سردار محمد احمدیان، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" در گرگان، با بیان اینکه حضورم در جبهه انجام وظیفه بود، گفت: ما منتی بر کسی نداریم و انتظارمان از جوانان این است که مراقب خودشان باشند، ما چیزی برای خودمان نمیخواهیم و اگر طالب چیزی باشیم، برای مملکتمان است.
وی افزود: من فکر میکنم خیلی از ما عالِم هستیم و به خیلی چیزها از قبیل جهنم و بهشت، خیر و بد و خوب و شر علم داریم؛ اما فکر میکنم این علم کافی نیست و باید به باور برسیم.
این رزمنده ادامه داد: اگر فاصلهای بین ما نسل جنگ با نسل جوان امروز در هر زمینهای وجود دارد، به این خاطر است که باور وجود ندارد، لازم است همه ما کاری کنیم که سمت و سوی زندگی ما به سمت باور علوم پیش برود.
احمدیان تاکید کرد: اگر باور بود زندگی ما سر و سامان میگرفت، اگر علم تنها باشد کافی نیست؛ اما اگر باور وجود داشت آن فرد در معرکه خدا و در جنگ میماند و خون خود را خرج دین خدا و راه خدا میکند؛ از این رو فکر میکنم تنها کاری که باید اتفاق بیافتد باور علومی است که پیدا کردهایم کما اینکه الحمدلله جوانان و دانشجویان ما علم به دین دارند و میدانند دین و خوبی چیز خوبی است منتهی باور نیست که باید برای بوجود آمدن آن همت کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که این باور چگونه از نسل جنگ به نسل امروز انتقال باید پیدا کند، خاطرنشان کرد: آنهایی که بودند و دیدند بازگو کنند و به عنوان کسی که با تجربه این را لمس کرده میگویم، باید با همت پای علوم خود بایستیم.
این رزمنده که از خاطره یک عملیات در فاو سخن گفته بود که تمام گردان به شهادت رسیده بودند و تنها وی بازمانده بود، در همین راستا در واکنش به این سخن خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" که با احتساب لزوم انتقال باورهای نسل جنگ به نسل حاضر، ماندن شما فرقی با رفتن شهدا نداشت، بیان داشت: این برای دل خوشی ما مطلب خوبی است.
احمدیان ادامه داد: ما ماندهایم که سفیر باشیم هر چند که اسیر شدیم؛ شاید فلسفه ماندن عدهای همین بود که سفارت را بر عهده داشته باشند؛ اما نمیدانید چقد سخت و کشنده است و چقدر جان فرساست بدانی و باور کنی رفقای تو کجا هستند و تو چقدر فاصله داری و از آن جان کاهتر و مصیبت بارتر این است که بدانی در کنار و هم رده آنان بودهای چه بسا از لحاظ معنویت مانند آنها بودی و امروز چقدر تو باختی و آنها روز به روز مقامشان متعالیتر میشود.
سردار احمدیان در پاسخ به اینکه درجهای از جانبازی نیز به یادگار دارند یا خیر نیز گفت: اینها دل خوشیهایمان است؛ اما با خودم روراست باشم نتوانستم شهید شوم شما دعا کنید که از این به بعد بتوانم تکانی به خودم بدهم.