در روز ششم محرم بود که ابن زیاد بیست و پنج هزار نفر را از افراد مختلف برای جنگ با حسین بن علی تجهیز کرد.
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛
و عاشورا را چگونه باید دید؟
از کدام زاویه به این زمین و زمان باید نگرست؟
اگر حسین، مصباح است یعنی در تیرگیهای وحشت بار و تاریکیهای نفسگیر، تکیهگاه روشن و شفاف و اگر سفینه است یعنی در موجخیز حادثهها و خیزابهای هولناک، کشتی نجات؛ پس چرا عاشورای او را از منظر روشنگری و راهگشایی و به ساحلرسانی نبینیم؟
برخورد برشی با کربلا و عاشورا و تنها طرح برخی قطعات این رویداد عظیم – آن هم عمدتا از منظر سوک و مرثیه – باعث غفلت از دیگر ابعاد و اضلاع آن شده است.
اما باید دانست که اشک مقصد نیست، مقدمه گرهخوردگی عاطفی و قلبی ما با کربلا و عاشورا برای تبدیل آن به اسوه و سرمشق در زندگیاست؛ چرا که اباعبدالله الحسین (ع) خود در کربلا فرمود: لکم فی اسوه.
خداوند چشمهای ما را بصیرت زینبی عنایت کند تا کربلا را زیبا و عمیق و روشن در قاب قلبمان بیاییم و درمتن زندگیمان جستوجو کنیم.
در این بخش از روزشمار محرم میپردازیم به بحث حرکت امام حسین(ع) از مکه تا کربلا ...
و امروز اتفاقات روز ششم محرم:
ابن زیاد بیست و پنج هزار نفر را تجهیز کرد که عبارت بودند از:
حربن یزید ریاحی از قادسیه با 1000 نفر
کعب بن طلحه 3000 نفر
عمر بن سعد 4000 نفر
شمربن ذی الجوشن 4000 نفر از اهل شام
یزید رکاب کلبی 2000 نفر
حصین بن نمیر 4000 نفر
مضایربن رهینه مازنی 3000 نفر
نصربن حرشه 2000 نفر
شبث بن ربعی 1000 نفر
10- حجاربن ابجر 1000 نفر
تا روز ششم تعداد لشکریان و شرکت کنندگان سپاه عمر سعد در کربلا به بیست هزار نفر میرسید.
فرستادن عروه بن قیس، سنان بن انس هر یک با چهارهزار نفر، معمر بن سعید با چهارهزار نفر و فلان مازنی را با سه هزار نفر نیز در مقتال نگاشتهاند.
در مجموع، عدهای مقاتل بالاترین رقم سپاه دشمن را سی و پنج هزار نفر نوشتهاند.
شبث بن ربعی در آغاز تمارض کرد تا به جنگ نرود اما عبیدالله دریافت و گفت: بیماری را بهانه نکن و او نیز برای جنگ با اباعبدالله به کربلا آمد.
حرکت عمومی پس از کشتن مرد شامی: سویدبن عبدالرحمان منقری از جانب عبیدالله ماموریت یافت هر کس را به جبههای جنگ نمیرود دستگیر کند. مردی شامی برای مطالبهای میراث خود به کوفه آمده بود. او را گرفتند و نزد ابن زیاد آوردند.
هیچ کس به توضیحات او گوش نداد. عبیدالله فرمان داد او را گردن زدند و مردم با دیدن این صحنه هراسان و شتابان به سمت کربلا حرکت کردند.
نوشتهاند برخی از هراس و ازدحام از پل به درون آب افتادند. این افراد برخی بدون سلاح و با سنگ و چوب به کربلا آمدند. چون جرات نمیکردند به خانه بروند و سلاح بردارند، مبادا متهم به کوتاهی و فرار از جنگ شوند.
پیوستگی در ایام مهادنه: امام به حبیب بن مظاهر نامه نوشت و او را دعوت کرد. حبیب در کنار همسرش مشغول خوردن غذا بود به پیک امام رسید.
همسرش او را برانگیخت و حبیب که خود بیتاب این پیوستن بود به کربلا آمد.
و امام پرچمی را که نگه داشته بود و به یاران گفته بود که صاحب آن در راه است به حبیب سپرد.
عماره بن ابی سلامه دالانی نیز از کوفه به امام پیوست.
پیوستن مسلم بن عوسجه اسدی، عبدالله بن عمیر کلبی، همسر و مادرش را نیز در همین روزها دانستهاند.