کد خبر:۲۶۴۰۴۱
در حرمت جنون - 2

یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ

گفتم که : چرا دشمنت افکند به مرگ؟/ گفتا که : چو دوست بود خرسند به مرگ/ گفتم که : وصیّتی نداری؟ خندید/ یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ ...
یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ آنقدرها هم که فکر می کنیم راحت نیست. سخت است تمام هستی ات را در دست بگیری و پای مردمت بایستی. سخت است برادرت مقابل تو تکه تکه شود اما برنگردی. سخت است در رفت و آمدهای خط مقدم گوشت سوخته ببنی و بوی کباب استشمام کنی، اما راهت را کج نکنی. باید مجنون باشی.


جنون نیز حرمتی دارد که مقدس است. حرمتی دارد که هرکسی را راه نمی دهند. حرم جنون گنبد و بارگاه دارد و بی اذن دخول اجازۀ تشرف نمی دهند. یک هفته ای را قرار است در ستایش جنون بسراییم. در حرمت جنون ...


سعید بیابانکی
جاده مانده است و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

 

نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

 

تویی آن آتش سوزنده ی خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده

 

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

 

روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه ی پرپر باقی مانده

 

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

 

پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

 

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توام ای یل نام آور باقی مانده

 

قیصر امین‌پور
گفتم که : چرا دشمنت افکند به مرگ؟
گفتا که : چو دوست بود خرسند به مرگ


گفتم که : وصیّتی نداری؟ خندید
یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار