به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، برنامه دیشب هفت در عین حال که بخش های ثابتش را داشت، تلاش کرد تا از کنار مهم ترین موضوع روز سینمای ایران بی اعتنا عبور کند و بی آن که به آن بپردازد و به تحلیلش گذارد، ضمن پاک کردن صورت مسئله، تنها به بخش های اصلی و روتین خودش متمرکز شود.
بخش نقد فیلم هفت دیشب به نقد و بررسی فیلم سینمایی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» با حضور کارگردان و همچنین بررسی علل کاهش مخاطب در سینما با حضور مهدی عظیمی میرآبادی، سرپرست اداره نظارت و ارزشیابی اختصاص داشت.
همچنین حضور حمید فرخنژاد به عنوان مهمان ویژه، یادبود علی حاتمی و دیدار با شهلا ریاحی، بازیگر پیشکسوت سینما از بخشهای دیگر برنامه شب گذشته بود.
در ابتدای برنامه محمود گبرلو ،سردبیر و مجری برنامه با اشاره به اینکه سینماگران ما باید فرهنگ اعتراض و نقد آثار را داشته باشند، عنوان کرد: باید مشخص کنیم که فرهنگ اعتراض و نقد تا چه حد بین اهالی فرهنگ و اندیشه نهادینه شده؛ به این ترتیب اگر بخواهیم اعتراضی به فیلم یا فعالیتی در سینما داشته باشیم، حتماً باید ادبیات و فرهنگ نقد کردن را بدانیم.
وی ادامه داد: زبان فرهنگ، زبان حرف زدن و مفاهمه است، بنابراین راهی جز شنیدن صحبتهای یکدیگر نداریم، اما باید به عقاید و دیدگاههای هم احترام بگذاریم.
بهرام عظیمی، کارگردان فیلم سینمایی «تهران 1500» مهمان تلفنی برنامه بود و در مورد دلایل اکران نکردن این فیلم گفت: در واقع در اکران نکردن این فیلم، من هیچ کاره هستم و فیلم هر زمانی که پخش میشد، بسیار خوشحال میشدم؛ چون چهار سال برایش زحمت کشیدم.
وی ادامه داد: ابتدا قرار بود فیلم من نوروز 91 اکران شود، اما بعد به 15 آذر موکول شد، ولی متاسفانه دو روز مانده به افتتاحیه فیلم متوجه شدیم که به نمایش این فیلم در سینما آزادی حواله اکران نمیدهند، بنابراین ما نیز قربانی درگیریهای موجود در سینما شدیم؛ البته خوشحالم که قرار است این فیلم در نوروز 92 اکران شود؛ چون حال و هوای شادی دارد و مناسب این زمان است، اما تصور کنید اگر فیلم مناسب اکران نبود، چقدر سرمایه ما به هدر میرفت.
دیدار با شهلا ریاحی، بازیگر قدیمی سینمای ایران که مدت هاست به دلیل کهولت سن از دنیای بازیگری فاصله گرفته، بخش دیگر برنامه شب گذشته بود.
حمید فرخنژاد اولین میهمان برنامه هفت بود؛ وی ابتدا در خصوص آغاز فعالیتش در سینما عنوان کرد: من سال 68 در دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم و کارگردانی تئاتر خواندم؛ در آن زمان با خسرو سینایی آشنا و در طول سال های مختلف دستیار و برنامه ریز او بودم تا اینکه بحث ساخت فیلم «عروس آتش» در سال 79 پیش آمد.
وی گفت: تحقیق و نظارت بر فیلمنامه را به صورت مستند آغاز کردیم، اما هر چه گشتیم نتوانستیم بازیگر مورد نظر را برای بازی در نقش فرحان پیدا کنیم، بنابراین با پیشنهاد سینایی، خودم این نقش را بازی کردم که مورد توجه قرار گرفت؛ سال بعد هم فیلم خودم «سفر سرخ» را ساختم، البته در آن زمان دیده نشد، اما من راهم را به عنوان بازیگر ادامه دادم.
فرخنژاد درباره حضور در فیلم «ارتفاع پست» گفت: من با اصغر فرهادی در دانشگاه همدوره بودیم، احتمالاً نظر او هم در انتخاب من برای این فیلم بیتاثیر نبود؛ چون فرهادی نویسنده فیلمنامه ارتفاع پست بود، پیش از این حاتمی کیا در سریال «خاک سرخ» نقشی را به من پیشنهاد داد که من نپذیرفتم، بنابراین فکر نمیکردم که دیگر به سراغ من بیاید، اما پس از آن، بازی در این فیلم شروع شد که خوشحال شدم و پذیرفتم.
وی در ادامه صحبتهایش اشاره کرد: مدتی من به گربه سیاه سینما تبدیل شده بودم و هر فیلمی که بازی میکردم اجازه نمایش نداشت؛ سینمای ما با سینمای 10 سال قبل بسیار فرق دارد و ما هم زیرمجموعهای از یک کلیت هستیم و زیاد تصمیم گیرنده نیستیم، بسیاری از فیلمسازان ما با سینما قهر هستند و شاید کم کیفیتترین آثار اجازه ساخت پیدا میکنند.
فرخ نژاد در ادامه درباره تلاش برای ایفای نقشهای متفاوت در سینما گفت: در طول این سالها تلاش کردم از سنت بازیگرکشی در سینما فرار کنم؛ چون به دلیل عدم پرداخت شخصیتپردازی در فیلمها، فیلمسازان ما تلاش میکنند با توجه به سبقه قبلی یک بازیگر او را انتخاب کنند تا ضعفهای فیلمنامه و شخصیتپردازی را پر کنند، اما من حتی به قیمت از دست دادن موقعیتهای خوب سعی کردم از این اتفاق فرار کنم؛ این در حالی است که امروزه خیلی از آدمهای بزرگ ما کار نمیکنند و مدت هاست که در سینما حضور ندارند، اگر این آدمها نباشند ارزش و اندازه سینمای ما با کلیات سینما نشست میکند و پایین میآید.
وی در ادامه در خصوص حضور در فیلمهای تجاری عنوان کرد: برای جذب مخاطب عام باید فیلمهای تماشاگرپسند هم در کارنامه داشته باشم؛ چون بازیگر برای حفظ تعادل باید تماشاگر داشته باشد؛ این در حالی است که بسیاری از فیلمهای حرفهای ما تماشاگر عام ندارند و بازیگر هم دیده نمیشود، اما بازیگر باید هوشیاری داشته باشد که در همان فیلمهای تجاری هم خوب ظاهر شود.
فرخ نژاد درباره استفاده نامناسب از بازیگران در تبلیغات یک فیلم گفت: در بسیاری از فیلمهای سینمایی بازیگری که چند سکانس در فیلم بازی کرده در بیلبوردها و تبلیغات برجسته میشود؛ در «شکلات داغ» از من هم با وجود اینکه حضور کوتاهی در فیلم داشتم، استفاده شد، اما من در قراردادم عنوان کرده بودم که مبلغ دستمزدم به یک مرکز خیریه اهدا شود و هیچ حضوری از من در تبلیغات فیلم به چشم نخورد که متاسفانه این مسئله رعایت نشد.
وی درباره دلایل حضور پیدا نکردن در تلویزیون ادامه داد: متاسفانه جز تله فیلم «حبیب» پیشنهاد خوبی برای بازی در تلویزیون نداشتم؛ معتقدم چون طیف بسیار زیادی، فیلمها و سریالهای ما را در تلویزیون تماشا میکنند، باید به کیفیت ساخت این آثار توجه بیشتری کرد؛ همین بیاهمیت بودن به کیفیت آثار باعث ترس من از حضور در تلویزیون میشود.
فرخنژاد در ادامه با بیان اینکه در طول این سالها، با وجود اینکه هشت دوره نامزد دریافت جایزه از جشنواره فجر بوده ام، اما جایزهای دریافت نکرده ام، عنوان کرد: من دیگر به جایزه گرفتن فکر نمیکنم؛ به خاطر اعمال نظرها و سلیقههای غیرسینمایی، جشنواره فیلم ما کمتر مورد اعتماد هنرمندان و مردم است.
وی افزود: در زمانی که فیلم «روز واقعه» در جشنواره حضور داشت، قبل از اختتامیه به من زنگ زدند که در مراسم شرکت کنم و گفتند که قرار است برای نقش دریا قلی سورانی جایزه دریافت کنم، اما متاسفانه با وجود اینکه سرتیپ جانباز بازنشستهای از مشهد به پیشنهاد من در جشنواره شرکت کرده بود و قرار بود من جایزهام را به وی تقدیم بکنم، در نهایت نام فرد دیگری را اعلام کردند که این مسئله من را خیلی ناراحت کرد.
این بازیگر درباره پذیرفتن بازی در فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» گفت: ابتدا که روح الله حجازی و تیمش را در یک جلسه دیدم متوجه شدم که این آدم میخواهد کار خوب بکند؛ حجازی به کارش اعتقاد دارد و میفهمد که میخواهد چه کاری انجام دهد؛ این فیلم یکی از کارهای آبرومند کارنامه من است؛ بچههای این فیلم همه به کارشان مومن هستند و تجربه همکاری با سعید ملکان و هومن بهمنش برای من خیلی جذاب بود.
وی درباره شخصیت محسن در این فیلم گفت: محسن در این فیلم یک اقتدار پوشالی دارد و چون خودش به موقعیت خودساختهای که درست کرده، اعتقاد ندارد، دست به شک و تردید در زندگیش میزند؛ برای کم نیاوردن و تطابقش با محیط، این آدم به یک معماری در زندگیش روی میآورد که در آن ناموفق است.
فرخ نژاد در پایان عنوان کرد: سینما برای مملکت ما خیلی آبرو کسب کرده، در حالی که در خارج از ایران خیلی سعی میکنند وجاهت کشور را زیر سوال ببرند، به همین دلیل خواهشمندم مسئولان، سینمای ما را بیاعتبار نکنند؛ چون ضررش را خودمان حس میکنیم.
در بخش بعدی برنامه به مناسبت سالروز درگذشت علی حاتمی آیتمی در این ارتباط تدارک دیده شده بود؛ در این بخش قیمتهایی از گفت و گوهای منوچهر نوذری با حاتمی درباره آثارش پخش شد.
نقد فیلم سینمایی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» با حضور روح الله حجازی، کارگردان؛ محمدتقی فهیم، منتقد مهمان و مسعود فراستی، بخش دیگر برنامه شب گذشته بود.
فهیم در ابتدای این بخش عنوان کرد: یکی از معضلات اساسی که باعث شده این سالها شاهد فیلمهای نامناسب باشیم، به تحلیل برخی منتقدان بازمیگردد؛ این در حالی است که یک نگره فاقد پژوهش و تحقیق نسبت به جامعه متوسط ما وجود دارد، به طوری که تحلیل بدون ریشه در طبقه متوسط ما باعث ساخت برخی فیلمها و نقدها شده است، اما این فیلم یک درام خوش ساخت است که بدون افتادن به دام مفاهیم اضافی نقد مدرنیته و سنت را مطرح میکند.
فراستی در ابتدای صحبتهایش گفت: سینمای هالیوود از دهه 70 سکس و خشونت را شدیداً به نمایش گذاشت و از آن زمان این دو، بال های قدرتمند سینمای آمریکا شدند؛ فیلمسازمان ما کپیهای خیلی ناشیانهای از این موضوعات کردند که ناموفق بوده؛ مثلاً تم خیانت در آن طرف بسیار تقبیح شده، به نمایش گذاشته میشود، اما در ایران قبح قضیه قرار است از بین برود و این مسئله به دلیل همنشینی فیلمسازان ما با قشر به ظاهر مدرن و متوسط رو به بالا بوجود میآید؛ این در حالی است که فیلم حجازی به این دام نمیافتد.
وی ادامه داد: تضاد یک زن سنتی و مرد نیمه مدرن در این فیلم بسیار خوب درآمده است، اما کم به آن پرداخت شده؛ یعنی آنالیز وضعیت را ارائه نمیدهد، ذات فیلم بحران را در درون خود دارد، اما به این بحران نمیپردازد، این مشکل فیلمنامه است و اتفاقات در یک دایره وسیع روی میدهد.
حجازی در این باره عنوان کرد: راهکاری که مد نظر من و علی طالب آبادی بود، به این صورت نیست. این تجربیات را ما در تله فیلمهایی که ساخته بودیم، داشتیم و خواستیم این قواعد را به سینما بیاوریم؛ ما به دنبال تجربیات دیگری بودیم و برای مخاطب دست به روایت دیگری زدیم تا اینکه قواعد کلاسیک را کامل رعایت کنیم، ما میخواستیم ببینیم بدون متریال و کلیات کمتری میتوان مخاطب را به سینما کشاند و جزئیات بیشتر روزمره را به او نشان داد.
در ادامه علی طالب آبادی، نویسنده فیلمنامه نیز پشت خط آمد و گفت: از ابتدا قرار نبود ما به دنبال درامی برویم که هر چه پیش میرود، پیچیدهتر می شود و بحران در آن افزایش می یابد؛ اگر هم ضعفی در فیلمنامه است، به خاطر جدید بودن این تجربه است؛ این فیلم بحرانی را در طبقه متوسط ایران نشان میدهد و معتقدم که شیوه روایت نیز باید به همان طرف و نشان دادن جزئیات زندگی این طبقه میرفت.
فراستی در ادامه این بخش عنوان کرد: اگر ما رویدادهای مناسبی برای دعوای زن و مرد بوجود نیاوریم، فیلم درست جلو نمیرود؛ مشکل فیلم این است که بعضی اطلاعات مربوط بین زن و مرد ضعیف ارائه میشود و ما عمق اختلاف را نمیدانیم؛ اطلاعات از مخاطب دریغ میشود و این مسئله به شخصیتپردازی هم لطمه میزند.
وی ادامه داد: فیلم درباره عدم گذار از سنت به مدرنیته است، اما خوشبختانه اثر به دام آلودگی روشنفکری نمیافتد؛ حاتمی کیا و فرخنژاد بازی خوبی دارند، اما کرامتی به فیلم نمیخورد؛ این اثر دقت و وسواس خوبی دارد و کنترل بازیها کاملاً رعایت شده و اصلاً فیلم بدی نیست و میتواند قابل مقایسه با فیلم «چشمان باز بسته» کوبریک باشد.
فهیم نیز در این زمینه گفت: هر دو باری که فیلم را دیدم, برای اجرا نشدن برخی مسائل افسوس خوردم؛ این اثر به نوعی مجزا از جامعه خودش است، یک فیلم باید جامعه را خوب بشناسد تا ما بحران را به درستی درک کنیم؛ سینما مدیوم بیرحمی است، پس باید به مخاطب توجه بسیاری شود.
وی ادامه داد: این فیلم اثر کم اشکال و کم غلطی است و در شخصیتپردازی مشکلی ندارد، اما معتقدم نیمههای فیلم در بازی بازیگران اشکال بوجود میآید؛ از نیمههای اثر بازی کرامتی کنترل نشده و رها شده است؛ مسئلهای که به فیلم آسیب رسانده، رها کردن قصه و این است که آدمها شناسنامه ندارند و نمیدانیم از کجا به این کلانشهر آمدهاند.
حجازی در این زمینه توضیح داد: آمدن آدمها از ناکجاآباد را در خیلی از فیلمهای تاریخ سینما دیدهایم، ما سعی کردهایم روایت فیلم با جامعه ما تطابق داشته باشد؛ در این فیلم مرحله گذار از سنت به مدرنیته مطرح میشود.
میزگرد هفته، بحران تعطیلی سالنهای سینما با حضور مهدی عظیمی میرآبادی، سرپرست اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی را بررسی میکند.
عظیمی در ابتدا در خصوص علل کاهش مخاطب در سینما و مشکلاتی که در روند پروانه نمایشها و تولید فیلمها بوجود میآید گفت: این مسئله به داستان فیلم «در تاریکی مولانا» بازمیگردد و هر کس از ظن خود به قضیه نگاه میکند؛ اگر قرار است در بحث کاهش مخاطب به نتیجه برسیم باید از زوایای مختلف آن را بررسی کرد.
وی درباره جایگاه اداره نظارت و ارزشیابی در بروز این مشکلات گفت: باید راهی پیدا کنیم تا مخاطبان با سینما آشتی کنند، پس نباید به دنبال دلیل و روش نخ نما شده یافتن مقصر باشیم؛ البته قبول دارم که برخی از این مشکلات هم به اداره نظارت و ارزشیابی بازمیگردد.
عظیمی ادامه داد: افت مخاطب به دلیل این است که ما فکر میکنیم همه سینما یعنی سالنهای سینما، در صورتی که ما شبکه نمایش خانگی داریم که در دوره گذشته هشت برابر رقم کل فروش فیلمها، فروش داشته است؛ بخش بین المللی و بخش ویدئودیجیتال و موارد بسیار دیگری وجود دارند که جزو مخاطبان سینما هستند.
وی عنوان کرد: سینما با سفارش و دستور نمیتواند به کارش ادامه دهد؛ من چهار گروه را مسئول این اتفاقات میدانم. یک بخش مسئولان کل کشور هستند که در ارتباط با سینما قرار دارند، از آموزش و پرورش گرفته تا شهرداری که من هم جزوشان هستم؛ گروه دوم فیلمسازان، گروه سوم رسانهها و گروه چهارم مخاطبان هستند.
در ادامه این بخش همایون اسعدیان، کارگردان سینما پشت خط آمد و عنوان کرد: ما در روزهای سختی بسر میبریم؛ در روزهایی که متاسفانه همه به خودشان اجازه میدهند درباره سینما نظر دهند، تا جایی که جلوی وزارت ارشاد مخالف و موافق تجمع میکنند و علیه یکی از فیلمسازمان معتبر ما شعار میدهند و متاسفانه مسئولان وزارت ارشاد ما تنها از پشت پنجرهها ناظر ماجرا هستند.
وی ادامه داد: آیا اتفاقات یک سال گذشته به این دلیل نیست که ما در اداره سینما ضعف داشتیم و نتیجهای جز بیاعتمادی مردم به سینما بدست نیاوردیم؟ آقای عظیمی آمار سال گذشته شبکه ویدئویی را به غلط ارائه میدهند، ما سال گذشته کمتر از 300 میلیون فیلمهایمان را نمیفروختیم، اما امسال به زور میتوانیم تا 150 میلیون فیلمها را بفروشیم؛ لطفاً آمار جعلی به اطلاع مردم ندهید.
اسعدیان توضیح داد: وقتی مسئولان سینمایی ما جو ناامنی برای هنرمندان بوجود میآورند، چطور میتوانیم امیدوار به اقبال مخاطبان باشیم؛ ما در جو ملتهبی در سینما بسر میبریم که این مسئله باعث شده مخاطبان از دیدن فیلمها رویگردان باشند.
عظیمی در جواب اسعدیان گفت: برغم سیاه نمایی که برخی از افراد میکنند، سینما زنده است و فعال به کار خود ادامه میدهد. طیف تازه نفسی وارد فضا شدهاند که سینمای ایران را به درجات خوبی میکشاند؛ امیدوارم سال آینده سینمای پررونقی داشته باشیم.
نظرسنجی برنامه به طرح این سوال اختصاص داشت که از میان نقشهای فرحان در «عروس آتش»، دریاقلی سورانی در «شب واقعه»، قاسم در «ارتفاع پست»، هوشنگ ستاری در «به رنگ ارغوان»، مرتضی در «چهارشنبه سوری» و محسن در «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» کدامیک از نقشهای حمید فرخنژاد را بیشتر میپسندید که در پایان برنامه 40 درصد از بینندگان گزینه یک را انتخاب کردند.
برنامه دیشب هفت بی تردید یکی از غفلت زده ترین نوبت های این مجله سینمایی را تجربه کرد و بی هیچ توجهی نسبت به مهمترین رویداد این روزهای سینمای ایران، یعنی متن و حواشی فیلم «من مادر هستم» اثر فریدون جیرانی، یک رویکرد محافظه کارانه و مصلحت طلبانه را در پیش گرفت که معلوم نیست چندان به مصلحت سینمای ایران و رسانه ملی و تنها مجله تصویری سینمایی اش باشد!