموشی سپرده شدهاند. حالا که شهرداری منطقه ۱۱ تأکید کرده که بحث جابهجایی این پاساژ باید جدی گرفته شود، این سؤال مطرح میشود که آیا این تصمیم نیز سرنوشتی مشابه وعدههای پیشین خواهد داشت، یا اینکه مسئولان این بار واقعاً عزم خود را برای حل این معضل جزم کردهاند؟
بسیاری از شهروندان و کسبه پاساژ علاءالدین از این روند خسته شدهاند. سالهاست که بحث ناایمن بودن ساختمان مطرح شده، اما در عمل اتفاق خاصی رخ نداده است. حتی اقداماتی مانند گذاشتن نیوجرسی مقابل درب ورودی در نهایت فقط یک نمایش زودگذر بود که هیچ تأثیر عملی در ایمنی پاساژ نداشت. مالکان این ساختمان نیز بارها تعهد دادهاند که مشکلات را برطرف خواهند کرد، اما این وعدهها تا امروز فقط روی کاغذ باقی مانده است.
با این حال، این بار مدیریت شهری از زبان شهردار منطقه ۱۱ اعلام کرده که «دیگر فرصت تعلل وجود ندارد» و این پاساژ باید جابهجا شود. اگرچه این سخنان نشاندهنده تصمیمی جدی است، اما مردم منتظر مشاهده اقدامات عملی هستند. آیا این پرونده واقعاً وارد فاز اجرایی شده، یا باز هم فقط در حد حرف باقی خواهد ماند؟ این سؤال برای بسیاری همچنان بیپاسخ است. تنها گذر زمان نشان خواهد داد که مسئولان شهری این بار قصد دارند مسیر جدیدی را طی کنند یا در نهایت، علاءالدین باز هم با همان وضعیت سابق به کار خود ادامه خواهد داد.
وقتی صحبت از ایمنی یک ساختمان پررفتوآمد مانند علاءالدین میشود، زمان یک عامل حیاتی است. حادثه منتظر نمیماند تا جلسات اداری برگزار شود، اخطارها رد و بدل شوند، و تعهدات روی کاغذ ثبت شوند. خطر در کمین است، بیصدا و بیرحم، و هر لحظه ممکن است به فاجعه تبدیل شود.