گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سال قبل برای صدا و سیما سال پر برکتی بود. مهمترین ویژگی سال گذشته رشد کمّی شبکه های رادیویی و تلویزیونی بود. شبکه های پویا، سلامت، ورزش، تماشا و تلاوت بخشی از شبکه هایی بودند در مجموعۀ رادیو و تلویزیون راه اندازی شدند. این رشد کمّی در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی، بلکه در تمام سال های پس از راه اندازی این سازمان چشمگیر بود.
از طرف دیگر رشد ناگهانی سیگنال دیجیتال در سراسر کشور از دیگر ویژگی های سال گذشتۀ صدا و سیما بود. بنابراین کارنامۀ یکسالۀ صدا و سیما را با محمود سالاری، رئیس بنیاد ادبیات نمایشی که در این زمینه صاحب نظر هستند، بررسی کردیم.
«خبرگزاری دانشجو»- سال قبل صدا وسیما رشد کمی بسیاری داشته است شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
سالاری: گسترش کمی شبکهها برای یک کشور شیعه یا بهتر بگوییم تنها کشور شیعهای که در جهان حرفی برای گفتن دارد بسیار ضروری است. باید شکر کنیم که بالاخره این اتفاق در سال گذشته بهصورت جدی افتاد. باید امیدوار باشیم که بیش از این نیز گسترش پیدا کند.
کمّیت شبکهها به این دلیل اهمیت دارد که اندیشههای شیعی، بلندگویی برای گفتار در عرصه جهانی ندارند و رسیدن پیام شیعه به کشورهایی که نیاز به این پیامها دارند به خصوص کشورهای اسلامی بسیار مهم است.
بنابراین باید خیلی شاکرم باشیم که این اتفاقها هرچند دیر اما در حال رخ دادن است. البته شبکه ها را باید تا جایی که امکان دارد گسترش داد. بنابراین این گسترش شبکه ها در درجه اول برای جهان و درجه دوم برای ایران اسلامی قدمی بسیار مبارک است.
در حال حاضر جهان هر زمانی که بحث از اسلام میشود بالافاصله نظرها به سمت ایران میآید. یعنی الان به جایی رسیدهایم که اسلام و شیعه با هم روی کلمه ایران منطبق شده اند، به این معنی که این سه در راستای یکدیگر قرار گرفتهاند. در بسیاری از نقاط جهان بحث از اسلام که میکنید نظرشان به دیگر کشورهای اسلامی نمیرود و درست روی ایران تمرکز میشود. بنابران قرائت شیعی از اسلام دادن و نسخه درست ارائه کردن برخلاف آنچه که رسانههای بیگانه عرضه میکنند یا حتی بر خلاف آنچه که برخی کشورهای اسلامی به غلط از اسلام ارائه میدهند، برای بسیاری از حقیقت جویان مغتنم است و ما باید شاکر باشیم.
از طرف دیگر بحث کیفیت ارائه مفاهیم در عرصه رسانه است. به خصوص در جهانی که رسانههای مختلف به بهترین شکل سعی میکنند مفاهیم را عرضه کنند، باید بالاخره به این بخشها مسلح شویم. شبکه پویا، شبکه سلامت، شبکه تماشا و دیگر شبکههایی از این دست خوب است. منتها ما باید به عرصههای جهانی این شبکهها نیز فکر کنیم. شاید لازم است شبکه پویا با یک نگرش تولیدی بلندمدت در عرصههای جهانی کودک نیز آرام آرام نفوذ کند.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما آسیبهای این رشد کمّی ناگهانی چه میتواند باشد؟
سالاری: ما در عرصه رسانه به و بخصوص در رسانهای مثل رسانه صدا و سیما یک تب داریم که برای همه جای دنیا نیز است. آن نیز «تب آنتن» است. به این دلیل که آنتن نمیتواند خالی بماند، برفک هم نمیتواند پخش کند، «تب آنتن» موجب میشود مدیران رسانهها سهل پسند و ساده پسند شوند. البته همان گونه که عرض کردم این بحث من صرفاً مربوط به ایران نیست. همه جای دنیا اینگونه است. کلاً یکی از آسیبهای مولتی مدیا همین خالی ماندن آنتن است و این تب آنتن یا سندرم آنتن موجب میشود مدیران رسانه ها آسان پسند شوند و صرف آنکه آنتن پر شود به اولین چیزی که گیرشان میآید راضی شوند.
این خطر زمانی که شبکهگسترش پیدا میکنند و ما تولیدات در خور شایسته، آماده و مهیا نداشته باشیم بیشتر تهدید میکند.
تهدید دوم این است که ما به اندازه گسترش شبکهها، نیروی کافی تربیت نکرده باشیم. مثل این میماند که سازمانهای نظامی یک کشور یک ناو بزرگ را خریداری کرده باشند اما یک شناگر یا ماهیگیر را بر سر آن ناو بگذارند. آدم در حد آن اندازه تربیت نشده باشد.
به نظر من این تهدید برای شبکههای تلویزیونی به نوعی و برای شبکههای رادیویی به نوعی دیگر وجود دارد. مدیران کم تخصص و مدیرانی که خیلی آشنا با این فضا نیستند یا مدیرانی که صرفا فنی هستند و نرمافزار واندیشه را به خوبی نمیشناسند یا برعکس صرفا محتوایی هستند از تهدیدهای فعلی رسانه ملی ما است.
حضرت آقا در صحبتهای اخیرشان فرمودند که بالاخره صداوسیما مجموعهای فرهنگی، هنری، فنی و سیاسی است. بنابراین مدیری که برای این مجموعه تربیت میکنیم باید بسیار ذووجهین باشد. به اعتقاد من این امر تهدید دومی است که وجود دارد. ما عرصههای رسانه را به درستی گسترش میدهیم اما به این اندازه مدیر ذووجهینی که بتواند از همه این ظرفیتهای ایجاد شده استفاده بهینه کند و پیام این مملکت و پیام شیعه به جهان برساند را نداشته باشیم.
حتی در برنامههای تاک شو که گفتوگو محور هستند بعضا میبینید که انگار در دعوت از مهمان کفگیر به ته دیگ خورده است. یعنی تعداد آدمهایی که بتوانند در رسانه حضور پیدا کنند، حرف برای گفتن داشته باشند و بتوانند ملاحظات خاص یک کشور انقلاب جوان را داشته باشند کم هستند.
اینکه جوان میگویم به این دلیل است که تازه 34 سال است از انقلاب ما گذاشته است. مثلا ناصرالدین شاه 50 سال در این مملکت حکومت کرده. یعنی انقلاب ما هنوز به اندازه یک پادشاه قاجار هم عمر نکرده است. پس این انقلاب هنوز خیلی جوان است. بنابراین حرفهایش برای دنیا نو است. به خصوص که ما سال ها رسانههای مختلفی برای رساندن حرفهایمان به دنیا نداشتهایم. منتها متأسفانه نفراتی که بتوانند این پیام، مفاهیم وکالای ناب را منتقل کنند کم داریم. اما این رسانهها را باید گسترش داد و البته به موازات آن نیروهای متخصص هم از نظر فنی، هم از نظر درک سیاسی، هم نظر درک محتوای اخلاقی و نیازهای هنری رسانه و در مجموع ذووجهین را نیز تربیت کنند.
«خبرگزاری دانشجو»- به جز رشد کمی، مهمترین ویژگی صدا و سیما در سال گذشته چه بود؟
سالاری: من در برنامه های گفت و گو محور یا اصطلاحاً تاک شوهایی که در شبکه های مختلف پخش می شود، احساس کردم بعضاً کیفیتها بالا میروند و نسبت به گذشته به روزتر شدهاند. یعنی آرام آرام گفتوگوها در حال بهتر شدن هستند و مخاطبها بیشتر درگیر میشود. به واقع نگرانیها و جو سوظنی که نسبت به برنامههای گفتوگو محور بود، در حال شکسته شدن است. به نظر میرسد به هر حال مخاطب جزئی از برنامههای تلویزیون میشود. منتها به نظرم این روند بسیار کند و بطئی پیش میرود. در بعضی برنامهها در حد یک تماس تلفنی یا در حد پیامک این حضور را میبینیم. این مسئله باید بیش از این شود. اما خود این امر هم گامی رو به جلو است.
در برنامههای ترکیبی نیز اتفاقات خوبی افتاده است. منظورم از برنامههای ترکیبی برنامههایی است که مجموعهای از مجری، گزارشگر، برنامه تولیدی، برنامه اجرایی و مخاطبی که در صحنه استودیو حضور دارند است. جنس این برنامهها نیز بهتر شده است.
در حوزه تولیدات سریال و تولید فیلم هنوز صداوسیما با معیارهایی که شایسته یک کشور انقلابی است خیلی فاصله دارد. در عرصه سبک زندگی نیز هنوز توفیقاتی حاصل نشده است.
نکته دیگر آن که سالهاست دست رسانه ملی ما از موسیقی سکوت خالی است. ما در عرصه موسیقی سکوت هیچ کار شایستهای نمیبینیم. به همین دلیل در ایام عزا تلویزیون و رادیو در یک بهت و سرگردانی به سر میبرد. ما برای روزهای عزا هیچ تدبیری نداریم.
لذا مثلا در شبکههای مانند پیام، آوا، نوا یا شبکههایی که برنامههای خاص در آن روز باید داشته باشند، یک تکه عزاداری نوحه یا یک تکه موسیقیهایی که فقط محزون است پخش میکنند. این موسیقی هیچ محتوایی ندارد فقط ملودی محزون یا گوشههایی از دشتی یا شور است که فقط محزون است. انگار هیچ کس نمیداند در آن روزها چه کار باید بکند. به نظر میرسد این آسیب سالها است که در صداوسیما حل نشده است. تهیهکنندگانی که برنامهای شاد دارند یا تیتراژ برنامههایشان شاد است، در ایام عزاداری نمیدانند چه باید کنند.
از جمله مواردی در صداوسیما خالی است، عرصههای نمایش است. وقتی ما از هنرهای نمایش یاد میکنیم تنها تئاتر به ذهنمان میرسد. در حالی که هنرهای نمایش فقط تئاتر نیست. گو اینکه تئاتر هم در هیچ شبکهای حضور ندارند، در حالی که تئاتر هنر اندیشیدن و تفکر است. باید حتما برای مخاطب خاص تئاتر داشته باشیم. اما صحبت من هنرهای نمایشی به معنای عام است. تلویزیون در عرصه هنرهای نمایشی خلأ دارد.
البته معنی عرایض من این نیست که اگر ما بودیم بهتر کار میکردیم. من خودم اعتراف میکنم که اگر من مسئولیت داشتم، صداوسیما بهتر از این نمیشد. اما این مباحث نقدهایی است که باید گفته شود.
من از واژهگزینی حضرت آقا واقعا لذت میبرم و خوشحال میشوم. او کسی است که بسیار دقیق میتواند واژهگزینی کند. تعریفی که ایشان از مجموعه صداوسیما دادهاند و واژه سیاسی را به کار بردند، به معنای درستی به کار بردهاند. ایشان گفتهاند سیاسی، نه سیاستورزی. سیاسی به معنای تدبیر حکومت و تدبیر حکومتی است. این از آن بخشهایی است که به نظر من خود صداوسیما باید بارها همایش بگذارد و خود را از منظر سیاسی نقد کند. این عرصه سیاسی نیز در صداوسیما جایش خالی است. هرگاه بخشهای مختلف خبری را میبینیم احساس میکنیم میشد مقداری بهتر از اینها کار کرد. پیامهای سیاسی کشورمان برای آزادی خواهان جهان الهامبخش است.
جای برنامههای جوان پسند سیاسی که از قالبهای خشک و بی روح بیرون آمده باشد و در قالب برنامههای تاکشوی و برنامههای ترکیبی قرار گرفته باشد خالی است.
شبکه خبر هنوز جذاب نیست. فقط خبر میدهد. شبکه خبر میتوانست وارد دانشگاهها شود و کرسیهای آزاد اندیشی را راه بیاندازد.
«خبرگزاری دانشجو»- امسال شاهد بودیم شبکه نمایش فیلمهایی خاص در ژانر وحشت یا علمی - تخیلی پخش میکرد. شبکه پویا نیز کارتونهای تخیلی پخش میکرد نظر شما در این رابطه چیست؟
سالاری: عرض کردم وقتی شبکههای تلویزیونی گسترش پیدا میکند، تهدیدی که وجود دارد این است که آنتن خالی که نمیتواند باشد. برنامه میخواهد و ما نیز برنامه نداریم. در حوزه کودک نیز به واقع دستمان خالی است. بنابراین مجبور هستیم به آثار فرهنگی کشورهای دیگر چنگ بیاندازیم. آثار فرهنگی کشورهای دیگر نیز همین آسیبها را دارد. باید به سمتی برویم که تولیدات ما آن قدر زیاد شوند که آثار خارجی از دور خارج شوند.
اما بخشی از این تولیدات جزو مکاتب هنری سینما هستند. بالاخره شما نمیتوانید آثار سورئالیسم را نادیده بگیرید. شاید بفرمایید این آثار با فضای فرهنگی ما نمیخواند. در این صورت برای آنکه آسیبهای فیلم را از بین ببریم، باید یک پیوست فرهنگی در کنار فیلم قرار دهیم. یعنی قبل و بعد از فیلم یک بستهبندی را ارائه کنیم و آن اثر را لای آن بستهبندی قرار دهیم تا آن اثر سنجیده و درست تحویل مخاطب شود.
«خبرگزاری دانشجو»- ما هر ساله شاهد سریالهایی بودیم که خانوادهها را دور هم جمع میکرد. یعنی همۀ اعضای خانواده دور هم جمع میشدند تا سریالهایی مثل «مختارنامه»، «حضرت یوسف» یا حتی سریالهای مهران مدیری را تماشا کنند اما امسال چنین چیزی نداشتیم. به نظر شما این گونه مسائل خوب است یا آسیبزا است؟
سالاری: من موافق برنامههای روتین هر شب هستم، یعنی با برنامههای 90 شبی و هر شبه بسیار موافقم. زیرا تأثیرش را هم در خانواده خودم و هم در اطرافیانم دیدهام، این گونه برنامهها در همدل کردن خانوادهها و کاستن بار روانی روز خانوادهها بسیار اثرگذار است.
همین امر که خانوادهها دور هم بنشینند و لبخندی روی لبانشان بنشینند خیلی موثر است.
حتی اگر عیار این آثار، از نظر اندیشهای هم پایین باشد، باز هم مطلوب است، برخی دوستان میگویند در سریالهای 90 شبی، اندیشه ضعیف و سخیف میشود. فکر میکنم این آسیب را به دلیل مزایایی که دارد، میتوانیم نادیده بگیریم.
«خبرگزاری دانشجو»- چندسالی است این نقد به صدا و سیما مطرح میشود که در ایام جشن، سردرگم میشود. یعنی سعی میکند برنامههایی شاد پخش کند اما حتی از روزهای عادی نیز برنامهها بدتر میشود. این نقد امسال بیش از پیش اوج گرفت دلیل آن به نظر شما چیست؟
سالاری: مدل آسیبی که در عزا عرض کردم، در حوزه شادی نیز هست. بارها و بارها این اشکال را به طرق مختلف شنیدهام که اینها بلد نیستند جشن بگیرند. نمیدانم چرا صدا و سیما این اشکال را رفع نمیکند.
اعیاد که ناگهانی وارد تقویم نمیشوند، چرا ما نمیتوانیم یک کار درست کنیم؟ چرا یک گروه را مخصوص مناسبها تشکیل نمیدهیم که تنها وظیفهشان این باشد که مناسبتها را پوشش دهد. شاید نیاز مردم به دوستان سازمان صدا و سیما نرسیده و یا درکی از این نیاز مردم ندارند.
هنوز شأن روزها به دست دوستان سازمان نیامده است.
«خبرگزاری دانشجو»- شما به صدا و سیمای سال 91 نمره چند میدهید؟
سالاری: من برنامههای سال گذشته صدا و سیما را منهای برنامههای نوروزی نمره میدهم، زیرا برنامههای نوروزی را اصلاً شایسته یک کشور شیعی نمیدانم، اگر این صدا و سیما یک صدا و سیمای خنثی، مثل صدا و سیمای ترکیه بود، طور دیگری نمره میدادیم. اما وقتی میگوییم صدا و سیمای شیعۀ انقلابی جوان انتظار دیگری از آن داریم.
اما در مجموع برای صدا وسیما در سالی گذشت حداکثر 15 میدهم.
«خبرگزاری دانشجو»- سؤال های ما تمام شد. خودتان نکات پایانی را بفرمایید.
سالاری: من امیدوارم دوستان سازمان صدا و سیما در فکر تربیت نیروهای متخصص باشند. در همه جای دنیا در عرصههای رسانهای، تجربیات جمع میشود و به صدا و سیما منتقل میشود. یعنی مثلاً خبرنگاران عرصه مکتوب یا عرصه مجازی را رصد میکنند و بهترین خبرنگاران را انتخاب میکنند. یعنی صدا و سیما برایند حوزه فرهنگ است.
من احساس این اتفاق در صدا و سیمای ما نیست. نیروهای برخی از رسانههای ما به مراتب قویتر هستند و این شایسته سالاری را در صدا و سیما زیر سئوال میبرد.
مثلاً ما نمایشگاه تخصصی علمی میگذاریم، اما خبرنگاری میفرستیم که به واقع از مفاهیم علمی خبر ندارد. به همین دلیل اصطلاحات علمی را غلط تلفظ میکند.
آقای فاضل نظری، شاعر برجسته هدیه میگیرد، نام کس دیگری زیر تصویر نوشته میشود. زیرا خبرنگار او را نمیشناسد. یا مثلاً یک نمایشگاه تخصصی و علمی برگزار میشود اما ضعیفترین اثری که در آن نمایشگاه ارائه شده چون برای خبرنگار نو بود، مصاحبه گرفته بود. خوب اصحاب علم میخندند. جالب است که در آن مجموعه علومی ارائه شده بود که برای 2012 بود.
در عرصههای تخصصی سازمان خیلی کم سواد است، در حالی که ما در عرصه مطبوعات افرادی را داریم که در حوزههای تخصصی عمیق هستند.