یک راوی دفاع مقدس گفت: پس از کنجکاوی متوجه شدیم خاکریز عراق از جنازه برادران، پسران، عموها و اقوام رزمندگان بالا آمده است؛ باور این موضوع برایمان بسیار سخت بود که ...
به گزارش خبرنگار اعزامی «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، سیدمجتبی جندقی دیروز در جمع دانشجویان زائر دانشگاه پیام نور چناران در منطقه عملیاتی طلائیه در جنوب ایران گفت: اولین عملیات آبی و خاکی دوران دفاع مقدس در طلائیه صورت گرفت و چندین عملیات مختلف در این منطقه توسط فرماندهان بزرگ ما مدیریت شد.
وی با بیان اینکه در یکی از این عملیاتها حجم شهدای ایران بسیار بالا بود، ابراز داشت: در عملیاتی که ما در اسفند 62 انجام دادیم حجم بسیار زیادی از نیروهای گردانهایمان به شهادت رسیدند، چیزی بیش از 1000 شهید در یک عملیات از میان ما پر کشیدند و این برایمان بسیار سخت بود.
این راوی دفاع مقدس با بیان اینکه در اسفند 63 در عملیاتی دیگر در طلائیه با دشمن بعثی روبرو شدیم، یادآور شد: آنچه توجه ما را در این عملیات جلب کرده بود بالا آمدن بیش از اندازه خاکریز عراقیها بود به نحوی که برای ما بسیار تعجبآور و از سویی به دنبال پاسخ چگونگی این حرکت عراقیها بودیم.
جندقی با بیان اینکه پس از کنجکاوی متوجه شدیم خاکریز عراق از جنازه برادران، پسران، عموها و اقوام رزمندگان بالا آمده است، ابراز داشت: باور این موضوع برایمان بسیار سخت بود که خاکریز عراقیها از چیدن جنازه های بیشمار برادران ما به روی یکدیگر بالا آمده بود و سختتر از آن اینکه ما برای عبور و زدن به خط دشمن باید از روی سر چشم و پیکر برادران خود عبور میکردیم.
وی با بیان اینکه پس از پایان آن عملیات سخت اسیران بسیاری از ما با بدنهای مجروح در دست عراقیها افتاده بودند گفت: من هیچ گاه این خاطره را به نقل از یکی از اسرای عملیات طلائیه فراموش نمیکنم که گفت فرمانده عراقی خطاب به نیروهای خود فریاد میزد اگر کسی این اسیران ایرانی را بکشد و یا با تیری آنها را خلاص کن،د من خود او را خواهم کشت.
این راوی دفاع مقدس از زبان اسیر ایرانی ادامه داد: اسیران ما به خیال اینکه این فرمانده عراقی نمیخواهد به آنها صدمهای برساند شاد شدند؛ اما فرمانده عراقی در حالی که قنداق تفنگ را به سمت سر یکی از رزمندگان ما نشانه گرفته بود فریاد زد اینها را نباید با تیر کشت و گلوله را حرام آنها کرد، بلکه با قنداق تفنگ آن قدر بر سر و چشمشان بکوبید تا جان داده و کشته شوند.
جندقی بیان داشت: این خاکی که شما اکنون رویش نشستهاید تکه تکه بدن شهدای ما را در خود دارد. شهدایی که اینجا خاکریزی شدند برای عراق و یا چشمهایشان از سرشان با ضربههای قنداق تفنگ بیرون آمد و ایستادگی کردند.
در ادامه علی پیراسته، یکی دیگر از راویان دفاع مقدس در خصوص عملیات منجر به شهادت بسیاری از فرماندهان در طلائیه بیان داشت: بر خلاف نظر بسیاری از افرادی که فکر میکنند عملیاتهای ما در این منطقه منجر به شکست شد ما باز هم پیروز بودهایم.
وی ادامه داد: هیچ گاه فراموش نمیکنم زمانی که بالای خاکریز بلند عراقیها رسیدیم و متوجه شدیم که خاکریز عراقی از جنازه شهدای خودمان است. منقلب به یکدیگر نگاه میکردیم و تلاش داشتیم این موضوع را از دیگر رزمندگان مخفی کنیم تا روحیه آنان دچار تزلزل نشود.
پیراسته با بیان اینکه متاسفانه در همان لحظهای که بچهها در حال عبور از روی ظاهرا خاکریز عراقی و در حقیقت جنازههای دوستان خود بودند، یکی از جنازههای از لای دیگر جنازهها سر خورد و به زمین افتاد ما همه هراسان به یکدیگر نگاه کردیم اما رزمنده ما متوجه شد که آن جنازه یک ایرانی است بلافاصله همه به زیر پاهای خودنگاه کردندو جنازه دوستان را در زیر چکمههای خود یافتند.
وی با بیان اینکه نقل آن شرایط کار بسیار سختی است، یادآور شد: در این لحظه بچهها بی نهایت منقلب و هراسان نمیدانستند چگونه پاهای خود را از روی جنازههای برادرانشان بردارند. اشکها از چشم جاری شده بود و قلب ها از عمق این جنایت عراقیها به درد آمده بود. در آن لحظه رزمندگان با اشک چشم به سختی از پیکر برادران خود عبور کرده و به خط دشمن زدند.