گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ خدمات درمانی یکی از شریفترین و در عین حال حیاتیترین خدماتی است که باید در اختیار مردم قرار گیرد. علیرغم همه تنگناها و محدودیتهایی که در شهرهای مختلف در بخش بهداشت و درمان وجود دارد، اما دستکم میتوان خشنود بود که ساکنان شهرها امکان دسترسی به پزشک را دارند. پزشکان عمومی و متخصصانی که در برخی خیابانها میتوان حضور پررنگ آنها و مطبهای فراوان شان را مشاهده کرد.
ساکنان شهرها و مخصوصاً شهرهای بزرگ از جمله تهران و مراکز استانها، بدون صرف هزینه مسافرت به راحتی میتوانند به بیمارستانها، درمانگاهها و مطبهای پزشکان عمومی یا متخصص دسترسی داشته و بیماریهای خود را درمان کنند. گرچه ممکن است ساکنان شهرها نیز دچار تنگناهایی باشند و حتی همین فراوانی پزشکان و متخصصان باعث سردرگمی آنها شود، اما شهرنشینان اطمینان دارند که در صورت بروز یک مشکل اورژانسی میتوانند به نزدیکترین بیمارستان یا مرکز اورژانس مراجعه کنند.
شهرها پر از پزشک؛ روستاها برهوت
همه اینها اما برای ساکنان روستاها که 30 درصد از جمعیت کشور را شامل میشوند، وارونه و دردناک و باورنکردنی است. پس از کاهش دوره طرح اجباری پزشکان عمومی از 5 سال به 2 سال، بسیاری از خانههای بهداشت به تدریج خالی شدند. علاوه بر این، اتخاذ تصمیمات نسنجیده در بخش سلامت و تصویب تعرفههای غیرواقعی برای بهداشت و درمان روستایی، بسیاری از پزشکان انگیزه خود برای حضور در روستاها را از دست داده و راهی شهرها شدند. دامنه بحران امروز چنان بالا گرفته است که حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت، اعلام کرده است: 50 درصد روستاها پزشک ندارند.
این رقم که از سوی رسمیترین مقام بهداشتی و درمانی کشور اعلام شده است، چنان تکاندهنده و دردناک است که نیازی به گردآوری اطلاعات میدانی از روستاهای کشور نیست، اما شاید لازم باشد برخی از این موارد را از نظر بگذرانیم. ناصر لطفی رییس شورای شهر آسارا از توابع شهرستان کرج که 50 روستا را در بر میگیرد گفته است: شهر تازهتأسیس آسارا فاقد پزشک عمومی و تماموقت و ثابت است و پزشک فعال در این محدوده به صورت پزشک گردشی است و در اکثر موارد به دلیل سرکشی به روستاها در محل کار خود حضور ندارد.
25 روستا با یک پزشک
دهستان جنتآباد در استان خراسان رضوی یکی دیگر از مراکز روستایی است که با 25 روستا و جمعیتی بیش از 12 هزار نفر، تنها شاهد حضور یک پزشک است که آن هم تنها در ساعات اداری میتواند پذیرای بیماران روستایی باشد. دهستان فداغ در یکی از نقاط جنوبی استان فارس با 9 روستا و بیش از 10 هزار نفر جمعیت وضعیت مشابهی دارد و بر اساس اظهارات وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در مجموع جمعیتی بیش از 10 میلیون نفر در کشور با این وضع درگیرند.
اما آنچه این موضوع را دردناکتر میکند، دلایل صرفا مالی این فاجعه است. چرا که مسئولان دولتی، کارشناسان بهداشت و درمان و آگاهان این حوزه، تنها دلیل این بحران گسترده که موجب عدم دسترسی مطلق 50 درصد روستاییان به پزشک شده است را مسائل مالی و عدم تامین بودجه مناسب برای حضور پزشکان در روستاها و کاهش انگیزه این پزشکان برای حضور در روستاها میدانند.
تنها دلیل بحران بهداشتی: مسائل مالی
دکتر علیرضا زالی رییس کل سازمان نظام پزشکی ایران با اعلام اینکه رقم دریافتی در مراکز بهداشت روستایی آنقدر پایین است که 2 هزار پزشک روستایی از مدار خارج شدهاند گفت: میزان پرداختی به پزشکان روستایی در سال 84 به اندازهای خوب بود که پزشکان برای رفتن به مناطق روستایی با هم رقابت داشتند اما متاسفانه روند افزایش تعرفههای آنها از سال 86 خیلی کند شد و تا حدودی نیز ثابت ماند.
آیا با وجود تعهدات صریحی که در قانون اساسی برای تامین بهداشت مردم وجود دارد، میتوان اینچنین عملکردها و تصمیمسازیهایی را پذیرفت؟ آیا 22 میلیون روستایی کشور باید برای کوچکترین بیماریهای خود راهی شهرها شوند؟ آیا جز این است که عدم مدیریت منابع باعث تشدید مهاجرت روستاییان به شهرها میشود، بسیاری را با خطر مرگ مواجه میکند و موجب میشود زمان معالجه بسیاری از بیماریها طولانیتر شود و روستانشینان درد و رنج بیشتری را تحمل کنند، علاوه بر هزینههای گاه کمرشکن درمان، مجبور به پرداخت هزینههای حمل و نقل و سکونت موقت در شهرها نیز باشند.
آیا روستاییان تبعیض سیستماتیک را هم باید تحمل کنند؟
علاوه بر همه موارد پیشگفته و محرومیتهایی که گریبانگیر روستاییان شده است، برخی تبعیضها نیز بر این تلخی افزوده است. پایین بودن سرانه بیمه روستایی سبب شده است تا روستاییان برای هر بار مراجعه به پزشک خانواده، مجبور به پرداخت حق ویزیت باشند، در حالی که بیمارانی که در شهرها به پزشک خانواده مراجعه میکنند، از پرداخت حق ویزیت معاف هستند.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال، از سال 1385 تا 1390، دستکم 2 درصد از جمعیت روستایی کشور کاهش یافته است و در این میان میتوان یکی از عوامل اصلی مهاجرت این تعداد را توزیع ناعادلانه و نامتوازن پزشکان و محرومیت دستکم 10 میلیون نفر، از ابتداییترین امکانات درمانی دانست.
وزارت بهداشت و درمان و سازمان نظام پزشکی وظیفه دارند با تعیین مشوقهای لازم برای حضور پزشکان در روستاها و واقعی کردن تعرفهها در مناطق روستایی، مانع بروز یک بحران بزرگ بهداشتی در کشور شوند. بحرانی که اگر مقداری نکتهبین باشیم، همین امروز نشانههایی از آن را میتوانیم ببینیم. دکتر مسعود صالحی رییس مرکز توسعه شبکه وزارت بهداشت میگوید: این خطر بالقوه وجود دارد که اگر پوشش واکسیناسیون افت کند و مراقبت از بیماریها آسیب ببیند، با توجه به افزایش سن جمعیت، بیماریهای خطرناک و واگیر، باز میگردد. آیا در شرایطی که شبکه بهداشت و درمان کشور در 50 درصد از مناطق روستایی کاملا مختل شده است، و تنها به دلایل مالی جان بسیاری از هموطنان در خطر است، نباید منتظر بحرانهای بسیار هولناک بهداشتی و درمانی بود؟
از بچه گي آرزو داشتم فقط و فقط پزشک عمومي بشم تو روستا مون در کنار شغل پزشکي کار کشاورزي و زنبور داري کنم ولي الان بايد تو شهر شلوغ ...