گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ یک سوال اساسی وجود دارد و آن اینکه کسانی که تصمیم گرفته اند تا به بازنمایی چهره یکی از مهم ترین و محبوب ترین مجاهدان تاریخ ایران اسلامی بپردازند و لمحه و قطره ای از عظمت چمران عزیز را به تصویر بکشند، خود از چه روحیه و رفتار و منشی برخوردارند و تا چه حد در حقیقت زندگی و مرام و سیره شان، به آن الگوی جهاد و رشادت و فداکاری و دلیری و قطع تعلق از دنیا وفادارند و شبیه؟
چمران شهید و دلیر جبهه مجاهدت و رستگاری و رهایی و آزادگی کجا و این مدعیان تصویرگری و بازنمایی و تجدید خاطره او کجا؟
فاصله ای بس بعید و طولانی از زمین تا آسمان میان «حقیقت» بزرگان و نیکان روزگار ما و «واقعیت» این سینما وجود دارد که با هیچ چیزی قابل توجیه نیست؛ هست؟!
پس از مدتی که از انتشار اخبار و گزارش های عجیب و غریب در حاشیه فیلمبرداری آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا می گذشت و گویای عدم حضور فریبرز عرب نیا در آخرین سکانس فیلمبرداری بود که صحنه مهم و حساس و پرخرجی هم بوده، حضور عرب نیا در برنامه هفت و حرف های تند و حیرت آور او و اتهام هایی که به برخی عوامل فیلم وارد کرد، موضوع را وارد مرحله جدیدی نمود.
خبر از این قرار بود که فریبرز عربنیا برای فیلمبرداری آخرین سکانس فیلم سینمایی «چ» بنا به دلایلی نامعلوم سر صحنه فیلمبرداری حاضر نشد؛ این در حالی بود که هماهنگیهای لازم گروه تولید برای فیلمبرداری این صحنهها صورت گرفته بود.
این صحنهها باید با دو فروند هلیکوپتر، صدها نفر هنرور و امکانات گسترده و تسلیحات جنگی جلوی دوربین میرفت که متاسفانه به دلیل عدم حضور عربنیا فیلمبرداری این صحنهها با مشکل مواجه شد.
حاتمی کیا و همکارانش در صدد پیدا کردن راه حلی بودند تا این سکانس پایانی که صحنه میدان اسلحهفروشان شهر پاوه است، فیلمبرداری شود؛ البته با توجه به شرایط پیش آمده، حضور فیلم چمران در جشنواره فیلم فجر در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
اینک اما مدتی است فیلمبرداری بخشهای پاوه به اتمام رسیده است و بازیگر نقش شهید چمران را فریبرز عربنیا ایفا میکند و «سعید راد»، «فریبرز عربنیا»، «مریلا زارعی»، «بابک حمیدیان»، «محمدمهدی سلطانی»، «امیررضا دلاوری» و «اسماعیل سلطانیان» به عنوان بازیگر در این فیلم حضور دارند.
حاتمیکیا در فیلم سینمایی «چ» (درباره شهید چمران) سراغ دو روز و دو شب از زندگی شهید چمران رفته و از روز بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد 1358 زندگی شهید چمران را روایت کرده است.
اما اینک و پس از چند روز از این واقعه و آن حرف ها و شایعات، بحث بر سر فیلم سینمایی «چمران» و حاشیههای آن زیاد است؛ این فیلم در کمال بهت و حیرت اهالی رسانه و سینما، در آخرین روزها و در حالی که باید با حضور فریبرز عربنیا به پایان میرسید، متاسفانه به اتمام نرسید و عربنیا سر صحنه فیلم حاضر نشد.
عدم حضور فریبرز عربنیا سر صحنه فیلمبرداری در رسانهها منتشر شد و همین باعث شد تا برنامه تلویزیونی «هفت» نیز به آن بپردازد.
در برنامه جمعه شب پژمان لشکریپور به عنوان نماینده فارابی درباره عدم حضور عربنیا در سکانس پایانی صحبت کرد و در نهایت «فریبرز عربنیا» در تماسی تلفنی صحبتهایی درباره عدم حضورش در آخرین سکانس کرد و در بخشی از سخنانش نیز به نوع قرارداد و اتمام زمان فیلمبرداری فیلم و در نهایت بردهداری در سینمای ایران اشاره کرد.
پژمان لشکریپور درباره مراحل فنی فیلم «چ» گفت: هم اینک همه تلاش میکنند تا مراحل فنی و تدوین فیلم با سرعت و دقت انجام شود و نتیجه این زحمات انباشته شده گروه سازنده در ماههای گذشته، به ثمره خوب و ماندگاری در سینمای کشور بدل شود.
وی در پاسخ به سؤال درباره عدم حضور عربنیا در سکانس پایانی فیلم و حاشیههای چمران گفت: من و همچنین گروه سازنده به دنبال حاشیهها نیستیم و تلاش گروه از جمله کارگردان بر این است تا فیلم درخور توجه و ماندگاری در سینمای ایران تولید شود، اما توضیحاتی را عرض میکنم؛ فقط برای خوندلهایی که کارگردان فیلم خورده و دفاع از حقوق عوامل فیلم و آن کارگر زحمتکش پاوهای که پنج - شش ماه با تیم تولید همراه بود و هماکنون پیگیر تسوی هحساب خویش است و چه بسا من به عنوان نماینده تهیهکننده باید به دلیل محدودیتهای مالی، بعضاً شرمنده او شوم. مطمئن باشید این آخرین پاسخ رسانهای من در این حوزه خواهد بود.
لشکریپور به صحبتهای فریبرز عربنیا در گفتوگوی تلفنیاش با برنامه «هفت» اشاره کرد و گفت: آقای عربنیا معتقدند که بر اساس قرارداد خویش عمل کردند و از نظر ایشان، متاسفانه قرارداد و شرایط آن به لحاظ صنفی و حرفهای مصداق «بردهداری» است؛ به نظر من هم ایشان در اینجا به درستی به کلمه «بردهداری» اشاره کردند، بردهداری به وضوح در برخی از بندهای قرارداد با تهیهکننده وقت دیده میشود، البته اگر صلاح باشد و روزی متن کامل قرارداد منتشر شود، آن گاه وضعیت این بردهداری کاملاً شفاف خواهد شد، اما سوال مهمتر در این مقطع این است که چه کسی «برده» است و چه کسی «بردهدار»؟
لشکریپور در ادامه تصریح می کند: در شرایطی که قرارداد فیلم چمران بسته شده است، بوضوح بردهداری را میتوان در بندهای آن دید؛ زمانی که بازیگر به دلیل راکورد پیدا کردن به هر نحوی تهدید میکند که اگر خواسته او تحقق نیابد، سر صحنه حاضر نمیشود، اینجا بردهداری مصداق مییابد؛ در شرایطی که بازیگر راکورددار شده یک گروه بالغ بر 100 نفری را به دنبال خودش میکشاند و شرایط زمانی برای گروه تعیین میکند و به قول خودش پس از تایم مشخص شده روزانه، کار را رها میکند و بدون توجه به کارگردان و بقیه گروه میرود، بردهداری معنا مییابد ...
وی در ادامه می گوید: همه ما شرایط سخت مالی و بودجه را در کشور لمس میکنیم؛ به دلیل مشکلات مالی بسیاری از آدمها حقوق ماهیانهشان به تعویق میافتد و متاسفانه این امر در شرایط فعلی امری طبیعی است، اما بازیگر اعلام میکند اگر حقوق من در موعد خاص که تعیین کرده پرداخت نشود، سر کار نمیآیم یا به زعم خود یک روز اضافه کار میکند و پول آن روز را در پایان همان روز طلب میکند و میگوید اگر این مبلغ را نمی دهید، سرویس صحنه دنبال من نفرستید؛ چون من سر صحنه نمیآیم! در اینجا بردهداری به وضوح دیده میشود.
نماینده بنیاد سینمایی فارابی در ادامه می گوید: وقتی کل گروه منتظر حضور ایشان باشند و تدارکات نیز لاجرم باید سرویس ویژه به یک نفر بدهد، بردهداری معنا و مفهوم حقیقی خود را مییابد. راننده، فیلمبردار پشت صحنه، مجری گریم و غیره از نحوه رفتار و تعامل با بازیگر شکایت میکنند، طبعاً این بردهداری است. زمانی که شرایط قرارداد با تهیهکننده به گونهای تنظیم میشود که باید همه گروه خودشان را با یک نفر هماهنگ کنند، بردهداری مفهوم مییابد. زمانی که کارگردان فیلم باید خون دل بخورد و شرایط بازیگر تنها به دلیل داشتن راکورد به کارگردان و گروه تحمیل میشود این بردهداری است. هنگامی که کارگردان میگوید بازیگر به دلیل اظهار بیماری جسمی نمیتواند اسلحه را به نحو دلخواه حمل کند و در حال ایفای نقش چمران نیز است! اینها را راست میگویند، همه بردهداری است و قص علی هذا؛ به نظرم روزگار عجیبی است، همه ما تلاش میکنیم، بودجه و زمان صرف میکنیم تا درباره یکی از شخصیتهای فرزانه این مملکت فیلم بسازیم که «ابراهیم ادهم»وار، آمریکا را با تمام زرق و برقش کنار گذاشت و در انقلاب ما به اسطورهای به نام شهید چمران بدل شد، اما متاسفانه درگیر این مسائل میشویم و این هم از شرمندگیهای تاریخی ما و وقایع عجیب این روزگار است.
این گفته ها و حواشی اطراف فیلم «چ» گذشته از همه چیز، گویای یک حقیقت تلخ و رقت بار است.
و آن اینکه، کسانی که تصمیم گرفته اند تا به بازنمایی چهره یکی از مهم ترین و محبوب ترین مجاهدان تاریخ ایران اسلامی بپردازند و لمحه و قطره ای از عظمت چمران عزیز را به تصویر بکشند، خود از چه روحیه و رفتار و منشی برخوردارند و تا چه حد در حقیقت زندگی و مرام و سیره شان، به آن الگوی جهاد و رشادت و فداکاری و دلیری و قطع تعلق از دنیا وفادارند و شبیه؟
چمرانهشهید و دلیر جبهه مجاهدت و رستگاری و رهایی و آزادگی کجا و این مدعیان تصویرگری و بازنمایی و تجدید خاطره او کجا؟
فاصله ای بس بعید و طولانی از زمین تا آسمان میان «حقیقت» بزرگان و نیکان روزگار ما و «واقعیت» این سینما وجود دارد که با هیچ چیزی قابل توجیه نیست. هست؟!
حق اين بود که براي اين متن, اونم با چنين تيرتي عکس عرب نيا رو بذاريد نه حاتمي کيا رو!
اون بيچاره که گناهي نکرده!