به گزارش خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" از گرگان، همایش طنز دفاع مقدس با عنوان "برو بچ هفت خط" که شب گذشته با حضور بیش از 600 دانشجو از هشت دانشگاه بزرگ استان گلستان و به میزبانی دانشگاه آزاد گرگان برگزار شد، با حاشیههایی همراه بود.
این برنامه که به همت سازمان بسیج دانشجویی استان گلستان برگزا شده بود، با حضور دانشجویان از همه تیپها و طیفها همراه بود؛ بعضا افرادی وارد سالن میشدند که شاید به ظاهر فکر کنیم با دفاع مقدس و آرمانهای آن بیگانهاند.
در ابتدا کلیپی از شهید وحید درخشانی 15 دقیقه قبل از شهادتش پخش شد که با روحیه بالا و با شوخ طبعی مصاحبه میکرد و این جمله در میان سخنانش سالن را به سکوت فراخواند که گفت: مملکت فقط برای من نیست، برای همه است.
پس از آن حاج حسن کریمی از نخبگان مهندسی هوا و فضا، پاسدار و مداح اهل بیت و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از میان جمعیت با خواندن شعری جالب به روی صحنه رفت.
وی میخواند: بسیجی دیده بیدار عشق است، اگر چه کوچک و کم سن و سال است ولیکن در عمل سالار عشق است و دانشجویان پس از هر مصرع عبارت "عشق است" را دو بار تکرار میکردند.
کریمی عباراتی که را که رزمندگان دفاع مقدس حتی در عملیاتها با هم میخواندند را تکرار میکرد، شعرهایی نظیر "باید به شط خون شنا کنیم شلپ شلوپ شلپ شلوپ، باید که با قطار سفر کنیم تلپ تلوپ تلپ تلوپ، پشت سنگر گشته پنچر ماشین فرمانده لشگر مانده لشگر مانده لشگر، بسیجیا جک بیارید زیر ماشینش گذارید نَش گذارید نَش گذارید، زاپاسش را در بیارید جای چرخایش گذارید یش گذارید یش گذارید ای برادر برادر برادر ای برادر برادر برادر".
پس از هر شعری که خوانده میشد دانشجویان بلند عبارات را تکرار میکردند و فضا اینگونه شاد و در عین حال معنوی شد.
پس از وی پاسدار و جانباز هشت سال دفاع مقدس، غلامرضا سالم، با لهجه مشهدی و با بیان اینکه بچه محل امام رضایُم و خاطرهگویی و سلام بالای سن آمد.
سپس سردار محمد احمدیان از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه آمدهام حرفهایی بزنم که به درد دلهایمان بخورد وارد صحنه شد.
در پایان پس از خاطرات طنزی که این سه رزمنده بازگو کردند، غلامرضا احمدیان طی سخنانی، پند و اندرزهایی را در قالب یک خاطرهی متاثر کننده بیان کرد، پس از اتمام این سخنان دانشجویان به احترام شهدا و رزمندگان قیام کردند و پس از قرائت صلوات و سوره حمد یک دقیقه مداوم دست زدند.
پس از اینکه دانشجویان نشستند حاج حسن کریمی مجددا شعری که به نوعی تبلیغات ضد سیگار نیز محسوب میشد را خواند که با تکرار دانشجویان همراه بود.
کریمی خواند: "الیوم یوم الافتخار، برادرم نکش سیگار، دور نونارو در نیار، الیوم یوم الافتخار، اسم من و تو لیست بذار، پسته بخور هزار هزار تا نکشی دیگه سیگار الیوم یوم الافتخار، دوطلب رو مین منم، عاشق این زمین منم، بیا که تا پر بکشیم، به تدارکات سر بکشیم، میخوام برم از این دیار، آرپیجی رو بگیر بیار الیوم یوم الافتخار".
پس از آن کلیپی پخش شد که جمعی از شهدا در انتظار پیوستن دوست جانباز خود بودند، شهدایی که بعضا همسران تازه به عقد در آمدهشان پس از سالها در انتظارشان بودند و روحشان از خانوادهشان دلجویی میکرد، در اثنای این کلیپ عبارت "دلی که آسمان بخواهد چه در چاه کنعان و چه در زندان هارون باشد آسمان آبی بالای سرش است" پیام شهدا صادر شد.
در پایان مراسم سازمان بسیج دانشجویی گلستان که در ابتدا بلیطهای قرعه کشی را بین حضار تقسیم کرده بود قرعه کشی کرد و به ازای هر راوی یک کمک هزینه سفر به مشهد هدیه داد که دو دانشجو از سه نفر برگزیده از دانشجویان دانشکده فنی مائده گرگان بودند که هر دو عنوان کردند موقع آمدن به مراسم با این نیت بلیطها را گرفتند که اگر سفر مشهد به نامشان افتاد به دو مستخدم خوابگاه هدیه بدهند.
لازم به ذکر است، در این مراسم دانشجویان دانشگاههای علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، دانشگاه دولتی گلستان، دانشگاه دولتی گند کاووس، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، پیامنور گلستان، جامع علمی کاربردی گلستان، دانشکده فنی مائده گرگان و دانشگاه آزاد گرگان حضور داشتند.