گروه دانشگاه"خبرگزاری دانشجو"؛ حضور دو جنسيت، دو نگاه، دو تفكر و دو ساختار جسمي و روحي دختر و پسر در كنار هم، يكي از مهمترين و متمايزترين تفاوت محيط هاي دانشگاهي با محيط هاي آموزشي مدارس مي باشد. دانشجويان در روزهاي كودكي و نوجواني شان در محيط تك جنسي مدارس در كنار همسالان خود تنها اين را آموختند كه مدرسه جاييست كه بايد در آن فقط درس خواند و شايد خيل عظيم دانشجويان امروزي تاكنون فرصتي برايشان به وجود نيامده است تا از نمايي نزديك، حضور صحيح، سالم و متشخصانه در يك محيط جدي را بيازمايند.
در آن سالها تمام تلاش هاي معلمان و مديران مدارس براي آموزش بوده است و بخش ناچيزي براي پرورش وي. فضاي مدراس كه در برابر كنجكاوي هاي دانش آموز، او را منع از دانستن و حتي پرسيدن مي كند نتواسته پاسخگو، مشاور و راهنماي مناسبي براي او باشد و او با خيل سوال ها و چراهاي ذهنش وارد دانشگاه مي شود.
اولين و بارزترين واكنش او در روزهاي آغازين تحصيلش رخ مي دهد. او در كلاس درسِ دانشگاه، در كنار همجنسان خود، ديگراني را مي بيند كه از جنس او نيستند و حتي تا چند ماه قبل اين اجازه را نداشته است كه به مدرسه شان نزديك شود اما اكنون "دانشگاه و دانشجو بودن"، وجه اشتركي شده است براي آنان تا در اين فضا «باهم» به تحصيل خود ادامه دهند.
دانشجويي كه ساليان سال از بودن در كنار يك جنس ديگر منع شده اند اينبار در فضاي دانشجويي و با نام و شخصيت «همكلاسي» بايد در كنار همان « ممنوع شده ها» درس بخواند، پژوهش كند، فعاليت فرهنگي انجام دهد و بزرگ شود و بزرگ شدن را بیاموزد. در كنار همه اينها، سوال هاي جديدي هر روزه به فكر و تفكر او خطور مي كند؛ سوال هاي ناگفته و بي پاسخي كه او با خودش از درون كانون خانواده و كمي دورتر شايد از دوران كودكي و نوجواني اش با خود آورده باشد تا در محيط اجتماعي دانشگاه، براي آنان پاسخي بيابد.
در وراي همه اين سوال و ابهام ها و هيجانات و كنجكاوي ها، يك علامت سوال بزرگ براي همه دانشجويان به وجود مي آيد كه: چه بايد كرد؟
او در دنياي جديدش با مردماني آشنا شده كه هم مي توانند براي او بهترين دوست و ياور باشند و پاسخ سالها سوال و ابهام او را بدهند و سعادتمندش كنند و هم همي توانند دشمن و خواركننده اش باشند و بر عذاب هاي بي درمان او بيافزايند و او را از فرصت سرافرازي براي خود، خانواده و جامعه اش دور كنند و عاقبت به خيري را از او سلب كنند؟
اما در اين ميان، چه كسي بايد راه و رسم زندگي در اين فضاي جديد را به او بياموزد؟
چه كسي بايد خطا ها و خطرهاي اين راه را به او گوش زد نمايد؟
چه بزرگتري بايد به او روش صحيح برخورد و برقراري ارتباط صحيح را بياموزد؟
در مواجه با خطر، چه مشاوري بايد به نگراني و دغدغه هاي او پاسخ دهد و او را به سوي مسير درست راهنمايي كند؟
و او چگونه بايد از همين امروز زندگي اجتماعي در كنار « همكلاسي هاي امروز» و « همكاران فردا » را مشق نمايد؟
روزگاري ديرين بود كه دانشجويان با مشكلاتي وارد دانشگاه مي شوند و يا در درون آن با مشكلات مواجه مي شدند و براي مشاوره و يافتن راه حل مناسب نزد برخي از اساتيد محترم و حتي كارمندان دانشگاه ها مي رفتند و مشكل خويش را با آنان مطرح مي كردند وآنان نيز با تمامي توان خويش در جهت راهنمايي، كمك و مشاوره به دانشجويان تلاش مي كردند اما اين راه و روش هيچگاه نتوانست جاي خالي حضور مشاوران مجرب و كارآزموده در دانشگاه ها را پر كند.
بر همگان روشن است كه دانستن اين مطلب كه در بين نسل دانشجوي ايران زمين، چه تعدادي نيازمند و درگير برقراري ارتباط با جنس مخالف هستند، چه تعدادي با مشكلات خانوادگي و حوادث تلخ درون آن مي جنگند، چه جواناني با گسيل هاي اجتماعي و ارتباطي حتي با همكلاسي ها و هم اتاقي هاي خود روبرو هستند، چه تعداد از دانشجويان از نظر روحي نياز به روانپزشك دارند، چه كساني با انحرافات جنسي روبرو هستند، چه درصدي در رابطه عاشقانهي خويش فرصت هاي جواني شان را از دست مي دهند، چه تعدادي از دانشجويان پسر و دختر دانشگاه ها در خوابگاه و دانشگاه سيگار مي كشند، چه جمعيت غالبي از ساكنين خوابگاه ها به مصرف مواد مخدر و مشروبات الكي روي آوردند، چه نسلي از دانشجويان دانشگاه ها به دنبال آنند كه در محيط علمي و فرهنگي دانشگاه، شريك زندگي خويش را بيابند و مدتهاست كه در يافتن راه آن مانده اند و خيلي ديگر از ناگفته هاي بطن جامعه دانشجويي را مي توان به كمك و ياري «مشاور دانشجويی» فهميد تا در جهت برنامه ريزي هاي فرهنگي ملاك نظر قرار داد.
از آنجايي كه مسئله ارتباط دختر پسر در معناي خاص خود و در معناي عامش « پيوند ازدواج » به اذعان جامعه مشاورين دانشگاهها يكي از مهمترين علل مراجعه به مركز مشاوره است در اين مجال كمي بيشتر و از نماي نزديكتر به اين بخش از وظايف مركز مشاوره نگاه مي اندازيم.
بنا بر اولين لازمه داشتن ارتباطي صحيح، شرعي و در شان دانشجويي اين است كه راه و روش آن را آموخت.
در درس جمعيت و تنظيم خانواده كه در كلاس هاي دانشگاه ها بصورت يك درس يك واحدي كم ارزش ارائه مي شود، اينرا به دانشجو مي آموزيم كه آناتومي بدن زن يا مرد چگونه است، اما در هيچ كجاي آن ۱۴۰ واحدي كه يك دانشجو مي گذراند خبري ازين نيست كه براي رسيدن به بينش و بلوغ عقلي براي تشكيل خانواده، براي تصميم به ازدواج، براي ابراز علاقه به جنس مخالف، براي خواستگاري، براي جلب اطمينان ديگران، براي آشنايي بيشتر با يك همكلاسي يا همرشته اي و در يك كلام « براي اجراي يك نيت خيرخواهانه » چه بايد كرد؟
دانشجوي ترم اولي كه وارد دنياي عجيب دانشجويي شده و هنوز « استاد » را« آقامعلم » خطاب مي كند و براي از كلاس بيرون رفتن اجازه مي گيرد، آن هنگام كه در هفته هاي اول دانشگاه در اصطكاك احساسات خود با همكلاسي جديد خود كه سالهاي سال با او غريبه بود و او از يك شهر ديگر و فرهنگ ديگر با او سر كلاس نشسته، چه كند؟
با احساس پاك خويش در دوست داشتن كسي چگونه كنار بيايد؟
يا دانشجوي دختري كه تاكنون از دنياي بچگي مدرسه تا دنياي نوجواني دبيرستان، هركس را كه ديده، همجنس خود بوده است، در مقابل جمعيت پسري در كلاس دانشگاه روبروست چه کند؟
پسرانی که هريك در نگاه خود، چيزي را مي جويند و او در مقابل دعوت يك پسر به دوستي، نمي داند سكوت كند، اعتراض كند، پرخواش كند يا پاسخ دهد. به چه و كجا پناه ببرد؟
به خانواده نگرانش که هر لحظه جوياي حال و احوالش در غربتند؟
به خوابگاهي كه نسل غريبه اي با او همراهند و فشارهاي عصبي او را بيشتر و بيشتر مي كند؟
به حراستي كه از آن هراسان است؟
به استادي كه هنوز به آن اعتماد نياورده است؟
به كه پناه ببرد؟
از آن سو نياز روحي ، غريزي و اجتماعي خويش را مي بيند كه در دلش فرياد مي كشد و او مانده است كه چه كند...
اين دو تصوير دو نمونه ساده و ابتدايي از دو دانشجويي است كه نيازمند راهنمايي هستند و در جستجوي كسي هستند كه با او به مشورت بنشينند. با دنياي از فكرهاي گوناگون در دانشگاه مي گردند و ناگاه در مقابل مركز مشاوره خود را مي يابند و يك مشاوري كه براي پاسخ به سوال او حضور دارد. اگر دانشجوي دانشگاه ها، آداب كاري را بلد نيست بايد به او آموخت كه چگونه براي انجام هر كاري از راه و روش خود اقدام كند.
«مركز مشاوره دانشجویی» به عنوان يكي از حداقلي ترين ابزار هاي فرهنگ سازي در دانشگاههاست.
نگاه مهندسي فرهنگي در دانشگاه ها نیز باید اینگونه تعریف شود که مراكز مشاوره دانشجويي بايد بصورت شبانه روزي (حتي در خوابگاه ها)، آماده پاسخگويي به مراجعات دانشجويان باشد. مسلماً همه براين باوريم كه سرمايه گذاري امروز براي مركز مشاوره، بهتر از دادن هزينه هاي سنگين مادي، معنوي و ارزشي در آينده براي دانشگاهها خواهد بود. دانشگاهي كه بناست محيط علم آموزي، رشد و تعالي فردي و اجتماعي باشد نه مثال و نمونه اي براي مكاني براي به قهقرا رفتن...
اميد است كه با توسعه و گسترش مراكز مشاوره دانشجويي در كليه دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي و استفاده از مشاورين متعهد و مجرب و بكارگيري نرم افزار ها و سخت افزارهاي نوين روان شناسي، روان پزشكي، بهداشت و ديانت بتوانيم پيش از آنكه ديرتر ازين شود، درماني بسازيم براي دردها و سوال هاي بي پاسخ دانشجويان امروز و پدران و مادران فردا؛
باشد كه آن روز خيلي دير نباشد...
به قلم فرزاد توتچی
انتشار یادداشت دانشجویان به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط "خبرگزاری دانشجو" نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.