نگاهی به اشتباهات رایج بنیانگذاران تازهکار؛ از وسواس محرمانگی تا فرصتسوزی
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، NDA که مخفف عبارت Non-Disclosure Agreement و به فارسی «توافقنامه عدم افشای اطلاعات» یا گاهی «توافقنامه محرمانگی» است، قراردادی حقوقی است که میان دو یا چند طرف تنظیم میشود تا در جریان تبادل اطلاعات حساس تجاری، مانع از افشای عمومی یا سوءاستفاده از این اطلاعات توسط طرف مقابل شود.
هدف اصلی این توافقنامه، محافظت از اطلاعات محرمانهای است که برای کسبوکار شما جنبه حیاتی دارند—از جمله دانش فنی اختصاصی، اطلاعات مالی، برنامههای رشد، الگوریتمها، طرحهای بازاریابی یا حتی جزئیات تیم و محصول. اگر این اطلاعات به دست رقبا بیفتند، میتوانند باعث بروز خسارات مادی یا از دست رفتن مزیت رقابتی شما شوند.
NDAها بهویژه در مراحل اولیه همکاریهای تجاری، مذاکرات سرمایهگذاری یا هنگام معرفی ایده به طرفهای ثالث مطرح میشوند. با این حال، نکته کلیدی در نگارش و استفاده از این قراردادها، تعیین دقیق دامنه اطلاعات تحت محافظت است. اگر مفاد قرارداد بسیار کلی یا مبهم باشد، ممکن است در صورت بروز اختلاف، از منظر قانونی قابل استناد یا اجرا نباشد.
در دنیای استارتاپها، این قراردادها به موضوعی پرتکرار بدل شدهاند. بنیانگذاران، اغلب در تلاش برای حفاظت از ایده یا محصول نوپای خود، درخواست امضای NDA از سرمایهگذاران، مشاوران یا همکاران بالقوه میکنند. بهعنوان مثال، در برخی شرکتهای سرمایهگذاری، تقاضا برای امضای NDA پیش از بررسی حتی ابتداییترین اطلاعات درباره استارتاپها بسیار رایج است. بنیانگذارانی که چنین خواستهای دارند، معمولاً حتی در اسلایدهای معرفی اولیه (Pitch Deck) خود نیز هیچ عدد یا شاخص مشخصی ارائه نمیدهند، گویی تمام جزئیات استارتاپ آنها اطلاعات محرمانه تلقی میشود.
اما آیا واقعاً در مراحل اولیه لازم است اینچنین از ایده محافظت کرد؟ و آیا سرمایهگذاران بهدنبال کپیبرداری از ایدهها هستند؟ پاسخ، برخلاف تصور رایج، در اغلب موارد منفی است—و در ادامه این گزارش، دلایل آن را بررسی خواهیم کرد.
تشخیص بنیانگذارانی که احتمالاً خواهان NDA هستند، آسان است: این نینجاها برای سرمایهگذاران، دستههایی بدون شماره ارسال میکنند و اینطور القا میکنند که هر کاری که روی آن کار میکنند، اطلاعات طبقهبندیشده است.
اما در واقعیت، ایده شما یک راز نیست و هیچکس آن را نمیدزدد - بهخصوص سرمایهگذاران خطرپذیر. هنگام درخواست امضای قرارداد عدم افشای اطلاعات (NDA) محتاط به نظر نمیرسید؛ عجیب به نظر میرسید.
از نظر حقوقی، قراردادهای عدم افشای اطلاعات (NDA) به طور قابل توجهی زمان لازم برای بررسیهای لازم و هزینههای وکلا را افزایش میدهند، زیرا همه NDAها متفاوت و اغلب غیراستاندارد هستند. به این موارد، بند عدم رقابت را هم اضافه کنید، تقریباً هر سرمایهگذاری که میشناسم احتمالاً از آن روی برمیگرداند.
پس نفس عمیقی بکشید و نگران نباشید. در اینجا پنج دلیل وجود دارد که چرا هیچ کس ایده شما را کپی نمیکند.
دزدیدن ایدهها برای سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) گزینه مناسبی نیست
وقتی سرمایهگذاران ایده خوبی میشنوند، به ترک شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر خود برای راهاندازی یک استارتاپ مشابه فکر نمیکنند. آنها سالها صرف ایجاد شهرت، اعتماد، دنبالکنندگان توییتر و حضور رسانهای خود میکنند تا سرمایه جذب کنند و شروع به سرمایهگذاری کنند. ترک شغل گزینه مناسبی نیست.
در بیشتر موارد، شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر هیچ کارمند اضافی برای کپی کردن یک محصول تصادفی ندارند: همه مشغول حل مشکلات فعلی هستند - کمک به شرکتهای سبد سرمایهگذاری در جمعآوری سرمایه، انجام بررسیهای لازم برای استارتاپهای جدید و صرف ساعتها در رسانههای اجتماعی است.
همچنین، سرمایهگذاران نمیتوانند ایده شما را به محض شنیدن، ثبت کنند: اخذ حق ثبت اختراع در ایالات متحده تا ۳ سال و ثبت آن در اروپا تا ۵ سال طول میکشد. سرمایهگذاران خطرپذیر فقط سه سال را صرف دریافت حق ثبت اختراع برای ایده یک استارتاپ در مراحل اولیه که تازه در مورد آن شنیدهاند، نمیکنند.
از لحاظ تئوری، سرمایهگذاران میتوانند ایده شما را به رقیبتان لو بدهند. اما امضای قرارداد عدم افشای اطلاعات با یک سرمایهگذار خطرپذیر (VC) مانع از این نمیشود که رقبای شما بفهمند شما چه کاری انجام میدهید و چگونه کار میکنید. اگر آنها بخواهند از شما کپیبرداری کنند، سایر بنیانگذاران میتوانند وانمود کنند که مشتری بالقوه هستند یا کسی را استخدام کنند تا این کار را برایشان انجام دهد.
شما همین الان هم از کپیکارهای بالقوه جلوتر هستید
حتی اگر یک سرمایهگذار خطرپذیر ایده شما را به دوستان یا همکارانتان لو بدهد، ۶ تا ۱۲ ماه طول میکشد تا آن را به واقعیت تبدیل کنید. حتی زمان بیشتری طول میکشد تا اولین مشتریان را جذب کنید. استارتاپ شما در حال حاضر در جذب سرمایه سری A بسیار جلوتر خواهد بود.
ماهها طول میکشد تا استارتاپها تحقیق کنند، یک محصول با حداقل قابلیت اجرا بسازند، اشکالات را برطرف کنند، توسعه مشتری انجام دهند، اولین مشتریان را پیدا کنند و در واقع درآمد کسب کنند. به علاوه، زمانی را برای بنیانگذاران در نظر بگیرید تا وقتی یکی از این مراحل طبق برنامه پیش نرفت، گریه کنند.
حتی اگر سایر بنیانگذاران منابع مالی بیپایانی داشته باشند، هنوز به زمان نیاز دارند تا افراد باانگیزه را استخدام کنند، آنها را راهنمایی کنند و از آنها بخواهند محصولی مناسب بسازند که متناسب با نیازهای بازار باشد. کپیکاران بالقوه برای انجام همین کار به زمان، منابع مالی و انگیزه زیادی نیاز دارند.
احتمال اینکه ایده کپی شده بهتر از ایده اصلی باشد و همه چیز به خوبی پیش برود، کمتر از شانس شما برای تبدیل شدن به یک اسب تک شاخ است.
علاوه بر این، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایده شما همیشه کار کند، حتی اگر خوب باشد. ساختن یک استارتاپ فرآیندی از تکرار است. شما فقط یک ایده واحد ارائه نمیدهید و برای همیشه از آن استفاده نمیکنید - شما سازگار میشوید.
شرکتهای بزرگ به ایدههای خام اهمیت نمیدهند
در سال ۲۰۲۰، آلفابت ۲۵۸ میلیارد دلار، متا ۱۱۸ میلیارد دلار و نتفلیکس ۳۰ میلیارد دلار درآمد کسب کردند. حتی اگر در حال ایجاد کسبوکاری باشید که قصد داشته باشد در هفت سال ۱۰۰ میلیون دلار درآمد کسب کند، این نوع درآمد کمتر از ۱ درصد به صورتهای مالی یک شرکت بزرگ اضافه خواهد کرد.
شرکتهای بزرگ فناوری بهتر است به جای صرف زمان و پول برای ساختن چیزی مشابه، استارتاپ شما را ظرف هفت سال خریداری کنند.
پس چرا کسبوکارهای بزرگ اغلب از کارمندان خود میخواهند که توافقنامه عدم افشای اطلاعات (NDA) را امضا کنند؟ در دنیای آنها، قوانین متفاوت است. برای مثال، آمازون ممکن است منابع لازم برای تصاحب سهم بزرگی از بازار را قبل از اینکه کسی از آن مطلع شود، داشته باشد، در حالی که استارتاپها معمولاً سرعت و مقیاس یکسانی ندارند.
ارزش مالی ضرر و زیان برای غولهای فناوری در صورت دزدیده شدن ایدهشان توسط سایر شرکتها بسیار زیاد است. این فقط یک ایده کلامی نیست - بلکه صدها میلیون دلار سهم بازار است. استارتاپها اغلب به خصوص در مراحل اولیه، مقیاس یکسانی ندارند.
ایده شما فرضیهای است که فقط شما میتوانید آن را به یک کسب و کار تبدیل کنید
همه ایدهها فرضیههای آزمایش نشدهای هستند که به سالها اعتبارسنجی و هزاران تکرار نیاز دارند و ممکن است در نهایت جواب ندهند. حتی اگر ایده را آزمایش کردهاید و فکر میکنید که در بازار شما جواب میدهد، هیچ تضمینی وجود ندارد که این دستورالعمل در جای دیگری - برای هر مشتری و هر استارتاپی - جواب بدهد.
بعلاوه، کپیکاران بالقوه فقط میتوانند بدیهیترین چیزها را کپی کنند.
بله، آنها میتوانند یک محصول یکسان تولید کنند. بله، آنها میتوانند افرادی با صلاحیتهای یکسان را استخدام کنند. بله، آنها میتوانند قیمت یکسانی تعیین کنند. اما آنها نمیتوانند طرز فکر، ارتباط با مشتریان، مهارتهای مدیریتی و شبکهسازی شما را کپی کنند. اگر کسی مثل شما لباس بپوشد، سعی کند مثل شما صحبت کند و موهایش را مثل شما رنگ کند، به طور خودکار شبیه شما نمیشود.
دارایی اصلی شما - انگیزه
فرض کنید کسی شغل خود را برای راهاندازی یک کسبوکار ترک کرده، با پسانداز خود یک تیم کوچک استخدام کرده و ماهها خانوادهاش را متقاعد کرده که او را برای همیشه ترک نکنند. در این صورت، او انگیزه بیشتری برای تبدیل یک ایده به موفقیت دارد تا شخص/شرکتی که فقط میخواهد با کپی کردن محصول کسی پول دربیاورد.
افرادی که صرفاً با آرزوی پول درآوردن هدایت میشوند، وقتی با مشکلات روبهرو میشوند، تسلیم میشوند. چرا باید خودشان را به زحمت بیندازند اگر امروزه میتوانند تصویری از یک میمون بامزه بسازند و آن را به عنوان یک NFT به قیمت نیم میلیون دلار بفروشند؟ (دیگر نه، اما هنوز هم) در مقابل، افرادی که انگیزه شخصی عمیقی دارند، تنها در صورتی میتوانند متوقف شوند که همه چیز را امتحان کنند و هیچ چیز جواب ندهد. در بیشتر موارد، آنها هرگز متوقف نمیشوند، زیرا میتوانند تغییر مسیر دهند، پول بیشتری جمعآوری کنند، اولین کارمندان را متقاعد کنند که مدتی رایگان کار کنند و کاری را که شروع کردهاند به پایان برسانند.
اگر میخواهید ایده استارتاپ خود را با مجبور کردن افراد به امضای توافقنامه عدم افشا (NDA) تا زمانی که خودتان الهامبخش اجرای آن شوید، تثبیت کنید، هیچ توافقنامه عدم افشا (NDA) به شما کمکی نخواهد کرد. اداره یک استارتاپ یعنی کار سخت، استرس، مشکلات و تنها پس از آن موفقیت؛ و به اشتراک گذاشتن ایدهها با سرمایهگذاران، خریداران بالقوه از شرکتهای بزرگ یا سایر بنیانگذاران، شما را به موفقیت نزدیکتر میکند. به اشتراک گذاشتن ایدهها، راه خوبی برای جمعآوری بازخورد و طوفان فکری است. داشتن کسی که بیطرف باشد و به فرضیهها گوش دهد، میتواند راهحلهای بهتری برای مشکل ارائه دهد.
به اشتراک نگذاشتن، به نوبه خود، راه خوبی برای گیر افتادن و نداشتن فرضیههای تازه برای ادامه دادن است. ممکن است برای شما سخت باشد که به غریبهها در مورد ایدههایتان اعتماد کنید، اما فراموش نکنید که قرار است سرمایهگذاران خطرپذیر به شما در مورد پول و اعتبار دیگران اعتماد کنند.