دو کتاب «خاطرات و اسناد فیروزیان» و «شیخ المعاونین ما کجاست؟» دو اثر منتخبی هستند که توانستند به مرحله دوم داوری پنجمین جایزه جلال آل احمد در بخش مستند نگاری راه پیدا کرده است.
به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، دبیرخانه پنجمین جایزه جلال آلاحمد در حالی در بخش تاریخنگاری هیچ اثری را به تشخیص هیات داوران به مرحله دوم داوریها راه نداده که در بخش های مستند نگاری و داستان، کار سختی در پیش دارد و آثار در خور توجهی را برای داوری در مرحله نهایی نامزد کرده است.
در بخشمستندنگاری این دوره کتابهای«پایی که جاماند» تالیف سیدناصر حسینیپور،«در وادی عشق» نوشته عبدالرحیم اباذری،«سفیر هزار7 روزه»تالیف حسین روحانیصدر، «خاطرات و اسناد فیروزیان» نوشته رحیم نیکبخت،«شیخالمعاونین ما کجاست؟» نوشته حسین روحانیصدر،«نورالدین پسر ایران» تالیف معصومه سپهری و«خاطرات و ملاحظات» نوشته سیدعلی محمد دولتآبادی به مرحله دوم داوری راه یافتند.
در بخش مستندنگاری، کتابهای «خاطرات و اسناد فیروزیان» و «شیخ المعاونین ما کجاست؟» دو اثر منتخبی می باشد که به مرحله دوم داوری پنجمین جایزه جلال آل احمد راه پیدا کرده است.
برای آشنایی بیشتر با کتاب خاطرات و اسناد حجتالاسلام حاج شیخ غلامرضا فیروزیان باید بدانید که روحانیون شیعه در ایران را میتوان در سطوح مختلفی دستهبندی کرد که در رأس آنها مراجع عظام تقلید و فقهای مجتهد قرار دارند. بعد از مراجع، فضلا و مدرسان حوزههای علمیه قابل ذکر هستند و وعاظ و گویندگان مذهبی و ائمهی جماعت در مرتبهی بعدی تبلیغ و ارشاد و اقامهی نماز در محافل و کانونهای مذهبی را عهدهدارند.
اغلب گویندگان و وعاظ مذهبی نمایندگان مراجع عظام تقلید در اقصینقاط ایران بودهاند. پس از سقوط رضاشاه نهاد مرجعیت در ایران در دورهی آیتاللهالعظمی بروجردی، توانست نمایندگان متعددی به اقصینقاط ایران اعزام کند که در احیای حوزههای علمیه و ترویج و تبلیغ مذهبی میکوشیدند. این شبکهی گسترده که از سراسر ایران با مرکز دینی یعنی قم در ارتباط بود نقش مهمی در اطلاعرسانی نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی در سالهای بعد ایفا کرد.
یکی از روحانیون و وعاظ مذهبی فعال حجتالاسلام حاج غلامرضا فیروزیان داماد آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس اسلامی میباشد که بیش از شصت سال در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و مذهبی فعالیت داشته و از طرف آیتالله بروجردی و آیتالله کاشانی به مأموریتهایی اعزام شده است. به علاوه وی با شهید نوابصفوی نسبت سببی دارد. پس از استقرار در اصفهان از نزدیکان آیتالله حاجآقا حسین خادمی به حساب میآمد، ضمن اینکه نمایندهی جامعهی تعلیمات اسلامی در اصفهان بود و مدارس این جامعه را در اصفهان دایر و اداره میکرد.
بخش عمدهی فعالیتهای فیروزیان مبارزه با فحشا و منکرات موجود در دورهی پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی حجتالاسلام فیروزیان در تثبیت انقلاب در مناطق مختلفی چون مازندران، مُغان، اصفهان و... نقش فعالی ایفا کرد. عمده فعالیتهای مداوم فیروزیان در سالهای اخیر ساخت مسجد برای شیعیان محروم مناطق مرزی است که در تهاجم وهابیت قرار دارند.
کتاب شیخ المعاونین ما کجاست؟
در 21 بهمن 1363، اعضای سفارت و برخی از سفرا و رؤسای نمایندگی های خارجی در تهران،برای عرض تبریک سالروز پیروزی جمهوری اسلامی ایران خدمت آیت الله خامنه ای رسیدند. در این مراسم سفیر رومانی معروف به شیخ السفرا ، متنی جهت عرض تبریک ایراد کرد. آیت الله خامنه ای پس از استماع تبریک سفیر رومانی، به آقای دکتر ولایتی و معاونین فرمودند که آقای عرب هم شیخ المعاونین ما در وزارت خارجه هستند و از آن تاریخ به بعد این نام برای من ثبت شد.
کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» بازخوانی خاطرات محمد عرب می باشد که توسط آقای حسین روحانی صدر تدوین و چاپ اول آن به تعداد 2000 مجلد در پاییز سال 1390 از طریق چاپخانه مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتشار یافته است. کتاب با مقدمه و پیشگفتار نویسنده شروع می شود و مشتمل بر چهار بخش می باشد و در نهایت با کتابنامه و نمایه پایان می پذیرد.
مجموعه پیش رو ، خاطرات آقای محمد عرب است که سالیان زیادی با رژیم پهلوی مبارزه کرده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در وزارت امور خارجه مصدر خدمات زیادی بوده است . ثبت این امور می تواند گوشه ای از تاریخ انقلاب اسلامی را روشن کند.
بخش اول
فصل اول از بخش اول (زندگی نامه)
در این فصل نویسنده ضمن طرح زندگی نامه آقای محمد عرب اشاره می کند که وی کوچکترین فرزندخانواده ای است که دارای 13 فرزند بوده و در سال 1314(ش) در منطقه شمیرانات تهران متولد شده است. نویسنده در ادامه سختگیری های زمان حکومت رضا شاه از جمله مخالفت جدی با پوشش اسلامی و نحوه برخورد عوامل رضا خانی را یاد آور نموده و حمله متفقین به ایران را نیز متذکر شده است. محمد عرب بعد از اخذ مدرک تحصیلی ششم ابتدایی بخاطر نبودن امکانات ادامه تحصیل و از طرفی با توجه به اعتقادات مذهبی خانوادگی، که پدرش با ورود وی به ادارات دولتی به سختی مخالفت نمود ولی، سرانجام در اواخر سال1328 با علاقه ی زیاد وارد هنرستان صنایع نظامی می شود و با پوشیدن لباس نظامی از بین هفتاد نفر شاگرد اولی را کسب و به استخدام در می آید.
فصل دوم از بخش اول (وقایع دهه1330)
در این فصل نویسنده موارد ذیل را به دقت مورد بررسی قرار می دهد :
1- ملی شدن صنعت نفت، به بیان نویسنده رزم آرا نخست وزیر وقت با وقایع مربوط به نفت برخورد مناسبی نداشت و بر این ادعا بود که کشوری که قادر نیست آفتابه بسازد چه طوری می خواهد صنعت نفتش را ملی کند؟ از این رو نفرت بیشتری از رزم آرا در دل عموم مردم جای گرفت.آیت الله کاشانی رزم آرا را مخالف و سدی در راه ملی کردن نفت می دانست؛ که در نتیجه رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام به هلاکت رسید.
2- مدیریت باتمانقلیج 3- حضور راشد در رادیو و سخنرانی مذهبی 4- کودتای 28 مرداد 1332 5- ماجرای مرگ علیرضا پهلوی برادر محمد رضا که با او رقابت میکرد 6- نهضت مقاومت ملی؛ که از آغاز تاسیس در معرض دو تهدید قرار داشت؛ خطر اول، دولت کودتا با تمام امکانات تلاش می نمود که آن را متلاشی کند و خطر دوم، خاموشی مردم و بی اعتنایی جامعه نسبت به رویداد های مملکت 7- تاسیس مسجد صاحب الزمان
فصل سوم از بخش اول
اهم مطالب این فصل در مورد اقدامات شاه، رحلت آیت الله بروجردی، و مرجعیت آیت الله خمینی می باشد. از حدود سال1341 بیشتر افراد مذهبی بعد از رحلت آیت الله بروجردی، مرجع تقلید خود حضرت آیت الله امام خمینی (ره) را بر گزیدند. اقداماتی که در این مرحله زمانی توسط حکومت انجام شد عبارتند از: 1- مطرح نمودن لوایح ششگانه 2- حادثه فیضیه و تاسوعا و عاشورا 1342 3- حوادث 15 خرداد 1342 4- شدت دستگیری و بازجویی افراد انقلابی 5- حصر امام در قیطریه 6- بهبود ساختار خارجی 7- تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام به ترکیه.
فصل چهارم از بخش اول
تداوم فعالیت های نهضت پس از تبعید آیت الله خمینی ا زموضواعت مهم این فصل می باشد. به بیان نویسنده یکی از موضوعات مهم این دوره، اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط فداییان اسلام بود که آقای محمد عرب نیز با آن ها در ارتباط بوده است. نویسنده اشاره می کند که با تاسیس مدرسه قائمیه (اسلامی) در منطقه شمیرانات، اقدامات خوبی در زمینه مسائل اسلامی صورت پذیرفته و در اواخر سال 1343 هنگامی که محمد عرب دارای یک فرزند بوده، به سفارش دوستان برای مقابله با نفوذ بهائیان در آن منطقه، با کسانی که به عنوان انجمن حجتیه شروع بکار کرده بودند آشنایی و همکاری داشته است . با توجه به اهمیت شمیرانات برای دولت نسبت به تشکیل جلسات مذهبی سختگیری ها بیشتر می شود. با تشکیل هئیت احباب الحسین و جمع آوری مالی در جلسات هفتگی، کمکهایی برای مردم فلسطین جمع آوری می شد. نویسنده در در ادامه ی این بخش به مطالبی مثل؛ فوت جهان پهلوان تختی، حوزه علمیه چیذر، کتاب شهید جاوید، برگزاری مراسم تاجگذاری، ماجرای اویس و حضور در حسینیه ارشاد اشاره کرده است.
فصل پنجم از بخش اول
در این فصل در مورد بازداشتها و زندانی شدن آقای عرب مطالبی بیان شده است . به گواه نویسنده، محمدعرب از 28 مرداد 1332 تا 1353 چندین بار به دلایل وقوع هر اتفاقی همچون فوت تختی و شمشیری و حمایت مستقیم از دوستان مبارز، بارها و بارها دستگیر و بازداشت شده و مدتی هم در سلول انفرادی به سر برده است.
فصل ششم از بخش اول
نویسنده در این فصل اشاره می کند که با توجه به سوابق مبارزاتی محمد عرب ، دیگر در ادارات دولتی برای آقای عرب محل فعالیتی نمانده و لذا وی در کارخانه کارتن سازی در نزدیکی قم شروع به فعالیت نموده و مبارزه خود را هم ادامه می دهد و در ادامه خاطرات خود را در مورد شهادت حاج آقا مصطفی، تشیع جنازه زاهدی، مقاله ی رشیدی مطلق، نماز عید فطر وپخش اعلامیه حضرت امام، خبر خروج امام از عراق، ترور شریعتمداری، استقبال از امام، گرفتن رادیو توسط مردم، ملاقات با امام، رفراندوم جمهوری اسلامی، وضعیت کارخانه پس از پیروزی انقلاب، مسایلی پیرامون دستگیری فرزند آقای طالقانی، راهپیمایی روز کارگر در قم و فعالیت دادگاهای انقلاب در قم ، مطالبی را مطرح نموده است.
بخش دوم
این بخش فعالیت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آقای عرب را به تحریر در آورده است.
فصل اول از بخش دوم
نویسنده در این فصل از نقشی که محمد عرب ، در تشکیل سپاه و عضویت در شورای شهر و شهرداری قم داشته، سخن گفته است.
فصل دوم از بخش دوم
فصل دوم از ورود محمد عرب به وزارت امور خارجه، پرونده قطب زاده، جنبش های آزادی بخش با حرکت های مردمی، در خواست ملاقات همسر دکتر فاطمی، تاسیس دانشکده روابط بین الملل، تاسیس دفتر مطالعات بین الملل، برنامه ریزی برای سفر به لندن، آلمان، سوریه،تغییر ساختار وزارت خارجه، ابلاغ پیام دکتر ولایتی به وزرای خارجه امارات، بحرین و قطر، سفر به کره شمالی، رساندن پیام آیت الله خامنه ای به سران امارات و یمن جنوبی،سفر به قطر،شوروی،سفرهای آفریقایی،تونس و الجزایر،لیبی،نیجریه،گابن، سومالی، اتیوپی، سیرالئون، موریتانی،زیمباوه،کنیا،تانزانیا،سفرهای جنوب غرب آسیا، استرالیا، مالی، تایلند، سفر به شرق آسیا،استعفاء از معاونت اداری مالی وزارت خارجه ، سخن به میان آمده است.
فصل سوم از بخش دوم
موضوعات مطروحه در این فصل عبارتند از :
1- آقای محمد عرب از آبان سال 1367 بعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در عمان انتخاب و به آن جا اعزام گردید. یکی دو روز پس از اعلام فتوی معروف حضرت امام علیه سلمان رشدی، سفیر سودان در عمان از موضع امام خمینی بسیار تمجید نمود و در همین زمینه تیمی از ایران مرکب از آقای جنتی و آقای تسخیری و دکتر محمد علی هادی برای دیدار با سلطان قابوس به عمان آمده و به اتفاق با هواپیمای سلطان قابوس به سلاله اعزام میگردند. سلطان قابوس بعد از شنیدن صحبت های تیم ایرانی تلویحا مخالفت خود را با حکم حضرت امام اعلام نمود. در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در عمان، سفرا دعوت داشتند و با قرار گرفتن در صف به ترتیب با فهد، شیخ زاید، امیر کویت ،امیر قطر ، بحرین و در نهایت با سلطان قابوس دست می دادند. وقتی نوبت به آقای عرب رسید، بعد از معرفی، فهد دستش را روی دست او گذاشت و با تامل گفت : از آشنایی با شما خوشبختم ؛ سلام مخصوص مرا به جناب آقای خامنه ای برسانید . از دیگر کارهای آقای عرب در عمان تلاش برای گسترش همکاری با آن دولت در زمینه های مخابراتی و پستی، صنعت بازرگانی و حمل و نقل و اقدام نسبت به آزادی جوان ایرانی که در انگلیس باز داشت شده بود را می توان نام برد. در نهایت پس از 5 سال فعالیت به عنوان سفیر ایران در عمان طی حکمی از جانب آقای ولایتی وزیر امور خارجه وقت در تاریخ14/2/1373 از زحمات آقای عرب قدر دانی و تشکر و نفر جایگزین برای وی اعزام می شود.
فصل چهارم از بخش دوم کتاب
این فصل در مورد فعالیت های آقای محمد عرب پس از بازگشت از عمان به کشورمان و مسؤلیت ها یی که به وی محول شده توضیح می دهد.
طی حکمی از جانب آقای محمد علی تسخیری از تاریخ 30/2/1374 به عنوان معاون اداری و مالی سازمان فرهنگ و ارتباط اسلامی منصوب می شود و پس از سر وسامان دادن به رایزنی های فرهنگی ایران در کشور های تازه استقلال یافته از جمله ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان با سفر به آن ها در نهایت به خاطر اختلافی که بین آقای عرب و بعضی از اعضای خانواده آقای تسخیری ایجاد می شود، مشار الیه مجددا به وزارت امور خارجه بر می گردد و به عنوان سر کنسولی دبی پیشنهاد می گردد و بعد از پذیرش آقای عرب در تاریخ 25/6/1376 به پیشنهاد دکتر خرازی وزیر خارجه وقت و موافقت رییس جمهوری وقت (آقای خاتمی) به سر کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دبی منصوب می شود.
قبل از اعزام به دبی از طریق رییس جمهور به وی اعلام می شود که نیاز ی نیست که به دبی برود زیرا به خاطر تعامل خوبی که با مردم دارد و از طرفی سابقه ی مدیریتی ایجاب می نماید که به عنوان استاندار قم انجام وظیفه نماید. ایشان در پاسخ می گوید قصد من خدمت به نظام جمهوری اسلامی است چه کنسولگری چه سفارت چه هر جای دیگر اما باید با آقای خرازی مشورت کنم. بعداز مشورت خود را موظف می داند که سریعا به دبی اعزام شود.
اوایل ماموریتش به دبی(آبان سال1376) حادثه شیرین برد تیم فوتبال ایران برابر تیم ملی استرالیا و صعود به رقابت های جام جهانی فوتبال روی داد که تیم ملی در بازگشت از استرالیا به دبی آمدند و وی همراه اعضای سفارت با استقبال گرمی ورود آنها را پذیرا میشوند.
حدود یک سال با آقای خوئینیها در دبی کار کرده و سال 1379 به ایران برمیگردد و تصمیم میگیرد که دیگر وارد کارهای اجرایی نشود. طبق آرزوی دیرینه اش خادم افتخاری حرم حضرت معصومه (س) شد. در همان روزها موفق شد برای اولین بار در جلسه ای که برای زندانیان قبل از انقلاب تشکیل شده بود شرکت کند.
با اصرار آقای دکتر ولایتی اداره ی دفتر مجمع جهانی اهل بیت در قم را پذیرفت و موفق شد حدود 65جلد کتاب در طول دو سال به دست کارشناسان برجسته تحقیق، تالیف و تصنیف کند و مجموعه کا ر را برای مقام معظم رهبری و کلیه مراجع تقلید تقدیم کرد و بعدا به پیشنهاد آقای دکتر ولایتی به دفتر مجمع جهانی اهل بیت به لبنان اعزام و حدود چهل روزی که در لبنان بود کارهای فراوانی را دنبال کرد.
برش هایی از کتاب
در21بهمن-1363، اعضای سفارت و برخی از سفرا و رؤسا ی نمایندگی های خارجی در تهران،برای عرض تبریک سالروز پیروزی جمهوری اسلامی ایران خدمت آیت الله خامنه ای رسیدند. در این مراسم سفیر رومانی معروف به شیخ السفرا متنی جهت عرض تبریک ایراد کرد. آیت الله خامنه ای پس از استماع تبریک سفیر رومانی، به آقای دکتر ولایتی و معاونین فرمودند که آقای عرب هم شیخ المعاونین ما در وزارت خارجه هستند و از آن تاریخ به بعد این نام برای من ثبت شد.
در پاییز سال 1336 نهضت مقاومت جزوه ی بیست وچهار صفحه ای را منتشر کرد که سر و صدای زیادی را در ایران، بخصوص در محافل سیاسی برانگیخت.
مطالب این جزوه ی 24 صفحه ای تحت عنوان"نفت" پاسخی بود به ادعای رژیم کودتا، پیرامون امضای قرار دادی با یک شرکت ایتالیایی به نام " اجیپ" به منظور استخراج و بهره برداری نفت از حوزه ی فلات قاره ی خلیج فارس. به موجب این قرارداد سود حاصل از عملیات استخراج نفت در آن حوزه 75 در صد به ایران تعلق می گرفت.