گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سریالهای مناسبتی ماه مبارک رمضان طی سیزده سال اخیر یعنی از سال 1380 و پر مخاطب شدن سریال «گمگشته»، پای ثابت سفرههای افطار شدهاند. به گونهای که در سالهای اخیر ساخت سریالهای مناسبتی ماه رمضان جزو برنامههای ثابت معاونت سیما قرار گرفته و به میدان رقابت و زورآزمایی شبکههای مختلف سیما برای جذب مخاطب تبدیل شده است.
محتوای سریالهای ماه رمضان نیز بسیار بستگی به گرفتن یا نگرفتن سریالهای مشابه در سالهای قبل داشته و اگر سریالی با موضوع و محتوایی خاص در یک سال به اصطلاح بین مردم میگرفت، در سال و حتی سالهای بعد در سریالهای مناسبتی و غیر مناسبتی موج کپیبرداری از آن سریال فراگیر میشد.
یکی از مضامینی که تا قبل از این در سینما و تلویزیون ایران سابقه نداشت و با ورود موج مناسبتی سازی برای ماه رمضان این مضمون هم به لیست سریالهای تقریبا هر ساله ماه رمضان اضافه شد سریالسازی با استفاده از موضوعات «ماورایی» بود. در این گزارش نگاهی داریم به سریالهای ماورایی که طی یک دهه گذشته در ماه مبارک رمضان از شبکههای سیما پخش شدهاند.
سریال «کمکم کن» به کارگردانی قاسم جعفری اولین سریالی بود که با موضوعات ماورایی از تلویزیون ایران پخش شد و راه را برای ساخت سریالهای اینچنینی هموار کرد. کمکم کن که در سال 1383 روانه آنتن شبکه دو سیما شده بود داستان جوانی با بازی حمید گودرزی را روایت میکرد که طی یک تصادف به کما رفت. چند جوان دیگر هم در همان زمان به کما رفته بودند که از این بین دو نفر به هوش آمدند تا کارهای اشتباه بقیه را جبران کنند.
در کمکم کن تصاویر زیادی از عالم برزخ و شگفتیهای آن و پشیمانی انسان در حد فاصل مرگ و زندگی به نمایش در میآمد که نمایش این صحنهها که با جلوههای ویژه بسیاری همراه بود به دلیل این که در تلویزیون ایران سابقه نداشت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
شبکه دو که سال 83 را با ارائه یک گونه سریالسازی جدید پشت سر گذاشته بود برای ماه رمضان سال 84 هم سراغ همان برگ برنده قبلی خود رفت و این بار سریال «او یک فرشته بود» را به روی آنتن برد. سریالی که بسیار بیشتر از «کمکم کن» به چشم آمد و پای جن و پری و شیاطین را به سفرههای افطار مردم باز کرد! و صد البته که حرف و حدیثهای زیادی را هم به دنبال خود آورد.
ماجرای «او یک فرشته بود» از این قرار بود که دختری بر اثر یک تصادف رانندگی وارد زندگی یک خانواده میشود. او که ظاهرا حافظه خود را از دست داده به تدریج اعتماد اعضای خانواده را به خود جلب میکند اما در نهایت مشخص میشود او شیطانی است که در قالب یک انسان ظاهر شده و قصد فریب دادن اعضای خانواده و فروپاشی زندگی آنها را دارد.
این سریال با واکنشهای زیادی همراه بود و میزگردهای متعددی در صداوسیما برای بررسی آن تشکیل شد تا به شائبههایی که در این سریال در زمینه قدرت و توانایی شیطان و میزان تأثیرگذاری او در زندگی انسان ایجاد شده بود پاسخ داده شود.
شبکه دو برای سومین سال متوالی در سال 85 نیز سراغ یک سریال ماورایی رفت و «آخرین گناه» را روی آنتن فرستاد. در سریال حسین سهیلیزاده خبری از جن و پری نبود اما شخصیت اصلی آن چشم برزخی داشت و میتوانست بسیار از نادیدنیها را ببیند. در این سریال جلوههای ویژه کامپیوتری نقش مهمی داشتند به گونهای که میتوان گفت ویژگی اصلی آخرین گناه که چندان هم مورد اقبال مخاطبان قرار نگرفت همین جلوههای ویژه بود. در یکی از سکانسهای معروف این سریال، کاراکتر اصلی معنای باطنی گناه اطرافیانش را با چشم پیوند زده میدید. مثلا وقتی دو نفر غیبت میکردند او میدید که گوینده دارد گوشت برادر مردهاش را میخورد.
پس از سه سال یکهتازی شبکه دو در پخش سریالهای ماورایی در سال 1386 نوبت ساخت سریال ماورایی به شبکه یک رسید و «اغما» از این شبکه مهمان سفرههای افطار مردم شد. این سریال که یکی از خیل تجربههای سریالسازی سیروس مقدم است داستان یک جراح فوق تخصص مغز و اعصاب به نام طه پژوهان را روایت میکند که پس از جراحی تومور مغزی همسرش و فوت او، در وضعیت روحی آشفتهای قرار میگیرد. در این وضعیت، شیطان در ظاهر یکی از دوستانش به نام الیاس سر راه او قرار میگیرد و به تدریج باعث انحراف او میشود.
در مورد سریال اغما هم حرف و حدیثهای بسیاری وجود داشت که البته هیچ کدام نتوانست جلوی موفقیت آن در جذب مخاطب و عزم مدیران برای ساخت این سریالها را بگیرد و در سال 1387 باز هم شبکه یک دست به کار شد و سریال «روز حسرت» را به کارگردانی سیروس مقدم روی آنتن برد. روز حسرت که داستان زندگی یک زن متدین با بازی افسانه بایگان بود اگر چه داستانی روزمره داشت اما در برخی سکانسهای آن شاهد نمایش صحنههایی از چشم برزخی و نگاه به عوالم بالا بودیم که همین موارد هم میتواند این سریال را در زمره سریالهای ماورایی قرار دهد.
بعد از 5 سال متوالی که سریالهای ماورایی در ماه رمضان پخش شدند، سال 88 تنها سالی بود که سریال ماورایی در کنداکتور پخش تلویزیون قرار نداشت. اما در سال 89 شبکه دو که رکورددار پخش این سریالهاست با نمایش مجموعه «ملکوت» باز هم سراغ فرمول امتحان پس داده سریالسازی خود رفت. ملکوت که کارگردانی آن را محمدرضا آهنج به عهده گرفته بود راوی زندگی حاج فتاح با بازی محمدرضا شریفینیا است که دچار تصادف شده و به کما رفته است. در این میان نیز پای یک فرشته مرد سفیدپوش به میان میآید که سعی دارد به حاج فتاح کمک کند و همراه با او در شهر پرسه میزند!
سال 1390 را میتوان هم سال اوج و هم سال فرود مجموعههای ماورایی دانست. در این سال برای اولین بار دو شبکه دست به کار ساخت سریالهای ماورایی شدند؛ شبکه یک سریال «سقوط یک فرشته» و شبکه سه سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» را روی آنتن بردند.
سقوط یک فرشته به کارگردانی بهرام بهرامیان داستان دو دختر جوان به نامهای سارا و فاطمه بود که از بچگی با هم دوست بودند تا این که پای یک شیطان در قالب یک پسر جوان به زندگی سارا باز شد و تمام روابط دوستی و خانوادگی آنها را تحتالشعاع قرار داد.
شبکه سه نیز در این سال با «پنج کیلومتر تا بهشت» روایتگر زندگی پسر جوانی شد که طی یک سانحه در بیابانهای حوالی بهشت زهرا به کما میرود. روح پسر از کالبد خارج شده و در میان آشنایان و اقوامش سرگردان میشود و در این مسیر با روح دختر جوانی آشنا میشود که او هم به کما رفته و داستانی عاشقانه بین این دو روح شکل میگیرد! این سریال که قرار بود به مناسبت ماه رمضان موجب عبرت و تذکر مردم شود موجبات خنده و شادی آنها را فراهم کرد و طنزهای زیادی بین مردم پیرامون آن ساخته شد.
به هر حال، ظاهرا پخش دو سریال ماورایی در یک سال خوش یمن نبود چون سال 90 آخرین سالی بود که تلویزیون سریال ماورایی پخش کرد.