سال‌ها زن چادری و محجبه در تلويزيون خدمتکار، کلفت و بی‌سواد بوده!

گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ ریشه یابی و توجه به زمینه های اصلی، در مسائل فرهنگی را می‌توان مهم ترین موضوع دانست. اینکه یک رفتار، به خصوص در حوزه اجتماع چه ریشه های و عللی دارد و در عمق چه اتفاقی افتاده است که در سطح ما فلان رفتار اجتماعی را می بینیم، بسیار حائز اهمیت است.

البته این دید و بررسی ریشه ها به شرطی ضرورت دارد که دغدغه اصلی ما حل یک مشکل اجتماعی باشد و نه سرپوش گذاردن بر کم کاری ها و اهمال های خودمان، یا احیانا تزریق مسکن برای ساکت کردن درد. دردی که قطعا پس از مدتی (ماه یا سال) دوباره سر بر می آورد و قطعا آسیب زننده تر خواهد بود.

با فرا رسیدن فصل تابستان و حضور مداوم و پررنگ گشت های ارشاد، باز شاهد برخورد های سطحی با مشکلی هستیم که چند سال است مسئولان را می آزارد و آن ها را بر آن داشته تا به انحاء مختلف، با این معضل برخورد کنند.

 

گشت های ارشادی که سه ماهه تابستان را فعالند و با فرارسیدن پاییز  به فراموشی سپرده می شوند تا سال بعد که دوباره مسئولی بخواهد با روش های خودش این مشکل اجتماعی را حل کند! و البته خداوند متعال را شاکریم که فقط سه ماه در سال تابستان است!

«ما که همه ابزار های کنترل و جهت دهی به افکار عمومی و باور و رفتار مخاطب را در اختیار داشته ایم، به جای استفاده از این ابزارها، برای حصول به هدف، به خیابان و فریاد متوسل می شویم، و موضوعی کوچک و بی اهمیت را خودمان بی دلیل و بیهوده بزرگ جلوه می دهیم.

سال هاست تلویزیون و مطبوعات ما زن های مجرم را در دادگاه (بخش خبری واقعی و مستند) با چادر مشکی نشان داده است و زن های موفق را در سریال ها و فیلم ها و گزارش ها با همین حجابی که از آن شاکی هستیم. سال ها زن چادری و محجبه خدمتکار و کلفت و بی سواد و فقیر بوده است با نام هایی مثل فاطمه و معصومه و زن کم حجاب و رنگارنگ خانم خانه و با سواد و ثروتمند و نامش ژیلا و کتایون و نانسی!»

«حجاب بی حجاب» نام کتابی است به قلم محمدرضا زائری که به جستاری متفاوت در حوزه  ی مسایل حجاب می پردازد و سعی در ریشه یابی و تدقیق در این حوزه دارد.

محمدرضازائری که برای اهالی فرهنگ نامی آشناست، از جمله روحانیون فعال فرهنگی است که در کارنامه خود سردبیری چندین نشریه و روزنامه و نوشتن چندین کتاب را دارد.

 

وی مدرک دکترای خود را در رشته ی روابط اسلام و مسیحیت درکشور لبنان اخذ کرده است و به همین واسطه چند سالی را در این کشور زندگی می کرده است.

در «حجاب بی حجاب» برخی از ریشه های مسئله بی حجابی و بدحجابی را می خوانیم، ریشه هایی که بسار مغفول مانده و گویی مسئولین فرهنگی، به رفع یک مشکل بدون در نظر داشتن پیش زمینه هایش می پردازند و تنها به فکر علاج سریع و مقطعی آنند. حال آنکه در مسائل فرهنگی نیز پیشگیری مهم تر است از درمان. و اگر مسئولین همین میزان از توجه، بودجه و امکانات را برای پیشگری از یک ناهنجاری اجتماعی صرف می کردند، قطعا نتایج بهتری حاصل می شد.

«یک دختر عادی و معمولی در جامعه ما پانزده یا بیست سال از طریق پیام های غیرمستقیم و موثر تبلیغی، زیر هجوم و شبیخون فرهنگی است و در طرف مقابل از طریق پیام های رسمی و مستقیم کم اثر به حجاب دعوت می شود، در حالیکه در عمل و در صحنه ی واقع به چشم خود می بیند که حجاب داشتن برای درس خواندن و کار پیدا کردن و ازدواج و کسب و در آمد، نه فقط کمک نیست که گاه مانع است و خودمان هم در واقع داریم همین را عملا تایید می کنیم.

استثناهایی مانند خانواده های مذهبی و محیط های خاص فکری و فرهنگی را اگر کنار بگذاریم، به طور طبیعی و بر اساس فطرت و نظام روحی و روانی که خدا به این نوجوان و جوان داده است، اگر حجاب را انتخاب کند کاری غیر عادی کرده است. ...»

در صفحات پایانی این کتاب، مصاحبه زائری را می خوانیم با خانواده ای در لبنان که برای دختران نوجوانی که تازه به تکلیف رسیده اند، لباس مناسب تولید می کنند. چالش ها و مشکلات و اهدافی که این خانواده در تولیدشان دارند، قابل توجه است.

به همه کسانی که اندک دستی در مقوله های فرهنگی دارند و یا اندک دغدغه ای در این زمینه، اکیدا توصیه می کنم برای داشتن دید بهتر و درست در مقوله حجاب و بی حجابی، این کتاب را بخوانند. قطعا چیزهای زیادی دستگیرشان خواهد شد.

حجاب بی حجاب را در 98 صفحه  و با قیمت 4000 تومان، نشر آرما در سال 90روانه بازار کرده است.