به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن رحیم پور ازغدی شب گذشته در همایش اساتید بسیجی با عنوان حسین (ع)، الگوی برتر در دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی، به بررسی نقش اشک بر امام حسین (ع)، بر الگوسازی امام حسین (ع) در طول تاریخ پرداخت و فلسفه اشک و مأموریت تاریخی آن را تشریح کرد که مشروح سخنان وی در ادامه آمده است؛
در رابطه با گریه و تباکی بر حسین (ع) مکرر گفتگو شده است. بکاء به معنای گریستن، ابکاء به معنای گریاندن و تباکی به معنای تیپ گریه به خود گرفتن و به استقبال اشک رفتن است. به تعبیر و تفسیر بعضی دیگر از باب تفاعل و به مفهوم گریستن اجتماعی است. یعنی نه به معنای گریستن تنهایی در خلوت، بلکه به معنای گریستن اجتماعی و دسته جمعی است، که هر سه در روایت مورد تأکید واقع شده است.
گاهی حتی دوستان حسین (ع) برداشت درستی از گریه و بکاء ندارند. بنابراین لازم است به برخی پرسش ها در این خصوص پاسخ دهیم.
یکی از مشکلات این است که دعوت یک ملت به گریه و گریستن در اصل دعوت درستی است؟ گریه چه نقشی در هویت یک ملت دارد؟ دعوت به گریه به طور تاریخی، بیش از 1000 سال چقدر در رشد یک ملت مؤثر است؟ آیا یک افسردگی تاریخی برای ملت شیعه به وجود نمی آورد؟ آیا این دعوت تاریخی، مانع نشاط و فعالیت و لبخند و سرور اجتماعی نیست؟ موتور فعالیت جامعه را روشن میکند یا خاموش؟
به لحاظ تربیتی و روانشناسی، مسئله اشک و عزاداری را به عنوان یک اشکال مطرح کرده اند. در پاسخ به این پرسش ابتدا باید صورت جلسه را دقیق تر مطرح کرد. اینکه آیا پرسش گران به ماهیت اشک پرداخته اند یا خیر؟ و آیا یک طبقه بندی در مورد انواع اشک داشته اند یا خیر؟
پیش شرط دیگری که لازم است در نظر گرفته شود، میزان اسلامی بودن اشک و خنده است. مکتبی که گریه محور است و فکر میکند با اشک و گریه به خدا نزدیک تر میشود و از آن طرف شیعه که یک فرهنگ مقاومت و سرکوب شده بوده و با گریه ماهیت بهتری پیدا کرده است. در چنین مکتبی به نظر میرسد گریه اسلامی تر از خنده است.
اشک و گریه باید انسانی و اسلامی باشد
این ها اصل پرسش و پیش شرط های آن است. اما اولین نکته برای پاسخ به آن مرزبندی در اشک است. ما انواع اشک و خنده داریم و بسته به نوع تفکر و احساساتی که منشأ خنده و گریه بشود، خنده و گریه میتوانند اسلامی یا غیراسلامی شوند.
در مورد نسبت اشک با تفکر و اندیشیدن، نسبت اشک با عشق، نسبت اشک با رنج، نسبت اشک با عدالت، نسبت اشک با حقوق سرکوب شده، نسبت اشک با اعتراض، نسبت اشک با افشاگری، نسبت اشک با مبارزه و سایر، وقتی کمی دقیق تر بررسی میکنیم و نسبت روح و اشک و اینکه چه کسانی چه وقت گریه میکنند را کالبد شکافی میکنیم، به نتایجی میرسیم. ما گریه ای داریم که گریه عجز است.
گریه ای داریم که گریه خفت است. گریه ترس داریم، گریه ذلت داریم، گریه ترحم داریم، گریه معذرت خواهانه داریم، گریه شرم ساری داریم، گریه پشیمانی داریم، گریه ریایی و گریه ناشی از افسردگی داریم، اما گریه تفکر هم داریم، گریه وجدان هم داریم، گریه شاعرانه، گریه عاشقانه، گریه لطافت روح، گریه نفرت و انواع و اقسام گریه ها. ارزیابی ها از گریه ها یکجور نیست. برخی ها انسانی اند و برخی ها انسانی نیستند.
برای اشک بر حسین (ع) باید مفهوم عدالت را فهمید
یک وقت در مورد روحی که اشک میریزد سوال می کنیم. در رابطه با شخصیت، گریه ارادی داریم و غیر ارادی. در واقع روح گریه میکند و جسم بستر اشک است. باید پرسید روح کی و چرا؟ برای دنیا و منافع خودش است یا برای عدالت و مظلومیت انسان؟ اشک تسلیم است یا اشک اعتراض؟ این بکائی که امام صادق (ع) فرمود به اندازه یک قطره هم گریه کنید نجاتتان میدهد، باید ویژگی هایی داشته باشد. این ها نشان میدهد مسئله فقط اشک نیست. تا مفهوم عدالت و ضدعدالت را نفهمیم نمیتوانی برای حسین (ع) اشک بریزیم.
چرا میگویند ابکاء، بکاء و تباکی بر حسین (ع) بر دنیا و آخرت تأثیرگذار است؟ برای این است که تغییراتی هم بر فرد و هم بر جامعه در ابعاد، خانواده، اقتصاد، سیاست خارجه و مواردی از این دست میگذارد. اشک بر مظلومیت حسین (ع) یعنی اینکه من تا ابد ظلم را به رسمیت نمیشناسم. نمی گذارم این خون خشک شود.
نمی گذارم بشر بی طرف شود. زندگی ما با خون ارتباط دارد. اینکه هر سال بر حسین (ع) اشک میریزیم، یعنی اینکه نمیگذاریم. مسئله شخصی نیست. آن ها با شخص امام حسین (ع)، شخص امیرالمومنین (ع) و امام حسن (ع) مشکلی نداشتند. مسئله حسین (ع) مسئله شخصی نیست. مسئله بشریت است. اشک بر حسین اشک بر سرنوشت بشریت است. نمی توان در مورد حسین (ع) و یزید بی طرف ماند.
خنده و گریه باید اسلامی باشد
اشک گریه اعتراض و افشاگری است. برای همین عبادت است. گریه انتقام است. گریه بر عدالت در طول تاریخ است. متقابلا شادی ها هم همینطور است. این تقسیم بندی برای خنده هم وجود دارد. ما خنده احمق ها را داریم. خنده ستمگر را داریم. خنده آدم شقی. حالا سوال میکند که خنده بهتر است یا گریه؟ باید گفت خنده برای چه و گریه برای چه؟
خنده و گریه باید اسلامی باشد و در این بین خنده اسلامی بر گریه اسلامی میچربد. غم و شادی غیرانسانی هر دو به یک اندازه غیراسلامی است. یکی از نفرین ها بعد از واقعه عاشورا خطاب به مردم کوفه این بود که گریه تان بند نیاید.
این گریه یک نفرین است و دعا نیست. در روایات آمده است هر کس شادی را وارد خانواده بکند، چقدر پاداش دارد و حتی در روایتی دیدم که هر کسی در جمعی بنشیند و جمع را بخنداند، یک عبادت تلقی میشود.
اشک و نشاط ویژگی مشترکی دارند
علامت مومن نشاط است. مومن همیشه لبخند بر لب دارد. پس ابکاء و گریه که گفتند، دعوت به غم نیست. دعوت به تفکر و عدم غفلت است. چه خنده و چه گریه ای که از هدف اصلی تفکر ما را باز بدارد و غفلت بیاورد، مورد پذیرش اسلام نیست.
شادی چه کسی برای چه و گریه چه کسی برای چه؟ بعد میشود ارزش گذاری کرد. اشک یک دختر بچه یتیم، یه جور اشک است. یک وقت هم گردن کلفتی به خاطر پاس نشدن یکی از چک هایش در خانه مجللش اشک میریزد. لبخند کسی که به بچه های یتیم خدمت میکند و خیلی هم سروصدا نمیکند تا لبخند یک آدم مستی که بر روی حقوق دیگران پا میگذارد. این خنده و گریه با هم مساوی نیست. برای این است که میگویم همینطور کیلویی نگویید.
گریه بر حسین یک گریه سیاسی عبادی است
گریه بر حسین یک گریه سیاسی عبادی است. چرا حکومت ها از گریه بر حسین (ع) میترسیدند؟چرا رضا شاه عزاداری را ممنوع کرد؟ چون کسی که میگوید لعنت بر یزید، یک نظر هم بر او دارد. چرا میفرمایند زیارت حسین (ع) اینقدر پاداش دارد؟ چون وقتی امام حسین (ع) مطرح شد، هزارتا سوال جدید مطرح میشود. اول اینکه چرا امام حسین (ع) را کشتند؟ این خودش اول ماجراست. پرونده جدیدی است برای تمام حکومت ها.
پس اصل در اسلام بر سرور و شادی و لبخند و آرامش است. در روایت داریم مومن شادی اش برای دیگران است و غم ها را در چهره اش نمی آورد. پیامبر(ص) همیشه لبخند بر چهره داشتند.
باید توجه داشت که خود فیزیک اشک و بکاء هدف نیست. هر چند آن هم فوایدی دارد. بله این فواید هم هست، اما مسئله مهمتر از ظاهر اشک است.